پدیده سلبریتیهایی که فعال اجتماعی نیز هستند، در تحولات بینالمللی آنقدر جدی شده است که دیگر نمیتوان از آن غافل بود. البته محققان درباره ماهیت اثرگذاری سلبریتیها بهعنوان نیروی مثبت در توسعه و عاملی برای کاهش نابرابریها در سراسر جهان هنوز تردید دارند. اکثر محققان معتقدند که سلبریتیها در این خصوص نقش چندانی نمیتوانند ایفا کنند.
برخی معتقدند که اساسا حضور سلبریتیها در فعالیتهای بشردوستانه بهطور طبیعی نمایانگر تفاوت میان شمال ثروتمند و جنوب فقیر است و این خود نوعی گفتمان منفی را درخصوص سلبریتیها ایجاد میکند. علاوه بر این، واقعیت این است که بنیادهای خیریه هرگز قادر نیستند به کشوری برای رهایی از توسعهنیافتگی کمک کنند. به دیگر سخن، سلبریتیها با حضور خود در روند طبیعی توسعه کشورهای درحال توسعه مداخله میکنند و به نحوی برخی ارزشهای جوامع ثروتمند نظیر، صنعتیسازی، مصرفگرایی و فردگرایی را تقویت میکنند. علاوه بر این، برخی منتقدان بر این باورند که بشردوستی سلبریتیها چیزی نیست جز نوعی مکانیزم بازاریابی که سلبریتیها خود از آن منتفع میشوند.
اما به هرحال فعالیتهای بشردوستانه سلبریتیها در یکدهه گذشته بسیار توسعه یافته و صنعت خیریههایی که مورد حمایت سلبریتیها هستند، سازمان یافته و در یکدهه گذشته بهطور سیستماتیک فعالیت میکنند. برای مثال، آنجلینا جولی از سال 2001 تا سال 2011 بهعنوان سفیر حسننیت سازمان ملل متحد مشغول فعالیت بود و بعد از آن نیز، از سوی کمیساریای عالی پناهندگان بهعنوان فرستاده ویژه در امور پناهجویان انتخاب شد. در طول سالهای گذشته همواره مقامات سازمان ملل متحد از سلبریتیهای هالیوود و دیگر سلبریتیها در دیگر کشورها بهعنوان سفیر حسننیت استفاده کردهاند تا بتوانند آگاهیهای عمومی درباره مشکلات جامعه جهانی را افزایش داده و نوعی پشتیبانی فکری جهانی را از ماموریتهای سازمان ملل متحد ایجاد کنند.
باور بر این است که سلبریتیها بهعنوان چهرههایی که در سطح جهانی شناختهشده هستند، میتوانند از طریق جلب توجه رسانهها به مشکلات مهم و ضروری جهان، تعهد افکار عمومی سراسر جهان را برای نجات سیاره زمین به دست آورند. باور دیگر این است که سلبریتیها علاوه بر توانایی برای جذب کمکهای مالی میتوانند آگاهیهای عمومی را نیز افزایش دهند. برای این کار سلبریتیها سفرهای زیادی را به نقاط مختلف جهان صورت میدهند. آنجلینا جولی در مدت زمانی که با سازمان ملل همکاری میکرد، بیش از 40بار به نقاط مختلف جهان سفر کرد و با آوارگان به گفتوگو نشست. هدف همه سفرهای آنجلینا جولی این بود که سازمان ملل متحد بتواند منابع مالی بیشتر جذب کند. آنجلینا جولی در تمامی این سفرها با چهرههای تاثیرگذار سیاسی دیدار و گفتوگو کرد، در نشستهای بنیادهای خیریه شرکت کرده و سخنرانی کرد. او حتی در برخی از برنامههای سرگرمی تنها با هدف جذب کمک مالی شرکت کرد.
البته همه سلبریتیها با سازمانهای بشردوستانه همکاری نمیکنند. آنها تشکیلات خود را برپا کردهاند. هدف این بنیادها تا حدودی بحثبرانگیز است؛ چراکه معلوم نیست آیا این بنیادها با هدف نفع شخصی به راه انداخته شدهاند یا اینکه هدفشان حقیقتا کمک به نیازمندان است. شان پن، سازمان خیریه J/P Haitian Relief Organization را تأسیس کرده که توانسته است بیش از 8میلیون دلار از بانک جهانی و دولت هائیتی دریافت کرده و از محل کمکهای مالی مردمی نیز؛ 80هزار دلار جمعآوری کند. همه این پولها قرار است برای اسکان افرادی که در کمپهای اضطراری بعد از زلزله هایئتی زندگی میکنند، هزینه شود.
یکی دیگر از این بنیادها که در هائیتی فعالیت میکند؛ بنیادی است که توسط وایسلف جین، تأسیس شده و Yele Haiti نام دارد. از مبلغ 16میلیون دلاری که این سازمان جمعآوری کرده، میزان بسیار کمی به هائیتی رسیده است. در سال 2010 جین متهم شد از این پول در مصارف دیگری استفاده کرده است. برآوردها این است که جین مبلغ 9میلیون دلار برای اجاره دفتر و هزینه حملونقل جت خصوصی هزینه کرده و بیش از نیممیلیون دلار به افراد خانوادهاش دستمزد داده است. افرادی که آنها هم در سازمان خیریه او کار میکردهاند.
سازمانهای دیگر نیز هستند که به دنبال فعالیتهای خیریه برای مشتریان خود میگردند یا اینکه به دنبال مشتریان مشهوری هستند که میتوانند در فعالیتهای بشردوستانه فعالیت داشته باشند. سازمانهای بزرگ، فعالیتهای خیریه خود در هالیوود و برای سلبریتیها معرفی میکنند. در این شرایط سلبریتیها تنها نیاز است مقدار مشخصی کمکمالی داشته باشد، در عوض سازمان خیریه به نام آنها به فعالیت میپردازد. این نوع از فعالیت بشردوستانه به نظر موفقتر است. سازمانهایی که به دنبال سلبریتیهایی میگردند که یا به صورت انفرادی یا در همکاری به «انجیاو»های دیگر به فعالیت میپردازند. از آنجایی که تعداد سلبریتیهای تأثیرگذار محدود است، «انجیاو» درحال حاضر برای عقد قرارداد با یک هنرمند معروف و یک هنرپیشه با هم رقابت میکند. این فضای رقابتی منجر به ایجاد آژانسهایی شده که به «انجیاو»ها درباره چگونگی ارتباطگرفتن با سلبریتیها مشاوره میدهند یا اینکه به «انجیاو»ها در ارتباط برقرارکردن با سلبریتیها کمک میکنند و منابع خود را در اختیار «انجیاو»ها میگذارند.
بعد از اینکه مفاهیم اصلی فعالیتهای بشردوستانه سلبریتیها استخراج شد، آنچه که اهمیت دارد این است که این مفاهیم در کنار هم قرار گرفته و یک چارچوب را شکل دهند. برای شکلدادن این چارچوب نیز، باید به یافتههای تحقیقاتی محققان میدانی بازگشت. یکی از موارد بسیار مهم تحقیق درباره مشارکت سلبریتیها در معرفی رخدادها در رسانههای جمعی است.
آیا واقعا برای مردم مهم است که یک سلبریتی از خیریهای حمایت کند؟
خیر. مردم به دلیل ارتباطات شخصی خود از خیریه موردنظرشان حمایت میکنند تا اینکه به دنبال خیریههای مورد حمایت سلبریتیها باشند. یکوقت سلبریتیها ناراحت نشوند: شما هنوز هم مهم هستید.
ستارههایی مانند بونو، استینگ و آنجلینا جولی هم برای ترانهها و فیلمهایشان معروفاند و هم برای کارهای بشردوستانهشان. تلویزیون را روشن کنید. احتمال کمی وجود دارد تبلیغی ببینید که در آن یک سلبریتی از کار خیری حمایت میکند. براساس دو تحقیقی که اخیرا صورت گرفته، اینگونه حمایتهایی که توجه بسیاری را به خود جلب میکنند، باعث شهرت بیشتر خود سلبریتیها میشوند تا کمکی به اصل موضوع بکنند.
محققان سه دانشگاه انگلستان با ایجاد نمونههای آماری از بیش از 1000نفر دو نظرسنجی انجام دادهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که حداقل در میان مخاطبان انگلیسی، حمایت سلبریتیها برای افزایش آگاهی و جلب توجه عمومی به رنج و درد دیگران «کلا بیتأثیر» است.
اما مفهوم شوکهکننده دیگری هم وجود دارد. شکست مکرر حمایتهای سلبریتیها برای جلب مشارکت مردم واقعا اهمیتی ندارد. به گفته دان براکینگتون، محقق دانشگاه منچستر، مخاطبان اصلی حمایتهای سلبریتیها عموم مردم نیستند. او میگوید: «سلبریتیهای زیرک میتوانند لابیگران موثری باشند و ارزش بسیاری برای جمعآوری کمکهای مالی داشته باشند، چون چهرههای سیاسی و شرکتهای بزرگ خیلی دوست دارند با آنها دیدار کنند. در بریتانیا درخواست شرکتهای بزرگ باعث افزایش مشارکت سلبریتیها در سازمانهای مردمنهاد شده است.»
در یکی از تحقیقات، دوسوم پاسخدهندگان نظرسنجی نمیتوانستند تشخیص دهند کدام سلبریتی و کدام خیریه شناختهشدهای مانند سازمان عفو بینالملل و صلیبسرخ را حمایت میکند. شرکتکنندگان در این تحقیق توضیح دادهاند که به جای توجه به خیریههای مورد حمایت سلبریتیها از خیریههایی حمایت میکنند که از طریق خانواده یا دوستان خود با آنها آشنا شده باشند. منطقی است- صفحه فیسبوک خیلیها پر شده از درخواستهایی از دوستانشان که برای دلایل مختلف کمکهای مالی جمعآوری میکنند.
براکینگتون به همراه اسپنسر هنسن، همکارش در دانشگاه ساسکس در «مجله بینالمللی تحقیقات فرهنگی» مینویسد: «براساس شواهد، توانایی سلبریتیها در دسترسی به مردم محدود است. در بریتانیا سلبریتیها اغلب با برگزاری برنامههای تلویزیونی که از طریق تلفن با مردم صحبت میکنند، میتوانند بیشترین میزان کمکهای مالی را جمعآوری کنند.»
محققان نمیگویند که سلبریتیها لزوما برای اهداف شخصی از خیریهها حمایت میکنند. تحقیقات نشان میدهد که حتی اگر بسیاری از آنها از موضوعی با علاقه حمایت میکنند، که همینطور هم هست، تأثیر آن بیشتر باعث جلب توجه به سمت خودشان میشود.
به گفته براکینگتون، خیریهها قبل از آنکه انرژی زیادی روی استخدام افراد مشهور بگذارند، باید به دقت آن را بررسی کنند. (حداقل در انگلستان این موضوع ثابت شده)، مخصوصا وقتی که قرار است حامیان جدیدی جذب کنند. او تأکید میکند که سلبریتیها میتوانند باعث قویترشدن ارتباط با حامیان کنونی شوند، مخصوصا وقتی که با دیگر «چهرههای سرشناس» صحبت میکنند.
براکینگتون در کتاب اخیرش درباره تأثیر حمایتهای سلبریتیها در توسعه جهانی بیشتر توضیح میدهد: «بنابراین من اینگونه استنباط میکنم که حمایتهای سلبریتیها که امروزه به وسیله «انجیاو»ها به خوبی سازمانیافته شدهاند، به طرز عجیبی باعث ایجاد فاصله میان مردم و سیاست، مخصوصا میان مردم و سازمانهای جامعه مدنی که سعی میکنند نمایندهای برای نیازهای بشردوستانه و توسعه باشند. حمایتهای سلبریتیها خواسته مردم را بیان نمیکند، چون شواهد نشان میدهد که گرایش به سلبریتی از آنچه که انتظار داریم، کمتر و متغیرتر است. موج سلبریتیها از قدرت شرکتهای بزرگ تأمین میشود، نه از تقاضای مردم. به درخواست «چهرههای سرشناس» و در راه اهداف خودشان.
آنجلینا جولی سخنان متعددی درباره وضع ناگوار آوارگان سوری مطرح کرده است. میا فارو نیز کمپینی علیه چین به دلیل حمایت این کشور از رژیم خشونتگرای سودان آغاز کرده است. جورج کلونی نیز توجه فعالیت خود را به سودان معطوف کرده است. بن افلک فعالیتهای خود را در کنگو ادامه میدهد، پرنسس دایانا علیه مینهایی پس از جنگ کمپین به راه انداخته بود و بونو علیه فقر مطلق فعالیت میکند. استفاده از سلبریتیها مسلما تاثیرگذار است اما نه آنقدر که ممکن است گمان کنیم.
آنها تأثیر کمی بر فعالیتهای بشردوستانه داشتند اما بهطورکلی میتوان گفت که آنها به نوعی میتوانند منعکسکننده صدای سازمان و کمپینهای بشردوستانه باشند. هالیوود به طرق مختلف از سلبریتیها برای ارتباط برقرارکردن با مخاطبان خود استفاده میکند. خیلیها معتقدند که فعالیت بشردوستانه سلبریتیها چیزی شبیه به فیلمبازیکردن آنهاست.
محققان اخیرا تحقیقی درباره تأثیر جورج کلونی و میا فارو در قالب کمپین «نجات دارفور» انجام دادهاند. تجربههای شخصی و توانایی سلبریتیها برای دسترسی به سطوح بالاتر در نردبان سیاست را میتوان ازجمله تاثیرگذاری سلبریتیها عنوان کرد اما بهطورکلی آنها در جمعآوری کمک برای خیریهها کمترین تأثیر را دارند. بیل ایسترلی از اقتصاددانان دانشگاه نیویورک، یکی از کسانی است که اغلب از استفاده از سلبریتیها در کمپینهای بشردوستانه انتقاد میکند. او معتقد است که سلبریتیها معمولا بحرانها را سادهسازی میکنند، چون از قدرت و دانش کافی درخصوص چگونگی حل بحرانها برخوردار نیستند. او میگوید که سلبریتیها هیچ قدرتی برای به چالشکشیدن ساختارهای سیاسی که موجب ایجاد فقر میشود، ندارند. ایسترلی معتقد است که خصوصا آندسته از سلبریتیهای زن نمیتوانند اصل برابری جنسیتی در کمکهای بشردوستانه را رعایت کنند.
برخی دیگر البته معتقدند که سلبریتیها میتوانند بحرانها را غیرسیاسی کنند. برای مثال جورج کلونی بارها درباره بحران سودان گفته است که این مسأله ربطی به مسائل سیاسی ندارد بلکه موضوع، موضوع درست و غلط است، اما وقتی کلونی از پروژهای ماهواره پرده برداشت که برای جمعآوری اسناد درباره خشونتهای اعمالشده در سودان آغاز شده بود، انتقادات زیادی از او صورت گرفت. منتقدان بر این عقیده بودند که هزینهکردن صدها هزار دلار برای راهانداختن سرویس ماهوارهای که نمیتواند اسنادی آنقدر متقن از جنایات جمعآوری کند، کاری بیهوده بوده است. کلونی اما در مصاحبهای با روزنامه گلوباند میل پاسخ داد: «اگر منفینگری شما به این معناست که قصد دارید در حاشیه بمانید و سنگ پرتاب کنید، من مشکلی ندارم، میتوانم تحمل کنم. به آنچه که شما فکر میکنید، هیچ اهمیتی نمیدهم. ما داریم سعی میکنیم جان انسانها را نجات دهیم. اگر آنقدر منفینگر هستید که این تلاشها را نمیبینید، توصیه میکنم تکانی به خودتان بدهید و کاری بکنید».
برخی دیگر از محققان نظیر هولاریراس و زیفاکیس معتقدند که سلبریتیها بهطورکلی تأثیرات مثبتی داشتهاند. برای مثال پرنسس دایانا تلاش بسیاری برای اجراییشدن معاهده اوتاوا کرد که استفاده از مینهای زمینی را در جنگ ممنوع میکرد. کمپن میا فاور علیه حمایت چین در دولت سودان موجب شد که این کشور درنهایت تغییراتی در نحوه حمایت خود از سودان اعمال کند.
آنها مینویسند: «اگرچه نگاه ژورنالیستی به فعالیتهای بشردوستانه سلبریتیها تمایل دارند، این فعالیتها را دستکم بگیرند، اما نباید از تأثیر افراد خاص بر کمپینهای بشردوستانه غافل شد و آن را هیچ پنداشت».
درخصوص جورج کلونی و میا فارو، این دو سلبریتیها زمانی به کمپین سودان پیوستند که این کمپین قبلا به راه افتاده بود و موضوع شبکه ماهوارهای نیز قبلا ایجاد شده و مشغول به کار بود. در واقع کمپین سودان زمانی از کلونی و فاور دعوت به همکاری کرد که خواست صدایش را به گوش شهروندان آمریکایی و سیاستمداران برساند.
عواملی که باعث موفقیت پروژهای میشوند، انتخاب سلبریتی و هدفی است که آنها حمایت میکنند، اما باید احتمالاتی را در نظر گرفت. با این حال، بدون قدرت صداهای مشهور نمیتوان در این دنیا تغییر بزرگی ایجاد کرد، از نجات زندگی کودکان گرفته تا مبارزه برای حقوق بشر. ما نمیتوانیم خیلی محتاطانه عمل کنیم یا به قوانین سنتی پایدار بمانیم: وظیفه ما بسیار مهم و ضروری است. سلبریتیها باید از استعدادشان برای هدف موردنظر استفاده کنند، لزوما هم نباید توجه زیادی جلب کنند. ناتاشا کاپلینسکی، یکی از سفیران «صندوق نجات کودکان»، وقتی از سفر هند برگشت، برای تهیه واکسنهای بیماریهای کشنده مانند ذاتالریه و اسهال لابیگری کرد. این واکسنها زندگی میلیونها نفر را نجات خواهند داد. البته حضور سلبریتی همه چیز نیست. هر خیریهای- چه بزرگ، چه کوچک- باید پیام مشخص و متقاعدکنندهای برای هدفش داشته باشد، اما حمایت سلبریتی پراحساس از برای آن هدف کمک میکند خیریهها به افراد بیشتری برای کمکرسانی دست پیدا کنند. استیسی سالومون (ستاره برنامه اکسفاکتور) برای کمپین «هیچ کودکی نباید بمیرد» به جمهوری مالاوی سفر کرد تا بتواند توجه بسیاری را نسبت به وضع وخیم مادرانی که هنگام زایمان از دنیا میروند، جلب کند. تلاشهای او از طریق رسانههای پرطرفدار نتیجه شگفتانگیزی داشته است. به گفته او، حرفهای مادرانی که در مالاوی ملاقات کرده، در بسیاری از خانهها پیچیده است.