مهتاب جودکی| «وطن» تا پیش از اینکه به زندان بیفتد، کارش حفاظت از آبوخاک و جنگل و آهوها بود اما چهارسال است که رویای درختان برای وطن، کابوس «دار» شده. او محیطبانی است که گرفتار یکی از صدها درگیری شد که هر روز میان حافظان محیطزیست و شکارچیان اتفاق میافتد و یکی از طرفین را مجروح میکند یا از بین میبرد.
ماجرا برای «وطن نوروزی» که 18سال محیطبان قیر وکارزین استان فارس بوده، در مرداد داغ سال 93 اتفاق افتاد؛ اتفاقی شبیه آنچه پیش از این برای «اسعد» و «غلامحسین» و «قربان محمد» در جایی از این سرزمین روی داد و آنها را روانه زندان کرد. آن روز هموطن و محیطبانان همراهش متوجه حضور شکارچیان شدند، ماجرا به درگیری کشید و یک شکارچی، ناخواسته، کشته شد. بعد از این هفتهها و ماهها به چوب خطکشیدن در زندان گذشت، او به قصاص محکوم شد و هراس مرگ و دوری از همسر و سه فرزندش، هیچوقت رهایش نکرد.
خانواده شکارچی متوفی بعد از این مدت بالاخره رضایت دادند اما خیلی سخت. حالا برای آزادی وطن وجهالمصالحهای تعیین شده که خانواده او از پس پرداختش برنمیآیند. دوسال طول کشید تا «بهمن ایزدی» از آنها رضایت بگیرد و بیفتد دنبال جمعکردن وجهالمصالحه 750میلیون تومانی. او میگوید: «تلاش برای رهایی وطن فقط نجات جان یک محیطبان از چوبه دار نیست، بلکه امیدوارکردن تمام محیطبانانی است که این شغل را انتخاب کردهاند: حفاظت از آب و خاک و جنگلها با سختی بسیار و در عوض حقوقی ناچیز.» بهمن ایزدی که مدیرعامل «گنجه پشتیبان زیستبوم» و از فعالان محیطزیستی شناختهشدهای است که پیش از این برای نجات اسعد تقیزاده و غلامحسن خالدی، محیطبانان محکوم دیگر تلاش کرده بود و توانسته بود با گفتوگو با اولیای دم رضایت بگیرد و به کمک خیران وجهالمصالحه را جمعآوری کند. حالا در گفتوگو با «شهروند» از وطن، نیاز محیطبانان به حمایت و راه دشوار آزادی محیطبانان دربند میگوید.
آقای ایزدی از کِی درگیر وضع وطن نوروزی شدید؟ سازمان حفاظت محیطزیست هم کمکتان کرد؟
از دوسال پیش پیگیر گرفتن رضایت از اولیای دم شدم. در دوسال گذشته آقای ابراهیمی کارنامی که حالا مدیرکل مازندران است، کمک زیادی کرد. محیطزیست هم دیه را پرداخت کرد و حالا باقی وجهالمصالحه مانده که جمع شود.
ارتباطگرفتن با خانواده متوفی چقدر سخت بود؟
تمام تلاشمان را کردیم. در این دوسال در مراسم مختلفی که خانواده متوفی داشتند، شرکت میکردیم تا ارتباط صمیمیتری پیدا کنیم. قضیه خیلی پیچیدهای بود. خانواده متوفی به این سادگی راضی به رضایت نمیشدند. خیلی سماجت کردیم. سال گذشته بعد از عید قربان بود که به همراه گروهی به چادر عشایری خانواده متوفی رفتیم و خواهش کردیم که محبت کنند و جامعه محیطبانان را خوشحال کنند. گفتیم که به ما عیدی بدهند. قبل از این دیوانعالی هم حکم را تأیید کرده بود و اجازه اعدام هم به دایره اجرایی دادسرا ارسال شده بود. گفتیم که هیچکس دلش نمیخواهد جان کسی از دست برود و از دسترفتن جوانشان بر اثر خطا بوده. خودشان هم میدانستند که محیطبان و شکارچی متوفی قبلا هیچ خصومتی میانشان نبود. بعد از دوسال رفتوآمد، آن روز عید بود که بله را گفتند و رضایت دادند.
همانجا وجهالمصالحه تعیین شد؟
طول کشید که وجهالمصالحه تعیین شود. از دوستان نزدیکم در آن روستا که مردم بسیار کمدرآمدی دارد، خواهش کردم که از خانواده متوفی که از عشایراند، کمک کنند تا آنها را به تعیین وجهالمصالحهای راضی کنیم. با آمدن حکم اعدام از سازمان خواستیم مبلغ دیه را از محل بیمه با توجه به احکامی که آمده، پرداخت کند. بعد از سهماه که مدیرکل جدید محیطزیست استان فارس آمد، 210میلیون تومان واریز کردند و این رقم هفته آخرسال گذشته بود که در حساب محیطزیست استان فارس نشست. 27 اسفند با خانواده وطن و مدیرکل و معاونان جلسهای گذاشتیم و درباره تأثیر این بخشش گفتیم و یک روز بعد با مدیران محلی و ریشسفیدان ایل جلسهای خیلی طولانی داشتیم تا درنهایت به شرط وجهالمصالحه 750میلیون تومانی بخشیدند. بالاخره شد اما دلهره داشتهایم که این ماجرا به سرانجام نرسد.
نزدیک چهارماه از این تفاهم گذشته. چقدر پول جمع شده؟
540میلیون تومان کم داشتیم، اما فروردین بود و همه از نظر هزینه درگیر بودند. با افراد قبلی که به محیطبانان محکوم دیگر کمک کرده بودند، رایزنی کردیم، اما خیلی افراد مشکل مالی داشتند. ماندیم تا چند روز اخیر که به تازگی دوباره تبلیغ برای جمعآوری هزینه در گنجه پشتیبان زیستبوم که مخصوص همین کار است، شروع شده است. پوسترهایی با شماره حساب گنجه زیست بوم منتشر کردیم و الان دوروبر 50میلیون تومان جمع شده. همین 10 تومان و 20 تومانها هم کمک میکند و فشار هم به کسی نمیآورد. رقم کمکها از 1800 تومان بوده تا 500هزار و یکمیلیون تومان. بیشتر کمکها رقمهای خرد بوده، اما باید کمک کنیم که وطن از زندان بیرون بیاید.
محیطبان نوروزی و خانوادهاش در چه وضعیتی هستند؟
این صبر برای وطن نوروزی در زندان سخت است. مشکل روحی پیدا کرده و خانوادهاش هم در این مدت درگیر بودهاند. وطن سه فرزند دارد؛ دو پسر و یک دختر. جگرم آتش گرفته بود وقتی دیدم پسر 21سالهاش که در این سن نیاز به حمایت دارد، افتاده دنبال کار پدر. همسرش الان چند سالی است که در نبود او، هم پدر بوده و هم مادر. وضعیتشان بهطورکلی خوب نیست. حقوق ناچیزی دارند و زندگیشان طوری نیست که جوابگوی تامین وجهالمصالحه باشد.
خانواده متوفی چطور؟
آنها هم از لحاظ مالی وضع بدی دارند و نیازمند کمک هستند.
آقای ایزدی با توجه به تجربه شما در این سالها، فکر میکنید چه عاملی این وسط باعث شده درگیری میان محیطبان و شکارچی مدام تکرار شود؟
من فکر میکنم اینکه هم، وطن نوروزی که محبوس است، هم هر محیطبان عزیزی که در عرصه حفاظت از آب و خاکمان از دست میدهیم و هم عزیزانی که در جامعه شکارچیان مجروح شده و آسیب دیدهاند، همه اینها قربانی سیاستگذاریهای سازمان محیطزیستاند. سازمانی که به درستی به برنامه حفاظتیاش توجه نمیکند. آنها هنوز نتوانستهاند ارتباطی منطقی با آحاد مردم برقرار کنند. شکاف عمیق و دیرینهای که سازمان محیطزیست با جامعه دارد موجب این اتفاق شده. آنها هیچوقت نخواستهاند یک برنامه حمایتی، آموزشی و برنامهای که به ارتقای آگاهی ذینفعان، گروههای هدف و بخشهای مختلف جامعه بینجامد، اجرا کنند، برنامهای که با اجرای آن هر کس در هر موقعیتی متوجه شود که برای حفاظت از منابع طبیعت باید در کنار محیطبان قرار بگیرد.
فکر میکنید سازمان چطور میتواند در حفاظت موفق عمل کند؟
زمانی که در کنار ابزار دفاعی، فرهنگسازی شود. سازمان باید به دل مردم برود. یکی از لطماتی که از حرکتکردن جدا از بستر و نیازهای جامعه داشتهایم همین ازبینرفتن محیطبانان و شکارچی ناآگاهی است که فرصت آموزشدیدن نداشته. وظیفه سازمان است که شکارچی را آموزش دهد. من از هر نوع حیوانآزاری و انسانآزاری بیزارم، اما این سلیقه من است. شکار در تمام دنیا جای خودش را دارد، اما سازمان محیطزیست چه ارتباط مناسبی با شکارچیان گرفته است؟ هیچ. طبیعت مال همه است و هیچکس صاحب آن نیست، اما تصمیمگیری اشتباه مدیران پیام اشتباهی به جوامع داده است. به نظر من که عمری است با جامعه محیطبانان زندگی کردهام، از وضعشان باخبرم و خانوادههایشان را که چندین شبانهروز چشمانتظار هستند آیا پدرشان سالم از ماموریت برمیگردد یا نه، دیدهام و اضطراب آنها را شاهد بودهام، تمام مشکلاتی که در عرصههای محیطزیست داریم و منجر به ضرب و جرح محیطبانان یا شکارچیان میشود، به دلیل این است که فرهنگسازی نشده و سازمان نتوانسته ارتباطی منطقی با جامعه برقرار کند. امیدوارم روزی برسد به جای اینکه محیطبانان و جنگلبانهای ما سنگینی سلاح را روی دوششان تحمل کنند، با کولهباری پر از مهر، عشق، آگاهی و معرفت در عرصه حفاظت از طبیعتمان تلاش کنند. طبیعتی که همه ما جزیی از آن هستیم و مال همه است. تلاشی که برای رهایی وطن میکنیم، فقط نجات جان یک محیطبان از چوبه دار نیست، بلکه مهمتر از آن امیدوارکردن جامعه محیطبانان از شغلی است که انتخاب کردهاند. عزیزانی که با سختی از منابع ما حفاظت میکنند. کمک به وطن برای مردم و محیطبانان پیام همراهی مردم را دارد و به آنها میگوید که تنها نیستند.
چطور به «وطن» کمک کنیم
«وطن نوروزی» محیطبان منطقه قیر و کارزین استان فارس، ناخواسته باعث کشتهشدن یک شکارچی و محکوم به قصاص شد. از چند ماهِ پیش شماری از ریشسفیدان منطقه و بهمن ایزدی مدیرعامل «گنجه پشتیبان زیستبوم» به دنبال رضایتگرفتن از خانواده متوفی برای گذشت از قصاص بودهاند. برای جلب رضایت، 750میلیون تومان پول لازم است که سازمان حفاظت محیطزیست، 210میلیون تومان آن را تأمین کرده است. مابقی مبلغ باید از طریق کمکهای مردمی فراهم شود. گنجه پشتیبان زیستبوم که نهادی برای نیکوکاری محیطزیستی است، دوستدارانِ طبیعتِ کشور را به کمک مالی فرا خوانده است.
شما میتوانید درصورت تمایل به آزادی وطن کمک کنید، در اینباره به دوستان و آشنایانتان بگویید و در تماس با شرکتها و مؤسسهها، از آنها در راستای ایفای مسئولیت اجتماعی کمک بخواهید..
شماره حساب 47000591899606
نزد بانک پارسیان، شعبه بیمارستان پارسیان
شبا: IR 16 - 0540 – 1070 – 4700 – 0591 – 8996 – 06
کارت: 6341 – 1185 – 0612 – 6221
به نام گنجه پشتیبان زیستبوم