هر پدر و مادری دوست دارد فرزندانشان در محیطی امن رشد کنند. اما واقعیت این است که فرزندان باید درباره روی زشت و بد جامعه نیز چیزهایی بدانند و والدین هم باید در این خصوص به آنها آموزش دهند. درواقع والدین باید تصمیم بگیرند که چگونه میتوانند از فرزندانشان در مقابل برخی شرایط ناگوار جامعه محافظت کنند. این امنیت شامل محیط خانه نیز میشود. والدین همچنین باید به فرزندانشان آموزش دهند که چطور در شرایط خاص از خود دفاع کنند. البته وقتی پای بچهها به میان میآید، کار کمی سختتر میشود. از کجا باید آموزش را آغاز کرد؟ چه سنی برای آموزش مناسب است؟ چطور میشود این آموزشها را ارایه کرد بدون اینکه بچهها وارد فضایی از ترس و وحشت شوند؟ در هر صورت آنچه واضح است اینکه بچهها باید برخی مهارتها را برای دفاع از خود فرابگیرند. برای ارایه اطلاعات به فرزندان با هدف توانمندسازی آنها برای دفاع از خود در شرایط محیطی نامناسب، نه هیچ وقت زود است و نه هیچ وقتی دیر. تنها باید سطح آموزش را انتخاب کرده و ارایه داد. اگر ایده حفاظت از خود را در جریان فعالیتهای روزانه طبیعیتان قرار دهید، بچهها بهطور طبیعی آنها را فرا میگیرند، بدون اینکه به شکلی اغراقشده احساس ناامنی کنند. والدین باید از فرصتی که به دست میآورند برای ارایه این آموزشها، هر چند کوچک و مختصر باشد، به فرزندانشان استفاده کنند.
همیشه حواس جمع باشید
بر هیچکسی پوشیده نیست که نخستین اصل حفاظت از خود این است که همیشه هوشیار باشید. هوشیار بودن فقط به این معنا نیست که حواستان به دور و برتان باشد تا به چیزی برخورد نکنید. هوشیار بودن معنایش این است که همه حواس خود را به کار بگیرید تا مغزتان بتواند از رخدادهایی که اطرافتان در جریان است، تحلیل درستی به دست آورده و دستور واکنش سریع و اتخاذ تصمیم درست را صادر کند. این اصلی است که شما میتوانید به کودکانتان در پایینترین سن آموزش دهید. با آنها درباره چیزهایی که میشنوند صحبت کنید، درباره چیزهایی که میبینند و بو میکشند و حتی احساس میکنند. این کار را در شرایط مختلف محیطی امتحان کنید. از پاسخهایشان برای آغاز یک گفتوگوی آموزشی استفاده کنید. این کار باعث میشود بتوانید به راحتی موضوعاتی که مستقیما با امنیت جسمی و روحی بچهها در ارتباط است، مطرح کنید، بدون اینکه آنها را بترسانید. هوشیار بودن همچنین به این معناست که بدانید از لحاظ فیزیکی در اطرافتان چه خبر است. برای مثال به یاد داشته باشید که پارک کردن خودرویتان در جایی مناسب، رفتاری است که بچهها خیلی به آن علاقه نشان میدهند. وقتی بچهها با شما در خودرو هستند آنها را هم در یافتن جایی مناسب برای پارککردن دخیل کنید. بگذارید آنها هم نظر بدهند. اگر پیشنهادی داشتند که مناسب نبود، برایشان توضیح دهید که چرا پارککردن در آن مکان مناسب نیست و ممکن است چه خطراتی خودرو را تهدید کند. اگر جایی پیشنهاد کردند که پارککردن در آنجا غیرقانونی است، برایشان توضیح دهید که پارک کردن در آن مکان ممکن است چه تبعاتی داشته باشد. به آنها درباره تابلوهای پارک ممنوع توضیح دهید و بگویید در چه مکانهایی پارککردن مجاز است. در خیلی اوقات بچهها در یافتن جای مناسب برای پارک خودرو بهتر از والدین عمل میکنند و از اینکه برخی چیزها را به یاد دارند و میتوانند تذکر دهند، احساس خوبی به آنها دست میدهد. وقتی خودرو را پارک کردید، به بچهها بگویید هنگامی که درحال سوار یا پیاده شدن از خودرو هستند، باید حواسشان به اطراف باشد، به اینکه خودروی دیگری درحال عبور یا فرد مشکوکی اطراف خودرو نیست. میتوانید یک بازی جاسوسی به راه بیندازید تا بچهها چککردن اطرافشان را تمرین کنند. اگر بیش از یک فرزند دارید همه را در این کار شریک کنید. آنها از این بازی آموزشی لذت خواهند برد.
اینها تنها مسائل کوچکی هستند که در امور روزانهتان میتوانید به بچهها آموزش دهید. این روش آموزشی باعث میشود بچهها احساس بلوغ کنند و بدانند که میتوانند در برخی از کارهای بزرگترها شریک شده و به آنها کمک کنند و درعین حال امور ایمنی را نیز بیاموزند. برخی آموزشهای کلی نظیر آنچه ذکر شد باعث میشود طبیعت دیگر بچهها نیز فعال شود و راه برای آموزشهای دیگر در سطوحی بالاتر باز میشود.
بچهها دوست دارند بدانند والدینشان درباره محافظت از خود چطور فکر میکنند. گفتوگوکردن با کودکان درباره انتظارات شما زمانی که دچار آسیب شدهاند به آنها کمک میکند احساس بهتری داشته باشند. آنها میخواهند بدانند که حق دارند از خود محافظت کنند یا خیر. آنها میخواهند بدانند که چطور میتوانند از بروز آسیب نسبت به خودشان جلوگیری کنند. وقتی آنها وارد محیط مدرسه شدند، انتظارات زیادی درخصوص آنها به وجود میآید که ممکن است گیجشان کند. متاسفانه در برخی از مدارس مدارا با بچهها در حداقل سطح ممکن است و این مسأله میتواند بچهها را دچار اضطراب و ناامنی کند. برخی از مدیران مدرسهها هنگام درگیری با بچهها تهدید میکنند که هر دو طرف درگیری را تنبیه خواهند کرد. ممکن است این کار باعث شود یکی از طرفین هنگام درگیری از خود دفاع نکند و خود را بهصورت خودخواسته و از ترس تنبیه در معرض خطر آسیبدیدن قرار دهد. متاسفانه این روش تربیتی، کار پدر و مادرهایی را میخواهند فرزندانشان را قادر به دفاع از خود سازند، سخت میکند. وقتی درباره باورهایتان به نتیجه قطعی رسیدید، باید به فرزندانتان اجازه دهید احساس شما را درک کنند و بدانند که چرا شما چنین احساسی دارید. اگر فرزندانتان بدانند که شما چه انتظاراتی از آنها دارید، احساس بهتری خواهند داشت و اعتمادبهنفسشان نیز بالاتر خواهد رفت. در چنین مواقعی آموزشهای دقیق و درستی بدهید و از فرزندتان بخواهید به آموزشها پایبند باشد. اگر این اتفاق رخ دهد بچهها دیگر در شرایط سخت احساس بیچارگی نخواهند کرد و کاملا میدانند چگونه عمل کنند و در عین حال میدانند اگر دست به آن عمل بزنند از حمایت شما نیز برخوردار خواهند بود، چراکه میدانند همان کاری را کردهاند که شما به آنها گفتهاید بکنند. فضای شخصی و توان دفاع از خود یکی از مهمترین آموزشهای حفاظت از خود است که بچهها وقتی بزرگتر شدند، باید فرا بگیرند. ما فضایی اطراف خود داریم که به نوعی فضای حائل است. بچهها باید بدانند که در چنین فضایی انجام چه کارهایی امن است و انجام چه کارهایی بد و ناامن. اگر این فضای توسط شخصی دیگر مورد تجاوز و هجوم واقع شد، بچهها باید بدانند چه باید بکنند. برای مثال بالا آوردن بازو درحالیکه کف دست به سمت جلو است، نشانهای از این هشدار است که جلوتر نیا و فاصلهات را حفظ کن. این آموزش را به بچهها بدهید، همچنین میتوانید از لحاظ گفتاری آموزشهای لازم را به بچهها بدهید تا آنها بدانند در شرایط نامناسب از لحاظ زبانی باید چه جملاتی را بر زبان بیاورند که قدرتمند باشد و متجاوز را عقب براند. جملاتی نظیر «نزدیکتر نیا» یا «همانجا بایست» جملاتی هستند که بچهها باید بتوانند در شرایط خطر با قدرت آنها را ادا کنند.
بچهها البته باید بدانند که از روی ظاهر نباید نسبت به افراد قضاوت کنند و آنها را خطرناک یا غیرخطرناک بدانند. بچهها باید بدانند که این رفتار افراد است که خطرناک یا دوستانه بودن آن افراد را نشان میدهد. برای مثال تجاوز به کودکان اغلب از سوی افراد آشنا، دوستان خانوادگی و حتی افراد فامیل رخ میدهد. علاوه بر این افرادی که خطرناک به نظر نمیآیند معمولا از صداقت کودکان سوءاستفاده میکنند و کودکان نیز از روی ظاهر به آنها اجازه میدهند از حدود خود تجاوز کنند. و همین مسأله باعث میشود که کودکان در معرض خطر قرار بگیرند. به همین دلیل است که کودکانتان حتما باید تکنیکهای دفاع از خود را
فرا بگیرند.
دفاع از خود
هر زمان احساس کردید که فرزندتان آنقدر بزرگ شده تا تکنیکهای دفاع از خود را یاد بگیرد، کار آموزش را آغاز کنید. ممکن است بخواهید آنها را به مراکز آموزشی خاص بفرستید تا آموزشهایی نظیر دفاع شخصی را فرا بگیرند. شاید هم بخواهید آنها را به کلاسهای رزمی بفرستید. هر انتخابی که دارید باید مطمئن شوید این آموزشها توسط افراد متخصص ارایه میشود. اگر ممکن است شما هم با فرزندتان به این کلاسها بروید و روند آموزش را ببینید. در این صورت شما هم آنچه فرزندتان میشنود، میشنوید و آنچه یاد میگیرد را میبینید. خیلی از تکنیکهای دفاع شخصی نیازی به تمرین زیادی ندارد. اما حتما فرزندانتان را وادار کنید که تمرین و ممارست کنند. این کار باعث میشود مه مغزشان کارهایی را که باید انجام دهند، زودتر بهخاطر بیاورد.
بچهها باید بدانند که حق دارند از خودشان دفاع کنند و هیچکسی حق ندارد به آنها آسیب برساند. این مسأله باعث میشود که اجازه استفاده از تکنیکهایی را که فرا گرفتهاند داشته باشند و بدانند که میتوانند از آنها استفاده کنند. مثلا باید بدانند که اگر کسی مچ دستشان، پیراهن و یا بازویشان را گرفت میتوانند با یک چرخش ساده خودشان را رها کنند.