برگردیم سر موضوع شفاخانه حیوانات. شفاخانه البته واژه جالبی است. فکر میکنم برای مردم این نام بیشتر یادآور بیمارستان مختص به انسانها باشد. اما شفاخانه شما مخصوص حیوانات بیمار است. تجهیزات و امکاناتی که در شفاخانهتان دارید چه چیزهایی است؟
ما کلینیکها و اماکن مخصوص نگهداری حیوانات را در اینترنت جستوجو و براساس استانداردهایی که در کشورهای خارجی وجود دارد، این شفاخانه را طراحی کردیم. بنابراین اتاقکهای استاندارد مخصوص انواع حیوانات ساختیم و حتی سیستم تهویه و نوع وانهای شستوشوی حیوانات هم مطابق با استانداردهای این نوع مکانها طراحی شد. در ضمن اغلب محلهای نگهداری از حیوانات بیمار در کشور نامشان پانسیون و کلینیک است و معمولا هم حیواناتی در آنها نگهداری میشوند که صاحبی دارند و آنها را به آنجا میبرند. چند وقت پیش به تهران رفتم و از چند تا از این پانسیونها بازدید کردم و دیدم که اصلا مکانشان شبیه شفاخانهای که من خودم درست کردم، نیست. مثلا حیوانات را در قفسهای آهنی که روی هم چیده شده بود، نگهداری میکردند در صورتی که ما برای حیواناتمان اتاقک طراحی کردهایم.
با این تفاسیر، شما هزینه زیادی هم متحمل شدهاید. راستش در دوره و زمانهای که اکثریت مردم به فکر منبع درآمد و کاهش هزینههایشان هستند، باور اینکه یک نفر برای تأسیس شفاخانهای برای حیوانات بیپناه و آسیبدیده سرمایهگذاری کند سخت به نظر میرسد. میخواهم بدانم این کار برای شما سود دارد یا حداقل در زمینه تأمین هزینههایتان از کسانی کمک میگیرید؟
اوایل خودم هزینهها را پرداخت میکردم، اما الان مردم هم به ما کمک میکنند. انسانهایی هستند که دوست دارند در این زمینه کار خیر انجام دهند اما نه فرصتش را دارند نه امکاناتش را، به همین دلیل برای هزینهها به ما کمک میکنند. ببینید من در طول این سالها فهمیدم که وقتی برای یک کار خیر اقدام میکنی، قانون طبیعت تنهایت نمیگذارد و خودبهخود مشکلات هم حل میشود. بنابراین این اتفاق برای ما هم افتاد و طبیعت این زنجیر را به هم متصل کرد تا هزینهها تأمین شود.
بعد از اینکه حیواناتی مثل سگ یا گربه طول درمانشان را طی میکنند و بهبودیشان را به دست میآورند با آنها چهکار میکنید؟ یعنی باز هم همان جا در شفاخانه میمانند یا به طبیعت برمیگردند.
بستگی به بیماری و شرایط حیوان دارد. آنهایی که فلج هستند یا دست و پا ندارند بیشتر پیش خودمان میمانند. اما بههرحال به این دلیل که فعلا مکان ما ظرفیت مشخصی دارد و بالطبع نمیتوانیم هر حیوانی را بیاوریم و وقتی که بهبود پیدا کرد باز هم نگهش داریم، بنابراین طبیعتا باید جای این حیوان را با یک حیوان بیمار عوض کنیم. در این شرایط حیوانات بهبودیافته گاهی به عدهای از مردم که به حیوانات علاقه واقعی دارند و برایشان نژاددار بودن حیوان اولویت نیست، واگذار میشوند. از طرف دیگر ما محلهها و مناطق امنی را که در آنجا حیوانآزاری وجود ندارد، شناسایی کردهایم و گاهی اوقات بعد از سپری شدن دوران نقاهت گربهها یا سگها آنها را در این محلهها
رهاسازی میکنیم.
آقای محمدی! کسانی حتی کمک به حیوانات را دوست دارند، اما وقتی حیوان مریضی را میبینند به دلیل موضوع بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان خودشان را کنار میکشند. شما تا به حال از حیوانات بیماری نگرفتهاید؟
من اولین سگی را که به خانهمان بردم دچار بیماری پوستی بود، اما بدون دستکش و تجهیزات او را لمس کردم، بغل گرفتم و بعد هم به خانه بردم. برای درمانش از دامپزشک کمک گرفتیم. در طول این سالها هم با انواع و اقسام حیوانات بیمار برخورد کردهام و هیچوقت هم بیماری آنها به من سرایت نکرده است. اما در باور عمومی وقتی عدهای با یک سگ بیمار روبهرو میشوند، اولین فکری که به ذهنشان میرسد این است که هاری گرفته است. اما واقعیت این است که دیگر هاری در ایران وجود ندارد! یا ما در این چندسال این بیماری را در سگها ندیدهایم. ضمن اینکه فرضا اگر سگی هار هم باشد، ظرف 6 تا 7 روز میمیرد. بیماریهای پوستی هم به انسان سرایت نمیکند.
اما بیماری پوستی خطرناکی به نام «لیشمانیوز» وجود دارد که میگویند ممکن است از حیوان به انسان سرایت کند.
این بیماری از راه نیش زدن پشههای خاکی به حیوانات منتقل میشود. آن موقع حیوان مریض میشود، اما آنطور نیست که این بیماری خیلی راحت از طریق حیوان مبتلا هم به انسان سرایت کند، چرا که این بیماری از راه خونی به بدن منتقل میشود؛ مثلا دست انسان یک زخم باز داشته باشد و بعد با همان زخم به حیوان مبتلا دست بزند که خب، طبیعتا در این شرایط کسی چنین کاری را نمیکند. به هر حال، فکر میکنم اگر کسانی قصد کمک به حیوانات را دارند بد نیست که اطلاعات دقیقی از موضوعات مختلف و بیماریهای بین حیوان و انسان کسب و راه حلش را پیدا کنند، نه اینکه کاری که از دستشان برمیآید را
انجام ندهند.
بحثی که همیشه در حرفها، کامنتها و واکنشهای مردم نسبت به کسانی که از سگها و گربههای بیمار نگهداری میکنند، مطرح می شود این است وقتی این همه انسان نیازمند، فقیر و کودک بیسرپناه در کشور است، چه دلیلی دارد یک عده بروند و پولشان را صرف نجات حیوانات کنند !
برای طرز فکر این افراد یک جواب ساده دارم. صدها پرورشگاه، بهزیستی، کمیته امداد، صندوق صدقات، بیمارستان و جشنهای نیکوکاری برای انسانها در کشور وجود دارد، حالا اگر 10 مکان هم برای کمک به حیوانات تأسیس شود یا یک نفر یکبار در عمرش به یک حیوان نیازمند هم کمک کند به کجا برمیخورد؟! بعد هم شما مطمئن باشید تمام کسانی که میگویند این همه انسان نیازمند وجود دارد چرا باید به یک حیوان کمک کنیم، نه به انسان کمک میکنند نه به هیچ موجود زنده دیگری! من معتقدم کسی که انسانیت داشته باشد هرگز برای کمک کردن به یک موجود زنده مثل حیوانات معترض نمیشود. مهربانی، مهربانی است چه فرقی میکند به چه نوع موجود زندهای میتوانیم کمک کنیم؟!
تا کجا میخواهید این کار و این راه را
ادامه دهید؟
ما از چند سال پیش برنامهریزی کرده بودیم که سال 96 شفاخانه سزار گیلان را تأسیس کنیم که به هدفمان رسیدیم و سال گذشته این اتفاق افتاد. همان زمان تصمیم گرفتیم سال آینده یعنی سال 97 که اتفاقا سال سگ هم است، دهکدهای مخصوص حیوانات تأسیس کنیم. دهکدهای که در آن انواع و اقسام حیوانات بدون هیچ آزاری از سوی انسانها در کنار هم زندگی کنند. بنابراین الان تنها هدف من که اگر اتفاق بیفتد تا آخر عمرم هم کفایت میکند، راهاندازی یک دهکده چند هکتاری خارج از شهر برای همه حیوانات شهری بیسرپناه است که البته استارت کار را هم زدهایم و امیدوارم با کمک و حمایت مردم و مسئولان تا آخر امسال این مکان راهاندازی شود.