فروغ تیموریان| اگر معلم نبودم شاید گلفروش میشدم. از آن گلفروشهایی که هر روز صبح به گلهای خود سلام میکنند و شبها به آنها شببخیر میگویند. از آنهایی که با وسواس هر چه تمامتر گلهای خود را میچینند. اگر گلفروش میشدم مغازهام را پر میکردم از یاس و گلهای زیبای رنگارنگ، یا کسی چه میداند شاید شغل جذابتری را انتخاب میکردم. اما اکنون یک معلمم. اتاق من پر است از ناگفتههایی که به سختی و با احتیاط بیان شدند. پر است از شکستن بغضهایی که سالها در برابر شکستن مقاومت کرده بودند. خلوتم پر است از رازهایی که بنا بود هیچوقت به زبان آورده نشوند. سکوت کلاس من بارها شاهد رها کردن تمام دستاویزها و رسیدن به باور «توانستنها» بوده است. اطراف من پر است از نگاههای خیره و دنبال فرصت بودنها. پر از تردید بین گفتن یا نگفتن.
من معلمم. معلم بودن انتخاب من است. میدانید معلم بودن چه طعمی دارد؟ تا کسی معلم نبوده باشد، طعم آن را نمیتواند حس کند. وقتی معلم هستی و هر روزت را در کلاسهای درس سپری میکنی و بخش عمدهای از جوانی و عمرت را در کلاسهای درس میگذرانی. صدای سفید شدن موهایت را در کلاسهای درس و پای تخته میشنوی و بهترین لحظات زندگیات وقتی خوشحال هستی، یا غمگین و یا گرفتار مشکلات زندگی باید سر کلاس درست حاضر باشی و کارت را انجام بدهی.
مقابل تو در کلاس فرزندان تمام اقشار جامعه نشستهاند، فرزندان «طلاق» را باید تحمل کرد و با روحیه شکنندهشان ساخت! با فرزندان «اعتیاد» باید مدارا کرد و با بیتربیتیهایشان کنار آمد! فرزندان «یتیم» را باید نوازش کرد و کمبود مهرشان را جبران کرد، فرزندان «ناهنجار» را -که محصول اختلافات خانوادگیاند- باید هدایت داد! به فرزندان «کار» باید استراحت داد، فرزندان والدین «بیبندوبار» را باید سر به راه کرد، فخرفروشی فرزندان «سرمایهدار» را باید تعدیل کرد، فرزندان «کمرو» را به بطن جامعه باید بازگرداند، نازپروردگی فرزندان «مرفه» را باید تعادل بخشید، فرزندان «بدسرپرست» را حکیمانه و صبورانه باید سرپرستی کرد، فرزندان «بیسرپرست» را با آغوش مهر مادری باید آشنا ساخت! همه این مزاجهای تلخ و شیرین با صداهای دلنواز یا گوشخراششان در یک اتاق چند متری، گرد شمع سوخته معلم حلقه میزنند و بازتاب و پژواک این صداها هر روز چون موریانه، ذهن او را میخورد و تارهای خستگی بر تن رنجدیدهاش میتند و فرسودهاش میسازد و در بیرون از این اتاق رویاها!
پس بیراه نگفته کری کوپر، استاد روانشناسی سازمانی و سلامت دانشگاه منچستر در تحقیقاتی که انجام داد و عنوان کرد که تدریس یکی از سه حرفه پراسترس دنیاست. و چرا این شغل به این میزان پر از استرس شده است!؟ و در آخر «معلم» یعنی کسی که چیزی را آموزش میدهد، اما چیزی که سختی این شغل را ایجاد میکند در این کلمه نیست، عمق و عظمت آن بیشتر از آنچه هست که به زبان میآید. معلمان بذر نوینی از اندیشههای ناب عقلانیت مبتنی بر آموزههای مقدس را در ذهن و ضمیر فرزندان پاکنهاد این سرزمین مینشانند و از چشمه عشق سیرابشان میسازند تا در طریقت مهر از فرصتهای طلایی جوانی بهرهمند شوند و با دستان پاک و ضمیر نیکشان فردای آباد ایران را
نوید بخشند.