شماره ۱۴۰۲ | ۱۳۹۷ شنبه ۲۲ ارديبهشت
صفحه را ببند
عادات کاری نویسندگان بزرگ
رازهای سر به مُهر نویسندگی!

این که هر نویسنده‌ای راه و روش خاص خود را برای نوشتن دارد؛ مطالعه این روش‌ها را جذاب می‌کند. در واقع منحصربه‌فردبودن این راه‌ها و شیوه‌ها می‌تواند اثبات‌کننده این مسأله باشد که به تعداد نویسندگان این جهان راه برای موفقیت وجود دارد. در زیر عادات نویسندگی چند نویسنده بزرگ را می‌خوانیم...

استفن کینگ وقتی می‌خواهد کتابی بنویسد، در طول یک روز ۱۰ صفحه پشت‌سر هم بدون هیچ وقفه‌ای می‌نویسد. حتی در روزهای تعطیل. بنابراین هر روز مقدار زیادی مطلب نوشته شده دارد که این نتیجه‌ای پیش‌بینی‌نشدنی در پی دارد. کینگ یکی از فعال‌ترین نویسندگان در دوران ماست.

 ارنست هِمینگوی در مقایسه با کینگ کم‌کار بوده و فقط روزانه ۵۰۰ کلمه می‌نوشته است که البته بد هم نیست. او صبح زود می‌نوشته تا از هیجان به دور باشد و در سکوت و آرامش به کارش بپردازد. مطلب جالب این است که همینگوی به خاطر اعتیاد به الکل مشهور بوده، اما هیچ‌وقت موقع نوشتن مست نمی‌کرده است.

ولادیمیر ناباکوف که نویسنده رمان‌های بزرگی چون «لولیتا»، «آتش رنگ باخته» و «آدا» است؛ عادت داشت ایستاده بنویسد و تمام نوشته‌هایش روی فیش‌هایی است که به او این امکان را می‌دهد تا وقایع را بدون ترتیب بنویسد و با جابه‌جاکردن فیش‌ها به آنها همان‌طور که می‌خواهد، نظم و ترتیب دهد. او برای رمان آدایش بیش از ۲هزار فیش نوشته است.

 ترومن کاپوتی نویسنده «صبحانه در تیفانی» و «در کمال خونسردی» ادعا می‌کند که نویسنده‌ای کاملا افقی است. او می‌گوید، هنگام نوشتن باید روی تختخواب یا کاناپه با یک سیگار و قهوه در کنارش دراز بکشد، که بعد این قهوه جای خودش را با چای و چیزهای دیگر عوض می‌کند تا این‌که روز تمام شود. او چرک‌نویس اول و دومش را با مداد می‌نویسد، سپس پاکنویسش را تایپ می‌کند که باید این کار هم در رختخواب و با حفظ تعادل دستگاه تایپ روی زانوهایش انجام شود.

 فیلیپ راث یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر آمریکاست. او هم عادت دارد ایستاده بنویسد و هنگام قدم‌زدن فکر می‌کند. او ادعا می‌کند برای هر صفحه‌ای که می‌نویسد، حدود یک کیلومتر پیاده‌روی می‌کند. او زندگی شخصی‌اش را از کارش جدا کرده است و در خانه‌اش نمی‌نویسد. او یک اتاق کار دارد که خارج از خانه‌اش ساخته شده است. راث پشت میزش جایی که از پنجره دور است، می‌نشیند و کار می‌کند تا تمرکزش به هم نخورد.

جیمز جویس در میان جماعت نویسندگان بزرگ قرن اخیر قد علم کرده است. درحالی ‌که فعال‌ترین نویسندگان کارشان را با تعداد کلمات یا صفحات خاص محدود می‌کنند، این برای او باعث افتخار است که وقتش را با درگیری با جملات می‌گذراند. در این‌باره داستان مشهوری وجود دارد که از این قرار است: دوستی در خیابان از جویس می‌پرسد: آیا تابه‌حال روز خوبی در نوشتن داشته‌ای؟ جویس با خوشحالی جواب می‌دهد بله. دوست دوباره می‌پرسد: در آن روز چقدر نوشته‌ای؟ جویس می‌گوید: ۳ جمله!

جویس کارول او گفته که نوشته‌هایش به صورت دست‌نویس است و برای کارش هیچ برنامه جدی ندارد. او می‌گوید؛ ترجیح می‌دهد صبح قبل از صبحانه بنویسد. او استاد نویسندگی خلاق است و می‌گوید در روز درسی‌اش به مدت ۴۵دقیقه یا یک‌ساعت قبل از ترک کلاس اولش می‌نویسد. در روزهای دیگر، وقتی نوشتنش خوب پیش می‌رود، می‌تواند ساعت‌ها بدون هیچ استراحتی بنویسد و صبحانه‌اش را در ساعت ۳-۲ بعدازظهر بخورد.


تعداد بازدید :  303