علیرضا حسامپور- داوطلب| دوران دبستانم را به یاد میآورم، زمانی که کودکی بیش نبودم. آموزگارمان بعد از اینکه الفبای فارسی را به ما یاد داد، نخستین شعری که برایمان خواند، این بود:
بنیآدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
(سعدی)
سالها گذشت. حالا هر روز صبح که چشمهایمان را باز میکنیم و نگاهی به اخبار میاندازیم، میبینیم که جایی در این جهان فراخ بلایی چه طبیعی و چه غیرطبیعی بر سر مردمانی نازل شده است.
مثلا غرش هواپیمایی سکوت آرامشبخش را میشکند یا ماشهای چکانده میشود و بارانی از بمب و سرب داغ را بر سر مردم میریزد و خانوادههایی را از هم میپاشد.
زمانی دیگر طبیعت ساز ناسازگاری را کوک میکند و قحطی، منطقهای را فرا میگیرد و پوست از فرط لاغری و بیخوراکی به استخوانهای بدن میچسبد یا زمینلرزهای، لرزه بر بنیاد زندگی و خانه و کاشانه مردم میاندازد و آن را از بین میبرد و داغی بر دل و جان آنها میگذارد و...
بلایا بسیارند، هرکدام به رنگی و به نوعی.
در میان این همه مصیبت انسان احساس تنهایی و پوچی میکند، چراکه در چند دقیقه، چه بسا در چند ثانیه، افراد خانوادهاش، دوستانش، رویاهایش، خانهاش یا بهتر بگویم همه چیزش را از دست میدهد و به نقطه صفر میرسد اگر یاریگری نباشد؟
در این هنگام حسی ماورای جنس و نژاد و مذهب و جغرافیا و... بین مردم به وجود میآید. حس خانوادهای که یکی از اعضایش بیماری سختی دارد و همه برای کمک به او بسیج میشوند، از کوچکترین عضو خانواده تا بزرگترینشان همه میآیند و هرکسی در حد توان خودش کمکی میکند تا شانههای مصیبتزده تاب بیاورند.
آری؛ این همان حس انسانیت است. انسانیت در فطرت ما و جزو جداییناپذیرِ وجود ما است، به همین دلیل است که باعث میشود قلب انسانها در فاصله هزاران کیلومتری برای هم بتپد و نسبت به هم احساس مسئولیت کنند، اما بعضی از این هم فراتر رفتهاند. برای اعضای جمعیت هلالاحمر و صلیبسرخ نوع حوادث و محل وقوع آنها تفاوتی ندارد. اعضای این جمعیت همیشه در دل حوادثاند، زمانی را به یاد بیاورید که در میدان جنگ هر زمان پرچم سفید و قرمز این نهاد برافراشته میشود، به احترامش گلولهها سر تعظیم فرود میآورند و صلحی هرچند کوتاهمدت برقرار میشود. انسانیت یکی دیگر از اهدافیست که این سازمان مردمنهاد دنبال میکند.
تا توانی رفع غم از خاطر غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن
(ملکالشعرای بهار)