یاسمن طاهریان- شهروند| کار انسانی چیست؟ از وقتی که بولیوی سن قانونی کار را کم کرد و به 10سالگی رساند، این موضوع تبدیل به بحث بزرگی با جامعه بینالمللی تبدیل شده است و بازندگان این بحث کودکان کار هستند که برای قانون مبارزه میکنند.
روز مردگان برای گوییدو روز خوبی است. مردم در این روز به قبرستانهای پوتوسی در بولیوی میروند. خانوادهها روبهروی قبرهای دیواری میایستند؛ طبق رسم و رسومات با خودشان گل و شیرینی بولیویایی میآورند. آنهایی که وضع مالی خوبی دارند، برای نواختن آهنگ برای عزیزان از دسترفتهشان گیتاریست یا گروه ماریاچی میآورند اما خانوادههای کمدرآمد سراغ گوییدو 13ساله با لپهای تپلی میروند که پلیوری کلاهدار به تن دارد. کار گوییدو شستوشوی قبرهاست؛ در حال حاضر مشغول کار روی طبقه چهارم قبر دیواری در ردیف 113 است. از نردبانی بالا میرود، ابتدا دودههای داخل را تمیز میکند و بعد شیشه و قاب آن را برق میاندازد. وقتی که کارش تمام شود، خانواده متوفی 10بولیویانو بولیوی (واحد پول بولیوی) معادل 1.40 یورو انعام میدهند. گوییدو از 11 سالگی به این کار مشغول شده. او میگوید: «اگر خوششانس باشم، میتوانم در عرض یک روز 100 بولیویانو درآمد داشته باشم.» پدرش از دنیا رفته و 7تا خواهر و برادر دارد. مادرش بشدت به پول محتاج است اما گوییدو میگوید که حتی اگر شرایطش بهتر میبود، همچنان اینجا را انتخاب میکرد: «همیشه دوست دارم کار کنم».
در بولیوی کودکانی مانند گوییدو برای کارکردن اجازه قانونی دارند، مسألهای که در غرب زشت شمرده میشود. 2 سال پیش، دولت رئیسجمهوری سوسیالیست بولیوی، اوو مورالس، قانونی را تصویب کرد که در آن به کودکان 10ساله و بزرگتر اجازه کار داده میشود؛ با در نظر گرفتن این موضوع که کارمند کسی نباشند. وقتی که به 12سالگی برسند، میتوانند مانند کارمندان معمولی استخدام شوند.
این موضوع باعث نگرانی جامعه بینالمللی شده است. در کشورهای صنعتی تعداد کمی از تجارتهایی که از کودکان کار استفاده میکنند، به اتفاق آرا طرد شدهاند. حتی بسیاری از کشورهای فقیر در دنیا قانونا کودکان زیر 14سال را از کار کردن منع کردهاند. با این حال بولیوی با تصویب قانون 548 به نخستين کشوری در دنیا تبدیل شد که خلاف جریان حرکت کرد.
بحث بر سر این قانون هنوز ادامه دارد که این سوال مهم را مطرح میکند: آیا دنیا هیچوقت بر سر «فرصتهای شغلی مناسب» توافق خواهد کرد؟ تضمین این مشاغل یکی از اهداف توسعه پایاي سازمان ملل است که شامل «اتمام هر گونه استخدام کودکان» تا سال 2025 است؛ اما در بولیوی حتی کودکان بهظاهر قربانی به راحتی قبول کردهاند. در میان موکلان فعال برای کاهش سن کار، اتحادیههای کودکان کار و نوجوانان موسوم به NATs (مخفف نام آنها به زبان اسپانیایی) فعالیت دارند. این نوع اتحادیههای کودکان مخصوصا در شهر معدنی پوتوسی قدرت قابل توجهی دارند. روی جلیقه قرمز گوییدو هم نوشته شده CONAATSOP، سازمان محلی اتحادیههای کودکان کار.
روی کاغذ اتحادیههای کودکان 2 سال پیش برنده شدند؛ اما نه در دنیای واقعی. حقیقت این است که بعد از تصویب قانون جدید، وضعیتشان بدتر شده است. آنها درگیر مبارزهای از لحاظ ایدئولوژیکی شدهاند که به همان اندازه برای رفاه کودکان اهمیت دارد.
منتقد محلی
مردی که نماینده عقاید مخالف جامعه بینالمللی است خودش اهل بولیوی است. رودریگو موگرووهو موهای مشکی فرفری، برخوردی دوستانه و شغل حساسی دارد. او رئیس دفتر سازمان بینالمللی کار ILO در بولیوی است که در منطقه اعیاننشین در جنوب لاپاز، پایتخت کشور، قرار دارد. وقتی که بولیوی سن قانونی کار را پایین آورد، ILO مخالفت شدیدی کرد و از همان زمان برای اعمال اصلاحات در این قانون دست بهکار شده است. مبارزه با کودکان کار به یکی از مهمترین اهداف این سازمان تبدیل شده و بهطور مرتب آمارهای جامعی درباره این موضوع منتشر میکند. این آمارها نشان میدهند که در سال 2012، حدود 168میلیون کودک 5 تا 7 ساله شغلی دارند که مربوط به تعریف ILO از کودکان کار میشود؛ این رقم یکدهم تمام کودکان جهان است. با وجود این ILO معتقد است که برای امید داشتن دلیلی وجود دارد: تنها 4 سال قبل، تعداد کودکان کار 215میلیون نفر بود. وضعیت بولیوی امروز چگونه است؟ موگرووهو میگوید: «ما هیچ شاخصی برای آن نداریم. آخرین اطلاعات آماری که با کمک ILO جمعآوری شده مربوط به سال 2008 است. در آن زمان، حدود 800هزار کودک و نوجوان در بولیوی مشغول به کار بودند -نزدیک به 490هزار نفر زیر 14 سال و شغل حدود 90درصد این گروه خطرناک تلقی میشده است. هماکنون دولت به دلیل ناتوانی ILO خودش اطلاعات جدید را جمعآوری میکند تا برای همکاری با یکدیگر به توافق جدیدی برسند.
شهروندان بولیوی هم به دلیل قانونیشدن کارگران زیر سن قانونی که باعث میشود از استثمارشدن آنها جلوگیری کند از این قانون حمایت میکنند؛ مبحثی که برای کمپینهای قانونیکردن مواد مخدر آشناست. موگرووهو میگوید: «به نظر من استراتژی خوبی برای مبارزه با کودکان کار نیست.» او شک دارد که NATs از قول تمام کودکان کار صحبت میکند و میگوید: «مطمئنا نماینده آنها نیستند» اما اتحادیههای کودکان حتی در بعضی موارد از اروپا کمکهای مالی دریافت میکنند.
موگرووهو تأکید میکند که این نظر شخصی او است و نمیتواند از قول ILO حرف بزند. در واقع این سازمان از نمایندگان بیشتری تشکیل شده است. بالاترین اعضای کمیته آن از نمایندگان دولت و کارآفرینان و اتحادیههای کارگری تشکیل شده است؛ اما هم اتحادیه کارگری و هم اتحادیه کارفرمایان بهصراحت با کاهش سن قانونی کار مخالفت کردهاند. آنها ادعا میکنند که دولت بولیوی با آنها مشورت نکرده است.
ظاهرا موگرووهو تنها شهروند بولیوی نیست که با قانون مشکل دارد اما حتی این نماینده ILO به دنبال استراتژی انعطافپذیری است. به گفته او هیچ شکی نیست که برخی قدمهای دولت معقول است مانند فراهمکردن پول پیش مدرسه. او معتقد است هنوز برای قضاوت قانون 548 خیلی زود است و میگوید: «شاید روزی این قانون جواب دهد.»
بدون محافظ در معدن
تا اینجا که جواب نداده؛ این موضوع در کوهی چندین کیلومتری گورستان پوتوسی کاملا مشهود است. سنگهای خردلی رنگ از گنج يك پنهان داخل آن هیچ نشانهای نمیدهند. معدن نقره «سرو ریکو» به سال 1545 برمیگردد، زمانی که اسپانیاییها آنجا را فتح کردند. قرنهاست که از جواهرات آن برای تأمین مالی پادشاهی اسپانیا استفاده میشود. بهعنوان بخشی از تغییر سیستم ظالمانه، کارگران محلی و بعدها بردگان آفریقایی مجبور بودند ماهها زیر زمین کار بکنند. تخمین زده شده که 8میلیون نفر در این کوه کشته شدهاند.
این معدن همچنان فعال است و حتی کارگران جوان هم در آن مشغول به کارند. نام یکی از آنها آرماندوی 16 ساله با اعتمادبهنفس و خوشاخلاق است. همانند بسیاری از همسن و سالانش آرزو دارد فوتبالیست حرفهای شود اما فعلا مانند پاستور، پدرش معدنچی است. راهی که پدر و پسر برای رسیدن به محل کارشان باید طی کنند، ترسناک است. تونلهای طولانی در دل سنگ با ارتفاع کوتاه کنده شده که معدنچیان مجبورند خم راه بروند. هوای تازه فقط از طریق لولههایی وارد تونل میشود. خطرات احتمالی شامل فروریختن تونل و انفجار دینامیتهای قدیمی است؛ خطری که در درازمدت آنها را تهدید میکند بیماری سیاهششی است که اکثر معدنچیان در سنین پایین به آن مبتلا میشوند.
آرماندو از 11سالگی در این معدن کار کرده است. او میگوید: «در معدن درآمد بیشتری دارد.» در گروههای 3 نفره، واگنهای پر شده از سنگ را از سربالایی و سرپایینی هل میدهند تا به بیرون از معدن ببرند. آرماندو برای هر کدام از این واگنها حداقل 20 بولیویانو حقوق میگیرد و در بهترین حالت میتواند بار 20 واگن را پر و خالی کند. با این کار درآمد خانواده 7نفرهاش را تأمین میکند و میگوید: «میتوانم کمبود را جبران کنم.» آرماندو درباره اینکه کشورهای دیگر از قانون جدید بولیوی انتقاد کردهاند، شنیده است. او میگوید: «آنها نمیدانند زندگیکردن در اینجا چگونه است.» در ساختمان آجری 2 طبقهای که از «سرو ریکو» دید دارد، زندگی میکند. این ساختمان از 2 اتاق تشکیل شده که با یک نردبان چوبی به هم راه دارند. وسیلههای طبقه اول تنها کمی بیشتر از 2 تا تخت است. پدر 42سالهاش، پاستور با چشمانی قرمز در خانه میگوید که احساس میکند ریههایش دوباره به کار افتادهاند، اما با این حال، مخالف کار کردن آرماندو در معدن نبوده است. پاستور میگوید: «باید از کودکی به کار کردن عادت کنید.» اما آیا باید در چنین شرایطی کار کنید؟ جواب این سوال حتی در بولیوی هم «خیر» است. قانون 548 فهرستی دارد از مشاغلی که برای کودکان و نوجوانان ممنوع است و کار در معدن یکی از آنهاست. همچنین در بند 129 قید شده که بازرسان مخصوص کودک و نوجوان باید تمام ضوابط کاری با کودکان زیر 14سال را تعیین کنند. معاینه پزشکی هم اجباری است. دیدار با هماهنگکننده دفتر بازرسان در پوتوسی بسیار تکاندهنده بود. کارلوس گومز هنگام قرار در دفترش حضور ندارد. رئیسش هم قرار مصاحبه دیگری میگذارد که باز هم سر قرار نمیآید. در نهایت، سر و کله گومز مضطرب که کاپشن چرمی به تن دارد، پیدا میشود.
گومز گزارش میدهد که رد پای سه کودک زیر سن قانونی را گرفتهاند که در یک رستوران چینی کار میکنند. به گفته گومز، در شهری که 200هزار نفر سکنه دارد از تمام مجوزهای قانونی، در سه ماهه گذشته تنها سه مجوز صادر شده است. وقتی از گومز پرسیدم که آیا معاینات پزشکی انجام شده است یا نه، به نظر میآمد از آن بیخبر باشد. بعد از آنکه متن ماده مربوطه را نشان دادم به ما اطمینان داد که در آینده معاینات پزشکی انجام خواهد شد. او حتی درباره علت بیخبریاش از این ماده هم گفت که تنها دو ماه است به این کار مشغول شده است.
حمایتی که در قانون از آن صحبت شده تا به اینجا قولی بیش نبوده است. این موضوع فقط در پوتوسی صدق نمیکند. مارکو آنتونیا گیرا قبلا در لاپاز بازرس بوده. این وکیل میگوید که امروزه دفتر بازرسان سه مشکل اساسی دارد: «عدم پیگیری پرسنل، دخالتهای سیاسی و کمبود منابع.»
کودکان کار در قدرت
در راهرو هلوییرنگ، پوسترهایی درباره قدرت مردان و خشونت علیه زنان دیده میشود. داخل دفتر آنا بازان، عکسهایی از کودکان به قفسه رنگ و رو رفته پروندهها با چسب نواری آویخته شده است. تشک صندلیها با چسب به هم چسبانده و روی میز از کاغذ پر شده است. بازان که مسئول حقوق کودکان در دولت به نام دبیر فرصتهای برابر است هم منابع کافی در دسترس ندارد، وضعیتی که از زمان تصویب قانون 548 بدتر شده است. بازان تأیید میکند: «مشکل اینجاست که در تمام ادارات شهری دفتر بازرسی وجود ندارند.» به گفته بازان، پیدا کردن افراد باکفایت در مناطق دورافتاده بولیوی کار بسیار مشکلی است. قرار بود آمار و ارقام جدید از تعداد کودکان کار تا پایان سال 2015 منتشر شود اما برای انجام این کار یکمیلیون و پانصدهزار دلار باید هزینه شود. بازان میگوید: «هیچ پولی وجود ندارد.»
با اینکه اقتصاد این کشور سالهاست با صادرات مواد اولیه رشد کرده اما همچنان یکی از فقیرترین کشورهای آمریکای جنوبی است. این موضوع باعث شده تا دولت به حمایتهای خارجی وابسته بماند. به گفته بازان، تا به اینجا نتوانستهاند از خارج از کشور برای پرداخت سنجش آمار و تنظیم برنامهای با هدف قویتر کردن دفاتر بازرسی کمکهای مالی جلب کنند. آلمان هم درخواست آنها را رد کرده است. بولیوی حالا دارد برای آمارگیری پول جمعآوری میکند.
آیا تصویب قانون 548 دسترسی بولیوی را به کمکهای خارجی مختل کرده است؟ وقتی که از وزارت همکاری و توسعه اقتصادی آلمان علت آن را پرسیدیم، پاسخ دادند که حتی بعد از تصمیم بولیوی برای کاهش سن قانونی کار، دولت آلمان همچنان پروژههای کودکان کار را حمایت میکند، اما اختلاف بولیوی با سازمان بینالمللی کار ILO حمایت از پروژهها را پیچیدهتر کرده است.
در یکی از دیدارها با اتحادیه کودکان و نوجوانان موسوم به تایپیناتس در لاپاز، مسئولان میگویند کمکهای مالی از خیریه کاتولیک کاریتاس سوییسی تمام و به همین ترتیب این پروژه در پایان 2016 بسته شده است. مسئولان کاریتاس میگویند که کودکان کار نقشی در این تصمیم نداشتهاند چون کودکان کار «هیچوقت تمرکز اصلی کار ما در بولیوی نبودهاند.» با اینحال، هیچ کمک مالی برای این گروه در دسترس نیست. مسئولان این پروژه میگویند که «بیشتر سازمانهای مردمنهاد برای از بین بردن مسأله کودکان کار تلاش میکنند.» بازان، کارمند وزارتخانه، نگرانیهایی درباره کمکهای مالی دارد اما درباره این موضوع سر موضعش محکم ایستاده است. او میگوید: «در نهایت، ILO عقب میکشد.»
مبارزه ادامه دارد
در یکشنبهشب خنک، اعضای اتحادیه کودکان روبهروی ساختمانهای اصلیشان در پوتوسی تجمع کردهاند. جاناتان، رئیس گورستان و دوست گوییدو هم به نمایندگی از کارکنانش در آنجا حضور دارد. نانوایان، روزنامهفروشان و کارمندان بازار هم حضور دارند. حدود 20 تا کودک جمع شدهاند. فضای آنجا پر از شور و هیاهوست. پائولا که 17سال دارد، نماینده سازمان ملی UNATSBO است و مذاکره را انجام میدهد. سوال این است که آیا پائولا باید برای مذاکره با فدراسیون اتحادیههای کارگری و سازمانهای دیگر نمایندهای به لاپاز بفرستد یا نه، که با این درخواست موافقت شده است. اتحادیهداران کار کودکان دلایل مختلفی برای تسلیم شدن دارند. پائولا میگوید: «در قانون نوشته شده اما هیچکس از آن اطاعت نمیکند. ما به مبارزه ادامه خواهیم داد، چون همیشه کارمان همین بوده است.»
جنبش NATs 40 سال است که فعالیت میکند. از زمانی که کودکان در پرو به همراه بزرگسالان اعتصاب کردند. امروزه اتحادیه کودکان در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا وجود دارد. سه نشست جهانی شامل نشست برلین برگزار شده است. بزرگسالان هم به شهرت NATs کمک کردهاند. سازمانهای مردمنهاد خارجی هم به اندازه فعالان اجتماعی در داخل کشورها از آنها حمایت میکنند. لاز ریورا، مرد قویهیکل و خوشبرخورد 48 ساله، سالها بر اتحادیه کودکان پوتوسی نظارت داشته است. ریورا میگوید که ILO برای پایان دادن به کودکان کار «شیوه خیلی رمانتیکی» را در نظر گرفته است. اما او همچنین معتقد است کودکانی که تمام وقت بازی میکنند و آموزش میبینند «ایدهآل شهروندان بولیوی نیست.»
اتحادیههای کودکان از ایدئولوژیهای بزرگسالان کاملا مجزا نیست. کودکانی که در پوتوسی و جاهای دیگر فعالیت میکنند بدونشک خودشان تصمیم گرفتهاند. ممکن است دانش و تجربه کافی نداشته باشند اما شرایطشان آنها را مجبور میکند که نسبت به همسن و سالانشان در کشورهای غربی رشد سریعتری داشته باشند.
در حاشیه اعتراضات در پوتوسی، سه نفر از اعضای اتحادیه کودکان از گزارشگران درباره سیستم مدرسههای آلمان سوال میکردند. همه یک سوال مشخصی داشتند: چه نوع مدرسههایی آنجا وجود دارد، چه درسهایی آموزش داده میشود و اوضاع کار چگونه است؟» این سوالها نشان میدهد که آنها علاوه بر کار به مدرسه هم میروند. بعضیها صبح به مدرسه میروند، بعضیها بعدازظهر. در بولیوی این امکان وجود دارد. این کودکان به شغل فعلیشان بهعنوان ایستگاه آخر زندگیشان نگاه نمیکنند. آنها به دنبال موقعیتهای مشابهی که کودکان کار پیشین به دست آوردهاند و الان در دولت مشغول به کارند، میگردند. پائولا، زن جوان باپشتکاری است. از 12 سالگی کار میکند و امروزه نظافتچی است. او با حالتی هوشیار میگوید: «هر کسی در دنیای خودش متولد میشود.» از نظر کودکان اتحادیه، ILO حقیقت آنها را قبول نکرده است.
منبع: اشپیگل