امین فرجپور/روزنامهنگار
کسی که دل در گروی ادبیات داشته و لذت رمان خواندن به دهنش مزه داده باشد؛ بعید است برای خود یکسری کتاب بالینی یا حتی نویسنده بالینی نداشته باشد. کتابهایی که با بهانه و بیبهانه سراغش برود و ورقی بزند و چند جملهای بخواند و بگذرد و بگذارد تا فرصتی دیگر؛ که زیاد هم دور نیست. نویسنده بالینی من احمد محمود است. نویسندهای که در سرزمین خودش هم غریب ماند. نویسندهای که نه تن به باند و دستهبازی داد و نه دل به حمایتهای آشکار و نهان. نه مثل بعضی از نویسندگان، اهل کلاس و کارگاه و شاگرد و نوچهپروری بود که بعد از مرگ نامش را زنده نگه دارند و نه مثل بعضیهای دیگر اهل شوآف و نمایشهای رسانهای و سیاسی بازی، که راه و بیراه سراغش بروند و تیتر و عکسش کنند. احمد محمود؛ احمد محمود بود و اتکایش فقط و فقط به رمانها و داستانهایش...
کتابهای بالینی من یکی دو تا نیستند. اما کتابهای احمد محمود بالاتر از همه آنهای دیگر میایستند. محترمتر و بلندبالاتر از هر کتاب و نویسنده دیگری. نویسندهای که بعید است روزی بگذرد و صفحاتی چند از رمانها یا داستانی کوتاه ازش نخوانده باشم و تفألی نزده باشم. شاید چیزی در قد و قواره دیوان حافظ برای خیلیهای دیگر. لطفا ترش نکنید. لطفا. نگویید حافظ آسمانی کجا و این زمینیها کجا. نه؛ ما به همین زمینیهایمان میبالیم... فرقی نمیکند در صحبت درباره احمد محمود؛ اشارهتان به «همسایهها» باشد یا «زمین سوخته». «مدار صفر درجه» یا «داستان یک شهر» و حتی «درخت انجیر معابد». همه این آثار را در ادبیات سرزمینی که کوتولهها و متوسطهایش جا برای قدبلندها نگذاشتهاند؛ محک زمان عیارسنجی کرده است. آثاری فاخر با تصویرپردازیهای استادانه؛ دیالوگنویسی درست؛ روایت هوشمندانه و همه چیزی که روی هم یک اثر داستانی کامل را میسازند. داستانی که خواندنش تلفیق لذت ذهنی ادبیات باشد با هیجان عینی سینما.
احمد محمود با این چیزها برایم جایگاهی خداگونه دارد. با این همه؛ اما در میان آثار محمود هم «داستان یک شهر» برایم چیز دیگری است. رمانی درجه یک درباره روزهای دلمرده و کسالتبار یک مبارز سیاسی تبعیدی که داستانش در روزهای بعد از کودتای 28 مرداد 32 روایت میشود. در روزهای دستگیری و تبعید و اعدام افسران تودهای. روزهای خشم و ناامیدی روشنفکران. روزهای یأس، فریب و مرگ. احمد محمود داستانی دارد به نام «بازگشت»؛ که جزو آثار مشهور او نیست. داستانی حدود 200صفحه در یکی از مجموعه داستانهای محمود؛ درباره جوانی که از تبعید بازمیگردد و میبیند همدورهها و همرزمان و همسایگانش همه بار خود را بستهاند و فقط و فقط او مانده و آرمانهای خشکشده مبارزه. اگر «داستان یک شهر» را خواندید و خوشتان آمد -که شک نکنید چنین خواهد شد- بد نیست داستان «بازگشت» را هم بخوانید. اصلا از آن هم بهتر؛ بروید به همین نمایشگاه و اگر هم راهتان دور است به نزدیکترین کتابفروشی محل زندگیتان و رمانهای «همسایهها»، «مدار صفر درجه» و «درخت انجیر معابد» را نیز خریداری کنید. باور کنید میارزند.
احمد محمود نویسندهای است که خیلی بیشتر از جایگاهش میارزد. اگر جبر زبانی و جغرافیایی نبود، راحت میشد او را در قامت یکی از بزرگان ادبیات دنیا تصور کرد. اما حیف که از این جبر گریزی نیست و ما همه در دایره ترجمه گم گشتهایم...