شماره ۱۳۷۰ | ۱۳۹۶ شنبه ۲۶ اسفند
صفحه را ببند
دیگه چه خبر؟

مهرداد احمدی‌شیخانی


سی و چند‌سال پیش که تازه وارد تحریریه یکی از روزنامه‌ها شده بودم، نویسندگان روزنامه به‌گونه‌ای مشخص، دو گروه بودند، عده‌ای که از پیش از انقلاب کار روزنامه‌نگاری را شروع کرده بودند و اکثرا با طی‌کردن فرازوفرودهای آکادمیک وارد کار مطبوعات شده بودند و کاملا با نگاهی فنی به روزنامه‌نگاری می‌پرداختند، که معمولا فعالیتشان هم در حوزه خبر و گزارش بود. گروه دوم اما از عالم سیاست و فضای ملتهب آن سال‌ها و با نگاهی آرمان‌گرایانه و با احساس مسئولیت اجتماعی وارد این حرفه شده بودند، که غالبا هم هیچ آموزش آکادمیکی در این حیطه نداشتند، و جالب این‌که حتی اکثرا به دلیل همان فعالیت‌های سیاسی پیش از انقلاب، تحصیلاتشان ناتمام مانده بود و اغلب هم، حوزه آموخته‌هایشان، فنی و مهندسی یا علوم تجربی بود. این گروه با این‌که تجربه‌ای در دایره خبر و گزارش نداشتند، ولی معمولا نویسندگان تحلیل‌ها و یادداشت‌های روزنامه بودند که البته به مرور، برخی از آنها سعی در آموختن اصول آکادمیک روزنامه‌نگاری کردند و بعضی در این وادی به جایگاهی علمی نیز رسیدند و جای و مرتبه‌ای یافتند. در این میان اما یک چیز در این سی و چندسالی که کار مطبوعاتی می‌کنم، برایم جای سوال داشته و آن این‌که چرا در این حوزه، موثرترین افراد و شناخته‌شده‌ترین‌ها در میان مردم، نه آن دانش‌آموختگان مراکز علمی، همین‌هایی هستند که به تجربه به این وادی آمدند.
منظورم اصلا این نیست که آن دانش‌آموختگان آکادمیک، تولیداتی در سطوح پایین‌تر به جامعه عرضه کرده باشند، که اصلا چنین نیست، که در این سال‌ها هرچه بیشتر آثار آنان را دیده‌ام، دریافته‌ام که کارهایشان بسیار قوی و محکم است و آن‌قدر چفت و بست تولیداتشان خوب به هم جُفت شده که مو لای درزش نمی‌رود. ولی ماجرا چیست که وقتی در بین مردم، یعنی همان مخاطبان تولیدات مطبوعات، از نام چند روزنامه‌نگار موثر، اسم و رسمی پرسیده می‌شود، نام‌هایی که می‌شنویم، به ندرت اسم کسانی است که حاصل نهادهای آموزشی علمی باشند؟ البته در بین خود دست‌اندرکاران رسانه، دانش‌آموختگان مراجع علمی شناخته‌‌شده هستند، ولی در بین مردم و مخاطبان، این گروه کمتر نام و آوازه‌ای دارند. وقتی به دلیل این موضوع فکر می‌کنم، به ناچار باز می‌گردم به محصولی که این دو گروه عرضه می‌کنند. همان‌طور که در ابتدای یادداشت اشاره کردم، بیشترین تولیدات دانش‌آموختگان مراکز علمی حوزه رسانه در محدوده خبر و گزارش است و آن دسته دوم، محصولاتی از جنس تحلیل را فراهم می‌کنند. آنطور که دیده‌ام، برای عموم مردم، خبر و گزارش از جذابیت زیادی برخوردار است، تا جایی که این جمله کوتاه سوالی که «چه خبر؟» حتی به وادی طنز هم وارد شده و لطیفه‌ها برای آن ساخته شده است، ولی چرا با وجود جذابیت خبر، آنهایی که در این وادی تلاش می‌کنند و بسیار هم تلاش می‌کنند و حاصل کارشان، بسیار خواستار هم دارد، کمتر به چشم می‌آیند و در مقابل، گروه دوم که به قول یکی از دوستان، حتی ممکن است از نوشتن یک خبر دو خطی هم ناتوان باشند و مراجعه‌کنندگان به تولیداتشان، بسیار کمتر از گروه اول است، نام‌هایی پرآوازه دارند؟
دلیل را شاید بتوان چنین توضیح داد که خبر و اطلاع از اخبار، هرچقدر هم که حجم انبوهی را شامل شود، الزاما به آگاهی منجر نخواهد شد. می‌شود این امر را به یک‌کیلو لوبیای خام تشبیه کرد. یک کیلو لوبیا، از دانه‌های جدا از هم تشکیل شده که اگر یک‌سال هم روی هم تلنبار شوند، باز تبدیل به خوراک لوبیا نخواهند شد و غذایی به دست نخواهد آمد. قطعا برای تهیه غذا به مواد اولیه نیاز هست، ولی این مواد اولیه، خودش غذا نیست و تا غذا نشود، شکمی را سیر نخواهد کرد. این را امروز که حوزه رسانه‌های مجازی، امکان دسترسی به انواع اخبار را فراهم کرده، بیشتر معلوم می‌کند. در این دوران برخلاف گذشته، دسترسی به اخبار در انحصار فرد و گروه خاصی نیست و در کسری از ثانیه و حتی همزمان با رخداد، مردمی در هر گوشه جهان از آن باخبر می‌شوند. اما عملا چقدر این اطلاع داشتن از خبر، به دانایی از موضوع آن خبر منجر شده است؟ به نمونه‌ای اشاره می‌کنم. در همین خاورمیانه‌ای که ما هم درون آن هستیم، هر روز حجم انبوهی از اخبار تولید می‌شود و روی خروجی رسانه‌های گوناگون قرار می‌گیرد و ما هم از اکثر این اخبار مطلع می‌شویم، اما دانستن این انبوه خبر، چقدر ما را نسبت به آنچه در خاورمیانه می‌گذرد، صاحب‌نظر کرده است؟ اوضاع طوری است که حتی گاه در بین بعضی از آنهایی که ادعایی هم دارند، نظراتی عجیب و غریب ردوبدل می‌شود، طوری که گویی مریخی‌ها مشغول اظهارنظرند. احتمالا همه اینها برمی‌گردد به این‌که در بین ما «خبرداشتن» و «تحلیل‌داشتن»، یکسان تلقی می‌شود، اما عملا چنین نیست. شاید برای همین هم هست که نظرات یک «صاحبِ تحلیل» که می‌تواند غذایی مناسب برای اذهان پرسشگر فراهم کند، بسیار کارگشاتر از هزاران خبر است.

 


تعداد بازدید :  313