اعتیاد به دیدن فیلمهای ترسناک و علاقه زیاد به این موضوع از جهات مختلف قابل بررسی است. اميرحسين جلالي، روانپزشك و رواندرمانگر در اينباره به «شهروند» مي گويد: «اصولا يكي از راههاي غلبه بر ترس روبهرو شدن با آن است. يكي از مهمترين مدلهاي درمان ترس و انواع اضطرابها روبهرو شدن با آن مسأله است.» جلالي ادامه ميدهد: «بهعنوان مثال تصور عامه اين است كه كسي كه از آب ميترسد را در آب بيندازيد يا در تاريخ ما نقل شده است كه افرادي كه وسواس داشتند را در معرض آلودگي قرار ميدادند. روبهرو شدن و در دل ماجرا رفتن. خودكشي هم که نوعي روبهرو شدن با ترس عميق با مرگ است ميتواند معنا شود در مواقعي. فردي كه عميقا از مرگ ميترسد يك جدال يا دوئل آخر را با مرگ شروع ميكند. به دل مرگ ميزند و از نزديك با آن دستوپنجه نرم ميكند.» اين روانپزشك و رواندرمانگر بر اين باور است كه ديدن فيلمهاي ترسناك دليل بر شجاع بودن افراد نیست: «ديدن فيلمهاي وحشتناك به اين معنا نيست كه بيننده فرد پردلي است؛ فرد خاصي كه هيچ ترس و وحشتي ندارد. بلكه عميقا اين ترس وجود دارد حتي اگر اين افراد آن را ابراز نكنند. درواقع انحاي مختلفي از ترسها و اضطرابهاي فوقالعاده عميق و بنيادي در اين افراد وجود دارد و از طريق تماشاي اينگونه فيلمها و سريالها بهدنبال اين هستند كه بر ترس خود غلبه كنند. معمولا اين ترس فروكش نميكند و مكررا فرد در معرض اين ترسها قرار ميگيرد. با تماشاي اين ژانر از سينما و در پشت آن، اين آرزو وجود دارد اين ترس تقليل يابد.» جلالي در مورد باوري كه ميگويد ديدن اين فيلمها منجر به افسردگي ميشود، ميگويد: «آيا ديدن فيلم ژانر وحشت منجر به افسردگي ميشود، چه ميزان از آن باعث افسردگي ميشود، در چه اشخاصي منجر به افسردگي ميشود؟ اينها پرسشهايي است كه علم بايد پاسخگو باشد. صرف اينكه فكر كنيم اين مسألهاي ناخوشايند است، يك گمان غيرعلمي است.» او معتقد است روان انسان چيز سادهاي نيست كه كليد هيجان داشته باشد يا مغز قسمتي را به ترس اختصاص بدهد يا بخش غم داشته باشد و ادامه ميدهد: «هيجانات عميقا با هم درآميختهاند. به عبارتي ما هزار نوع تجربه هيجان داريم، فردي كه ميرود چنين گزينهاي را براي تجربه هيجان انتخاب ميكند يقينا ميخواهد هيجاني آميخته با درد، ترس و احساس تهديد شدن را تجربه كند.» اين روانپزشك معتقد است براي تخليه هيجان ميتوان راههاي ديگري را انتخاب كرد چرا ژانر وحشت؟ و ميگويد: «فرد ميتواند روشهايي را تجربه كند كه الزاما با ترس و احساس تهديدشدن همراه نباشد. درواقع بايد گفت اين رفتار پاكيزهاي از نظر سلامت روان نيست. اينكه بگوييم اين افراد بيمار هستند يا اين رفتارها موجب بيماري ميشود، بيشتر انگزني همراه دارد و كمكي به ارتقاي سلامت روان جامعه نميكند.» او ادامه ميدهد: «در حقيقت اگر فرد تمايل زيادي براي ديدن فيلمهايي از اين ژانر را در خود ميبيند، بهتر است كنكاش كند؛ از هر طريقي كه ميتواند، از طريق مطالعه و تعمق شخصي. اگر چنين چيزي وجود دارد و تكرار ميشود، احتمالا شخص در حوزههاي ديگر هم مشكلاتي دارد و به كمك گرفتن و مشورت نياز دارد.»