شهرهای ایران در سدههای متاخر، تا پیش از روزگار نو، منظومهای از عمارتهای حکومتی، خانهها، بازار و بناهای کمشمار همگانی بودهاند. دادههای تاریخی بهویژه درباره واپسین دسته روایتی جالب دارند. سعید نفیسی در کتاب «تهران قدیم؛ گفتوگوی خانوادگی درباره تهران قدیم» که به سال 1353 خورشیدی نشر یافته است، درباره تصویر کلی پایتخت در میانههای روزگار قاجار مینویسد «از زمان ناصرالدینشاه به تهران دارالخلافه ناصری گفتهاند. چیزی که در تهران جلب توجه مسافران را کرده کثرت مسجد و مدرسه و حمام بوده است». این توصیف اما نه البته به معنای گستردگی بناها و مکانهای یادشده در شهر که به مفهوم نبود دیگر مکانهای همگانی بهویژه در زمینه تفریح و سرگرمی و گذران زندگی روزمره بوده است؛ مسجد، مدرسه و حمام درواقع تنها بناهای همگانی بوده که در گذرها و کویها به چشم میآمدهاند. حمامها در این میانه از نظر سرگرمی و گذران زمان برای ایرانیان اهمیتی بسیار داشته است. نفیسی خاطرههایی دراینباره دارد «حمامها از ظهر تا طلوع آفتاب مردانه بود و از آن پس تا ظهر زنانه میشد و معمول بود که یک لنگ سرخ بالای در حمام گره میزدند که مردم بدانند حمام زنانه است و مَثل شده بود در جای پرهیاهو و پرسروصدا را حمام زنانه میگفتند». بهرهگیری از حمامها روشهایی ویژه داشت و مردم به این مکان نهتنها همچون جایی برای بهداشت همگانی، که در جایگاه یکی از دستاویزهای سرگرمی نیز مینگریستند. نفیسی دراینباره مینویسد «صبح پیش از طلوع آفتاب در روی بام حمام بوغ میزدند که مردم بدانند حمام باز شده است. در حمامها مخزن آب سردی هم بود که مردان در آن شنا میکردند و آن را چال حوض مینامیدند و مخزن آب گرم را خزانه میکفتند. چال حوضبازی و زورخانهبازی یگانه وسیله ورزش مردان بود».