مریم دوباره| در آخرین روزهای سال جابهجایی مدیرکل هنرهای نمایشی و امضای حکم شهرام کرمی به جای مهدی شفیعی از آن اتفاقاتی بود که یک تنه برای متشنج کردن فضای عمومی تئاتر کافی بود. اتفاقی تلخ برای جماعت تئاتری که به امضای چند صد نفره تئاتریها انجامید که خطاب به وزیر ارشاد خواستار ابقای مهدی شفیعی شده بودند. همین ابتدای نوشته باید این نکته را توضیح دهم که انتقاد از تغییر مهدی شفیعی به معنای زیر سوالبردن تواناییهای جانشینش شهرام کرمی نیست. اتفاقا این تغییر اگر فقط و فقط یک نقطه روشن داشته باشد، همان جانشینی شهرام کرمی است که بهعنوان یک تئاتری، امیدها را درباره هنری که در این چند سال اخیر قد کشید و بالید و به عنوان هنری محبوب و پرطرفدار اولین گامهای خصوصیشدن را برداشت؛ زنده نگه میدارد. اما...
وقتی خاطراتمان را از تمام مدیریتها و مدیران حوزههای مختلف در سالهای دور و نزدیک مرور میکنیم، میبینیم که مهدی شفیعی از معدود مدیران شایسته بر این صندلی بود. در حقیقت وقتی زمزمههای تغییر مدیرکل هنرهای نمایشی در محافل تئاتری پیچید، برای اولینبار شاهد این رخداد عجیب بودیم که اهل فن به جای اینکه نامههای مددخواهی و شکایت به مدیران بالادستی بفرستند، نامهنگاریهاشان را با هدف کمک به ماندن این مدیر تأثیرگذار انجام دادند و این نشان از تأثیرگذاری مردی دارد که با اینکه در ماههای اخیر خود مدام از دشواریها مینالید و از رفتن دم میزد؛ اما چنان در دلهای تئاتریها رخنه کرده بود که تئاتریها طومار جمع کنند و نامه بنویسند؛ شاید دری به تخته بخورد و حکم ماندن این مدیر امضا شود. در روزگاری که دهها مدیر کم تأثیر و کم کار از پستی به پستی دیگر و بهتر میروند، اینکه مدیرانی چون مهدی شفیعی از چرخه مدیریت بیرون روند، خسرانی بزرگ است و اتفاقی جبرانناپذیر. مدیری که همه اهل فن از او راضی بودند، برکنار میشود، اما دیگرانی که بیهیچ آورده مثبتی و چه بسا با تصمیماتی بسیار خسارتبار از مدیریتی به مدیریت دیگری نقل مکان میکنند و همچنان هستند. این تناقض بهای بزرگی چون از دستدادن افراد مهم و تأثیرگذار دارد. کسانی چون حسین پاکدل و خسرو نشان که هر دو در تئاتر این مرز و بوم منشأ اثر بودند؛ اما از این چرخه بیرون افتادند و تاوان این اتفاق را تئاتر و تئاتریها پرداخت کردند.
کاش مهدی شفیعی نیز مثل خسرو نشان به وادی فراموشی سپرده نشود و کاش از شایستگیها و تجربیاتش در عرصه فرهنگ و هنر استفاده شود.