به رسم دیرینه، مقام معظم رهبری یکی از شب های ماه مبارک رمضان را در میان جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاههای کشور گذراندند. حرف هایی از طرف جمعی از اساتید کشور شنیدند و نکاتی را هم در خصوص رشد و پیشرفت در محیط های علمی و دانشگاهی بیان داشتند. در میان صحبت های مبسوط ایشان، 7 توصیه مهم را خطاب به اساتید دانشگاهها و مسئولین ذیربط برای شما گزیده کرده ایم.
مدام در حال پیشرفت و حرکت باشید
یک تحوّل مستمر و دائمی در محیط دانشگاه؛ [نیاز است] علّت هم این است که اوّلاً همه نهادهای عالم احتیاج به تحوّل دارند، چون بشر در حال تحوّل و در حال پیشرفت و در حال حرکت است، بنابراین نهادهای بشری همه بایستی در خودشان قدرت تحوّل دائمی را ایجاد کنند و این یک دغدغهای باشد برای آنها؛ ثانیاً دانشگاه ما بیرودربایستی غلط بنیانگذاری شده، از اوّل غلط بنیانگذاری شده؛ این معنایش این نیست که محیط دانشگاه محیط غلطی است یا محیط بدی است؛ نخیر، خوشبختانه دانشگاه ما فراوردههای بسیار خوب داشته لکن بنای دانشگاه بهوسیله آدمهای نامطمئن و با سیاستهای نامطمئن در زمان حکومت طاغوت گذاشته شده و این بنا همچنان وجود دارد: دانشگاه را مبنیّ بر دینزدایی بنیانگذاری کردند؛ دانشگاه را مبنیّ بر تقلید علمی و نه ابتکار علمی و تولید علم، بنیانگذاری کردند؛ دانشگاه اینجوری بنیانگذاری شده و خب بعضی از آثارش هم تا امروز هنوز امتداد دارد. بنابراین یک اصلاح و یک تحوّل و یک صیرورت درونی برای دانشگاه بهطور مستمر لازم است.
با مسایل کشور درگیر شوید
چرا می گوییم باید با مسائل کشور درگیر شد؟ خب هر کشوری بالاخره مسائلی دارد؛ امروز هم ما مشکلاتی داریم، مسائلی داریم، فردا هم مشکلاتی خواهیم داشت و همه کشورهای دنیا، همهی جوامع دنیا اینجور هستند، مشکلاتی دارند که اینها باید حل بشود؛ این مشکلات باید بهصورت علمی حل بشود؛ اگر غیر عالمانه، غیر مدبّرانه، بدون فکر و غیر خردمندانه وارد این مشکلات بشویم، حل نخواهد شد، مشکل پیچیدهتر خواهد شد، استمرار پیدا خواهد کرد، تکثیر خواهد شد و افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین مشکلات بایستی عالمانه حل بشود. خب، اگر بنا است عالمانه حل بشود، چه کسی باید آن را حل بکند؟ عالمان، دانشمندان؛ یعنی دانشگاهیان که از جملهی عالمان کشور و بخش عمدهی عالمان کشورند. بنابراین دانشگاه باید مسائل کشور را مسائل خودش بداند و دنبال حلّ آنها باشد.
دانشمند نباید پشت اتاق مدیر معطّل بماند
من یکوقتی وزیر نیرویی داشتیم، برادر بسیار خوبی که خودش تحصیلکردهی دانشگاه امیرکبیر بود. سرِ یک قضیّهای با من صحبت میکرد که این قضیّه را ما مشکل داریم؛ گفتم برادر! شما از هیئت دولت یک قدم برو همین دانشگاهی که خودت در آن تحصیل کردهای، این قضیّه را آنجا مطرح کن، برایت حل می کنند. مطمئنّاً هم حل می کردند؛ من تردید ندارم. یعنی اگر واقعاً این درگیر شدن دانشگاه و مسائل کشور از طرف مدیران جدّی گرفته بشود -که اصل هم همین است- این به نظرم پیش خواهد رفت. یعنی مدیر باید برود درِ خانه دانشمند؛ اصل اساسی این است. دانشمند نباید پشت اتاق مدیر معطّل بماند؛ مدیر باید برود درِ خانهی دانشمند و از او درخواست کمک کند.
تربیت معنوی را جدی بگیرید
دانشجوها را تربیت معنوی کنید. اینها جوانند؛ جوان بهطورطبیعی لطیف است، بالنّسبه پاکیزه است، قابل حرکت در جهت معنوی است؛ و این باید در دانشگاه تأمین بشود. لا یُستَعانُ عَلَى الدَّهرِ اِلّا بِالعَقل؛ زندگی بدون عقل که ممکن نیست. بنابراین جنبه تربیتیِ این قوّه عاقله بایستی قوی باشد؛ دانشگاه باید جوانهایی را تربیت کند که باایمان باشند، باشرف باشند، اهل اقدام باشند، تنبل نباشند، اهل تلاش باشند، دارای اعتمادبهنفس باشند، حقپذیر باشند، حقطلب باشند؛ اینها خصلتهای یک انسان والا است؛ اسلام اینجور انسانی را میخواهد؛ این انسان است که اگر چنانچه به مدیریّت جامعه رسید، جامعه را میتواند به سمت صلاح و فلاح هدایت بکند، وَالّا اینکه حالا فرض کنید الان در فضای مجازی معمول شده، کار عادی و رایجی است که به همدیگر بدگویی کنند، این به آن، آن به این تهمت بزنند، یک ضعف کوچک را بزرگ کنند، آبروی مؤمن را ببرند که معلوم هم نباشد چه کسی است؛ خب خیلی چیز بدی است. در بین جوانهای ما یکچنین چیزهایی وجود دارد که باید جلویش گرفته بشود؛ این با تربیت معنوی [ممکن است].
شاگردی کنیم اما مقلد نباشیم
یکی از مصداقهای روشن این است که ما رویکرد مصرفکنندگیِ علم را تبدیل کنیم به رویکرد تولید علم. تا کِی باید ما بنشینیم مصرفکننده علم دیگران باشیم؟ بنده با یاد گرفتن علم از دیگران هیچ مخالف نیستم؛ این را بارها گفتهام و همه هم میدانند؛ گفتم ما ننگمان نمیکند که از آن کسی که دارای علم است یاد بگیریم و شاگردی کنیم، امّا شاگردی یک حرف است، تقلید یک حرف دیگر است! تا کِی دنبالهروِ علم اینوآن باشیم؟ چرا در زمینهی علوم انسانی وقتی گفته می شود که بنشینیم فکر کنیم و علوم انسانیِ اسلامی را پیدا کنیم، یک عدّهای فوراً برمیآشوبند که «آقا! علم است»؟ علم است؟ در علوم تجربی که علم بودنش و نتایجش قابل آزمایش در آزمایشگاه است، اینهمه غلط بودنِ یافتههای علمی روزبهروز دارد اثبات میشود، آنوقت شما در علوم انسانی توقّع دارید [غلط نباشد]؟ در اقتصاد چقدر حرفهای متعارض و متضاد وجود دارد! در مدیریّت، در مسائل گوناگون علوم انسانی، در فلسفه، اینهمه حرفهای متعارض وجود دارد؛ کدام علم؟ علم آن چیزی است که شما به آن دست پیدا کنید، بتوانید بفهمید آن را، از درون ذهن فعّال شما تراوش بکند. باید دنبال این باشیم که ما تولید علم بکنیم؛ تا کِی مصرف کنیم علم اینوآن را؟ بله، مانعی ندارد که مثل کالایی که خودمان نداریم، دیگری دارد و از او می گیریم و استفاده می کنیم، از علم دیگران استفاده بکنیم امّا این نمی تواند دائمی باشد، این نمی تواند همیشگی باشد؛ گاهی علمِ دیگران درست به ما منتقل نمیشود، گاهی آن بخش خوبش را به ما نمی دهند، گاهی نو و بهروزشدهاش را به ما نمی دهند و این اتّفاق در کشور ما متأسّفانه در سالهای حکومت طاغوت بارها افتاده؛ ما که نباید تجربهها را مجدّداً تکرار بکنیم؛ بنابراین بایستی تولید علم بکنیم.
هدفمند کردن تحقیقات را
هدف بگیرید
اقدام دیگر، هدفمند کردن تحقیقات است؛ ما امروز تحقیقاتی داریم. خب مقالهمحوری در دانشگاه ما یک مقولهای است، خودش یک مسئلهای است؛ یک عدّهای مخالفند، یک عدّهای میگویند چارهای نیست؛ حالا افزایش مقالات هم -بخصوص مقالاتی که مورد استناد قرار می گیرد- یک آبرویی است برای کشور و عیبی ندارد لکن مقالاتی باید تولید بشود که هدفمند باشد. ببینید نیاز کشور چیست، خلأ کجا است؛ این تحقیقات، آن خلأ را برطرف بکند؛ این خیلی مهم است. پژوهشهای بیهدف را بایستی از دایره کار خارج کرد. البتّه هدف پژوهش قاعدتاً دو چیز است: یکی رسیدن به مرجعیّت علمی و حضور در جمع سرآمدان علم و فنّاوری، دوّم حلّ مسائل کنونی و آیندهی کشور. اینها با هم منافات هم ندارد؛ شنیدهام بعضی میگویند «آقا چطور [منافات ندارد]؟ این هدف درست است یا آن هدف؟» هر دو هدف درست است. پژوهش بایستی هم برای رسیدن به اوج قلّهی علم و ایجاد مرجعیّت علمی باشد -که ما در آینده حتماً باید به این نقطه برسیم که مرجع علمی در دنیا به حساب بیاییم- هم باید برای حلّ مسائل جاری کشور باشد.
دانشجوی امروز، باید به فردا
امیدوار باشد
دانشگاه باید دانشجوی امیدوار به آینده، خوشبین به وضعیّت کشور و خوشبین به آینده تربیت بکند. اساسیترین مسئله این است. دانشجوی امروز بایستی مطمئن بشود که فردا که نوبت مدیریّت و کارایی و تدبیر و اصلاح و مانند اینها به او می رسد، آنچه تحویل او خواهد شد، یک کشورِ بهتر از امروز است؛ این امیدواری را بایستی به دانشجو داد. واقع قضیّه هم همین است؛ ما امروز نسبت به ده سال پیش، نسبت به بیست سال پیش، نسبت به چهل سال پیش، بسیار جلو رفتهایم. حالا بعضی از شما که در جریانید؛ [ولی] خیلیهایتان جوانید، یعنی سی سالِ پیش یادتان نیست -وضع کشور هم یادتان نیست، وضع دانشگاه هم یادتان نیست- امّا من به شما عرض می کنم که پیشرفت کشور و پیشرفت محیط دانشگاهی در این بیست سی سال، یک پیشرفت واقعاً تحسینبرانگیز است. [پس] دانشجو باید اینجور تربیت بشود: معتقد به تواناییهای کشور، معتقد به موفّقیّتهای کشور -چه موفّقیّتهای داخلی، چه موفّقیّتهای خارجی- معتقد به پیشرفت کشور و توانایی کشور و قدرت کشور بر آیندهسازی.
نکتـه:
در مجلس پیغمبر یک نفری به عِرض یک مؤمنی تعرّض کرد، به آبروی یک مؤمنی یک تعرّضی کرد -حالا ندارد در روایت که چهجور تعرّضی- یک نفر دیگر در همان مجلس از آن مؤمنی که مورد تعرّض قرار گرفته بود دفاع کرد. پیغمبر فرمودند این کاری که تو کردی -که دفاع کردی از آبروی مؤمن- این حاجز در مقابل آتش جهنّم است، این حجاب در مقابل آتش جهنّم است؛ سبک زندگی اسلامی یعنی این؛ یعنی «اِرحَم تُرحَم»؛ رحم کن تا مورد ترحّم قرار بگیری از طرف خدای متعال؛ اینها باید آموزش داده بشود به جوانهای ما. جوان ما باید «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» [باشد] اینجوری تربیت بشود؛ در مقابل ظلم بِایستد، در مقابل متعرّض و متعدّی بِایستد امّا با برادر مؤمن، با مهربانی، با گذشت رفتار کند؛ باید به جوانمان گذشت را یاد بدهیم. اگر چنانچه امروز این جوان تهذیب نشد، فردا که مسئول یک بخشی شد، کار را یا ضعیف انجام میدهد یا نامطمئن انجام میدهد یا غلط انجام میدهد. این که امروز حاضر است برای شوخی، برای وقتگذرانی، برای اشباع آن حسّ درونی به کسی تعرّض بکند، فردا وقتیکه در رقابتهای انتخاباتی مثلاً قرار گرفت، حاضر است برای بُرد خودش آبروی یک انسان مؤمن را بکلّی زیر پا بگذارد؛ این، آنجوری میشود دیگر؛ آنجا هم همین تأثیر را می بخشد.