شهرام شهیدی طنزنویس
امروز یکی از عجایب جهان اتفاق میافتد و عجایب هفتگانه میشود عجایب هشتگانه. اما اگر فکر میکنید ما اینقدر بیکار هستیم که مطلب امروز را اختصاص بدهیم به دیدار تاریخی اون و ترامپ، باید عرض کنم زهی خیال باطل. اصولا در همه این سالها یاد گرفتهایم اینکه آدم خودش را به ندیدن چیزی بزند، خیلی اتفاق خوبی است. نوجوان که بودیم، یواشکی ویدیوی خانه را قاپ میزدم و میبردم خانه دوستی تا دستهجمعی با هم فیلم ببینیم. آنها فیلمهای ایتالیایی که اگرچه جزو آثار موج نو نبودند اما در ما شیفتگانش موج نویی راه میانداختند. حتما میدانید که فیلمهای ایتالیایی چون براساس سنتهای ما تولید نشدهاند، کمی تفاوت فرهنگی (از نوع تفاوتی که دیپلمات سابق ایران در برزیل در چشم مردم سائوپولو کرده بود) چاشنیشان است. پدربزرگ رفیق تا فیلم را میگذاشتیم توی دستگاه، میآمد مینشست روی مبل. درست روبهروی تلویزیون. هرچه هم با او حرف میزدیم، واکنشی نشان نمیداد. دوست من هم میگفت: بابابزرگم سنش خیلی بالاست. نه میبیند، نه میشنود. ما هم با خیال راحت مینشستیم فیلممان را میدیدیم. اواسط فیلم گل از گل بابابزرگ میشکفت. طوری که گویی در رویا بهشت و حوریانش را دیده. از همانجا بود که من فهمیدم آدم باید در مورد برخی چیزها خودش را به ندیدن بزند. حالا هم ما چه کار داریم به ترامپ و اون؟ اسیر صحنهآراییشان و لبخند بینمکشان به دوربین هم نمیشویم که از قدیم گفتهاند: «دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید.»
بنابراین ما برمیگردیم به همان روال سابق. خودمان این همه سوژه ناب وطنی داریم. مثلا یکیاش اینکه اعلام کردهاند فروش اقلام غیرمطبوعاتی بهویژه دخانیات در کیوسکهای مطبوعاتی ممنوع شد و هرگونه تخلف میتواند منجر به جمعآوری کیوسکها شود. من فکر میکنم مشکل از اسم این کیوسکهاست. یعنی اگر شما نگذارید اینها همان چهار قلم سیگار و ساندیس را بفروشند که خودشان باید جمع کنند و بروند پی کارشان. بنابراین ما راه را اشتباه رفتهایم. بیاییم اسم این کیوسکها را بگذاریم کیوسک جامع شهری، بعد برای توزیع مطبوعات برویم دست به دامان یک توزیعکننده خوب بشویم. طبق آمار رسمی عدهای حرف اول و آخر در توزیع را میزنند. یعنی هرکسی در تهران هوس کند به موادمخدر دسترسی داشته باشد، با کوشش ساقیان شهری، درنهایت یکربع ساعت با موادمخدر فاصله خواهد داشت. به عبارت بهتر شما جنس بخواه، ایکی ثانیه بعد جنس را از ساقی تحویل بگیر. من پیشنهاد میکنم حوزه عمل ساقیان را افزایش دهیم و توزیع مطبوعات را به این عزیزان بسپاریم. اول سرعت عمل بالای آنان باعث افزایش عرضه و فروش مطبوعات خواهد شد. دوم، آنها میتوانند مثل قدیمها عمل کنند که اگر خمیردندان میخواستی، میگفتند برو دفترچه بسیج اقتصادیات را بیاور و باید جارو هم همراهش ببری. با این روش فروش موادمخدر را منوط کنند به خرید یک جلد ماهنامه یا یک نسخه روزنامه. و سوم، این روش جدید باعث رشد فرهنگی معتادان هم میشود. به هرحال معتاد با مطالعه بهتر از معتاد بیمطالعه نیست؟