شهروند| نفر برتر اهدای خون در استانمرکزی؛ خودش میگوید: «داوطلبی را از پدرش آموخته، او شاگرد پدر است. از سال 1380 بهعنوان یک خیر به عضویت جمعیت هلالاحمر اراک درآمده و در این چند سال در گروه مشارکت بهعنوان سرگروه فعالیت داشته. بانوی 48ساله که سعی کرده بهعنوان مادر، داوطلبی را به فرزندان خود نیز بیاموزد. در مورد «فروزان سلیمانی»، خیر استان مرکزی حرف میزنم. بانوی خیری که تمام سعی خود را کرده تا داوطلبی را نیز به خانوادهاش بیاموزد. «شهروند» به بهانه هفته جهانی صلیبسرخ و هلالاحمر با این بانوی داوطلب همراه شده است. این خیر شهر اراک در این گفتوگو به انگیزه خود برای کار داوطلبی اشاره دارد؛ به اهمیت آموزش مشارکت داوطلبانه به فرزندان. او معتقد است باید به بچهها آموخت:
ه مثل «هلال». آنچه در ادامه میآید، شرحی از این گفتوگو است.
از انگیزهتان برای شروع «کار داوطلبی» بگویید...
مشخص است، علاقه بسیار زیاد به کارهای خیر و عامالمنفعه، علاقه محرک قوی است.
چرا هلالاحمر ...؟
دلیل انتخاب هلالاحمر پدرم بود، چون پدرم از زمان قدیم در هلالاحمر که آن دوران شیروخورشید نامیده میشد؛ عضو داوطلب بود و فعالیت میکرد. در همان دوران کودکی، گاهی اوقات با پدرم همراه میشدم و در هلالاحمر حضور پیدا میکردم.
پس از همان دوران علاقهمند به فعالیت در هلالاحمر بودهاید....
بله.
پدرتان هنوز هم در هلال فعال هستند؟
بله، پدرم همین حالا هم عضو داوطلب جمعیت شهرستان بروجرد است.
آقای مرتضی نصیری (همسرتان) در فعالیت خیرخواهانه با شما همراه است...
بله. همیشه.
چگونه با آقا مرتضی آشنا شدید؟
آقا مرتضی فامیل دور مادری بنده هستند.
پیش از ازدواج هم فعالیتهای داوطلبانه را دنبال میکردید؟
پیش از ازدواج همراه با پدرم چندبار به جمعیت رفته بودم، ولی چون خیلی زود ازدواج کردم، بیشتر فعالیتهایم مربوط به پس از ازدواج است.
خانم سلیمانی، شما مشوق خانواده خود در ورود به فعالیت داوطلبانه هم بودهاید، همسر و فرزندتان چگونه راغب به فعالیتهای داوطلبانه شدهاند؟
بله، ابتدا بنده به عضویت سازمان داوطلبان درآمدم و با گرفتن فرم داوطلبی همسرم را نیز تشویق به عضویت کردم، بعد هم که مشوق فرزندانمان شدیم.
تا حالا شده آقا مرتضی از حضور شما در فعالیت داوطلبانه گلایه کند؟
خیر. آقای نصیری با اینکه از اول ازدواج مخالف کارکردن بنده بودند، ولی زمانی که در جمعیت مشغول به کار شدم، از این موضوع حمایت کردند.
آیا کار داوطلبی مانعی برای نقش همسری و مادری شما بوده است؟
نه اصلا. آقا مرتضی با اینکه من هر روز در جمعیت حضور دارم، و فعالیتها زمانبر است، اما اصلا تا به حال مخالفتی نکردهاند.
حتی در حد یک گلایه...
ابدا، 10 بار هم بپرسید پاسخم همین است، چون کار خداپسندانه و دستگیری از مستمندان است و خود آقا مرتضی با فعالیتها آشناست، پس دلیلی هم برای مخالفت و گلایه ندارد.
اگر بخواهید درباره آقای نصیری صحبت کنید...
درمورد خصوصیات آقای نصیری، ایشان بسیار مهربان، نوعدوست و دستگیر نیازمندان هستند، فرزندانم هم هر دو خوشبختانه خصوصیات اخلاقی خوب پدرشان را دارند، در بیشتر مواقع که ما در برنامههای جمعیت (همای رحمت و فرشتگان رحمت) مشغول بستهبندی و تهیه سبدکالاها هستیم به همراه پدرشان حضور دارند و به ما کمک میکنند. مهربانی ویژگی هر سهشان است.
آیا فعالیت داوطلبانه خللی در زندگی شما ایجاد کرده است؟
به نظر من هیچ مانعی کار داوطلبانه برای زندگی بنده نداشته، من همیشه با زمانبندی و برنامهریزی به تمام کارهای داخل و خارج از منزل رسیدگی میکنم، البته ناگفته نماند با همکاری همسرم. بله، اما مواقعی که خدای نکرده حادثهای پیش میآید مثل همین زلزله کرمانشاه، ما ازصبح خیلی زود در حال تفکیک و بستهبندی اجناس اهدایی مردم تا نیمههای شب بودیم، ولی همسرم چند شب را تا صبح در جمعیت ماندند تا صبح با کامیون اجناس را به مناطق زلزلهزده برسانند (چون ایشان راننده پایه یک هم هستند) و تمام این موارد هم لذتبخش است.
چند فرزند دارید؟
دو پسر؛ هر دو دانشجو هم هستند، یکی دانشجوی هنر تهران و دیگری در خارج از کشور تحصیل میکند.
فرزندانتان هم عضو جمعیت هستند؟
بله. پای آنها را هم خودم به هلال باز کردم.
داوطلبی وجه تمایز شما با دیگر خانوادههاست، برایمان بگویید یک خانواده داوطلب چه ویژگیهایی دارد؟
به نظر من خانوادهای که همه اعضای آن داوطلب هستند، حسوحال خوبی از نوعدوستی بر آنها حاکم است، اینکه بچهها هم همراه پدر و مادر در این گونه برنامهها حضور داشته باشند، خودبه خود آنها را به طرف کارهای خیر سوق میدهد.
شما بهعنوان یک مادر چقدر تلاش کردهاید فرزندان خود را به کارهای داوطلبانه سوق دهید و اصلا چه جایگاهی را برای موضوع داوطلبی در تربیت فرزندان قایل هستید؟
پاسخ، همه تلاشم است. من سعی میکنم با اطرافیانم درمورد کارهایی که در جمعیت انجام میدهم، صحبت کنم و مشوق آنها باشم تا به عضویت جمعیت دربیایند، درمورد فرزندانم هم همینطور بوده است؛ من با تشریح کارهایی که در خانه خیرین انجام میدهم و این اصل که تلاش در رفع آلام بشری جزو وظایف همه ما است؛ آنها را راغب به فعالیت داوطلبانه میکنم. باید در کنار تمام آموختهها که به کودک ارایه میدهیم، داوطلبی را نیز بیاموزیم؛ بیاموزیم ه میشود هلال.
در سمنهای دیگر هم فعالیت دارید؟
بله. کار داوطلبی مرز و محدوده مشخصی ندارد، انجمن آلزایمر یکی دیگر از گروههای مردمنهادی است که در آن فعال هستم...
چند کلمه انتخاب کردهام؛ نخستین چیزی که به ذهنتان میرسد را بگویید.
کرمانشاه: شهری به وسعت تمام ایران، داوطلب، دارای روح ایثار و ازخودگذشتگی
فرشتگان رحمت: طرحی بسیار زیبا که واقعا با دل و جان همه ساله در آن شرکت میکنم.
نیابت: طرحی دوستداشتنی که مشارکت در آن لحظاتی بهیادماندنی و خاطرهانگیز را به دنبال دارد.
اهدای خون: اهدای زندگی. بعد از اهدای خون حس خوبی به آدم دست میدهد که شاید خون من نجاتدهنده جان یکنفر باشد، واقعا قابلتوصیف نیست.
صلح: امیدوارم روزی برسد که در تمام دنیا صلحی پایدار برقرار بشود و هرگز شاهد جنگ و خونریزی در هیچ کجای دنیا نباشیم.
خانمسلیمانی از زبان همسر
او بهترین است؛ بهترین
یک داوطلب باید روح بزرگ و بخشنده داشته باشد که خوشبختانه همسر بنده از این قاعده مستثنا نیست. از حدود 18سال پیش تصمیم به ارایه خدمات بشردوستانه گرفت و با توجه به شناختی که داشت هلالاحمر را انتخاب کرد.
نامبرده بهطور مستمر بهعنوان یک داوطلب در واحد داوطلبان این مجموعه حضور داشته و با شوق و علاقهای که دارد مشوق سایر اعضای فامیل و خانواده برای عضویت در جمعیت هلالاحمر شده، همه اعضای خانواده دارای کارت اهدای عضو و همچنین اهدای خون هستند، سرپرستی چند خانواده بیسرپرست را عهدهدار است، فعالانه در تامین پوشاک، مواد غذایی، دارو و هزینه تحصیل افراد بیبضاعت میکوشد، در مواقع بحران حضورش را چندبرابر میکند و از همه مهمتر تمامی وظایف خانه را هم به بهترین شکل انجام میدهد که این امر باعث شده هر دوست و آشنایی وی را الگوی رفتاری خود قرار دهد، خلق خوب و خوش و دلسوز و تأثیرگذارش هم یک ویژگی دیگر او است؛ او بهترین است؛ بهترین.