علیاکبر محمدخانی| همانطور که میدانید، آدم باید شب عید تخمه ژاپنی بخورد و هی با خانوم بچهها بیخودی بخندد. ولی مثل اینکه یک عده چشم دیدن خوشحالی ما را ندارند و میخواهند شادی را کوفتمان کنند. یکی از گروههایی که چشم دیدن شادی ما را ندارند، همین فرقه دستفروشها هستند.
اینها طی یکسری عملیات پیچیده از پیش طراحی شده- که بعدا افشا میکنم از کجا آب میخورد- به شکل خیلی مشکوک میآیند توی خیابان و پیادهرو بساط میکنند و صحنههای بسیار زشتی را ایجاد میکنند. یکی نیست به اینها بگوید، پس این همه پاساژ و مال و مگامال و پالادیوم و این چیزهای شیک و گندهای که مسئولان با همت عالی خود ساختهاند، پس برای چیست؟ خب اینها را که برای خودشان یا آقازادههایشان نساختهاند، چرا قدر این همه نعمت را ندانسته و دست از خباثت برنمیدارید؟
اصلا از سر این تقصیرتان بگذریم، ولی دیگر چرا با ماموران سد معبر شهرداری که اتفاقا این همه شما را دوست دارند و بارها برایتان عروسک خرسی و پاستیل خریدهاند، آنقدر نامهربانی میکنید؟ نمیگویید اگر دل اینها بشکند، شب عیدی زندگیتان سیاه و کبود میشود؟ فکر میکنید کسی نمیفهمد چگونه خودتان را از قصد به مشت و لگد و لولههای آهنی این بیچارهها میکوبید؟ جواب لولههای کج این عزیزان را شما میخواهید بدهید؟ اگر فردا بچهای از پدرش پرسید: «پدر چرا لولهات کج است؟» باید چه جوابی بدهد؟ نگویید کی؟ کجا؟ که خیلی از دستتان شکار میشوم، فیلمهایش توی اینترنت ریخته؛ خود اینجانب آن روز که دختر همسایهمان که بعض شما نباشد، اتفاقا خیلی دختر جالبی است و مانتو مقنعه رنگی پوشیده و ماتیک هم مالیده و آمده بود تا باهایش حرفه و فن کار کنم، توی گوشیاش نشانم داد، که چطور با صحنهسازی خودتان را به ماموران سد معبر میکوبید. خجالت بکشید و دست از این خباثتها بردارید و بگذارید شادی عید کوفتمان نشود.