شماره ۱۳۴۷ | ۱۳۹۶ شنبه ۲۸ بهمن
صفحه را ببند
اصغر نیک‌کردار از درگیری مسلحانه، زندان و درنهایت کار در کارخانه می‌گوید
همه‌چیز را کنار گذاشتم

  آقای نیک‌کردار چند‌سال دارید و در چه شهری به دنیا آمده‌اید؟
27‌سال دارم و متولد شهر مشهد هستم. البته ما در روستای آوینی گلشهر زندگی می‌کردیم. جایی که خانواده‌هایش به صورت طایفه‌ای زندگی می‌کنند.
  چه شد که سر از زندان و حبس درآوردید؟
سال 86 به خاطر این‌که یک نفر به برادرم چپ‌چپ نگاه کرده بود پایم به دعوا کشیده شد. طایفه مقابل ما اسلحه داشت، بنابراین تیراندازی کردند و پای من تیر خورد. آن زمان من هنوز 18سال داشتم. با این‌که طرف مقابل شلیک کرده بود، ولی چون نزاع مسلحانه بود، طبق قانون من را هم دستگیر کردند (در درگیری مسلحانه هردو طرف را دستگیر می‌کنند.) یکی دو ماه زندان بودم، اما چون سنم کم بود و بی‌گناه نیز بودم، تبرئه شدم.
  این نخستین و آخرین باری بود که پای‌تان به زندان باز شد؟
نخستین بار بود، اما دو‌سال بعد طی طرح اراذل‌واوباش دوباره آمدند و من را دستگیر کردند. نفری 3‌میلیون گذاشتیم بانک، فیشش را بردند دادگاه گذاشتند، بعدا ما رفتیم 3‌میلیون را برداشتیم. تا پارسال برج 11 دوباره در طرح 22بهمن آمدند، مرا گرفتند و حکم محاربه دادند. اگرچه من دعوا زیاد داشتم، ولی‌ سال 94 که آخرین‌بار مرا گرفتند، دو‌سال از آخرین دعوای من می‌گذشت.
  پس مدتی از زندگی‌تان را درگیر دعوا بودید و به همین خاطر در طرح‌های مختلف دستگیر می‌شدید...
بله، اما چند‌سال بود که وارد دعواها نمی‌شدم. من ازدواج کرده بودم و یک بچه داشتم، به همین‌خاطر همه‌چیز را کنار گذاشته بودم. از ساعت 6 صبح تا 11 شب می‌رفتم سرکار. تا این‌که در یک شرکت ساختمانی مشغول شدم.
4ماه آن‌جا بودم. 7صبح می‌رفتم تا 4بعدازظهر که بیمه هم شده بودم. تا تمام شد و دوباره رفتم آژانس. تا این‌که بیستم بهمن پارسال دوباره آمدند ما را گرفتند. گفتم چرا گرفتید باز؟ گفتند به خاطر پرونده‌های قبلی! گفتم من از دو‌سال پیش همه ‌چیز را کنار گذاشته‌ام. بعد چون حکم محاربه بود، نفری 300‌میلیون گذاشتیم آمدیم بیرون.
  پولش را از کجا آوردید؟
پدرم سند خانه گذاشت. یعنی بیستم بهمن گرفتند، بیستم خرداد آزاد شدیم. از 20خرداد هفته‌ای دو بار باید برویم دادگاه و امضا بدهیم. بعد یک ارفاقی کردند، شد هفته‌ای یک بار. تا این‌که با معاون دادستان آقای شریعتیان صحبت کردم و گفتم حداقل یک کاری برای ما پیدا کن که آقای دکتر محمودی با آقای دکتر نبی صحبت کردند. دکتر نبی قبول کردند و آمدم و مصاحبه کردم دو ماه پیش و الان یک‌ماه است که آمدم سرکار. از وقتی آمدم سرکار دیگر لازم نیست بروم امضا بدهم، دیگر زیرنظر خودش هستم.
  فرزندت پسر یا دختر است؟ اسمش چیست؟
پسر، اسمش سبحان است.


تعداد بازدید :  388