سیاوش باقی| اگر این تیم جز «ایران» نام دیگری داشت، میشد به همه موانعی فکر کرد که بر سر راه بوده است. به همه ضعفها و مشکلات. به بازیهای کنسل شده، اردوهای بهتری که برگزار نشده، به مدیریت پرایراد تیم و فدراسیون و به همه کارهایی که میتوانستیم برای این بچهها بکنیم و نکردیم. اگر نام این تیم ایران نبود، میشد به دیدارهای تدارکاتی بزرگی فکر کرد که از ما دریغ شده است. به خاطر اشتباهات ریز و درشت خودمان و به خاطر محدودیتهایمان. میشد به این فکر کرد که مراکش و پرتغال و اسپانیا چه حریفان بزرگی هستند و ما چقدر برای چنین تورنمنتی شکننده و ناآمادهایم. اگر نام این تیم ایران نبود میشد همه چیز را همین حالا تمام شده دانست. این بچهها بیتجربهتر از آنند که از پس گردنکلفتهای حریف بربیایند. ما در اندازهای نیستیم که بخواهیم در روسیه، در میان زبدهترینهای دنیا گردنکشی کنیم. بیا قبل از سلام دادن خداحافظی کنیم. بیا به تماشای این سه دیدار بسنده کنیم و دنبال مدعیان اصلی جام و برندههای آخر برویم. اگر نام این تیم ایران نبود، کار ما خیلی سادهتر بود. خیلی تلختر.
اما حالا، چارهای جز امیدواری نداریم. جز این که با همه وجود برای بچه هایمان دعا کنیم. که لحظهای دست از تشویق و ترغیبشان برنداریم. آنها همه چیز ما هستند. در زیباترین آوردگاه دنیا. بود و نبود ما هستند. با همه کوچکیشان، تنها نام آنها را میتوانیم فریاد بزنیم. تنها نام آنها را باید فریاد بزنیم. همه ایرانیها که از سراسر دنیا آمده اند تا بچههایشان را ببینند، آرزویشان جز سربلندی این تیم نیست. و سربلندی برای ما یعنی جنگیدن تا آخرین ثانیه. یعنی نمایشی که لیاقتاش را داریم.
بچهیوزها فردا عصر ساعت 19:30 به مصاف مراکش خواهند رفت. اولین مسابقه ما در تورنمنت بزرگ جامجهانی. لحظهای که 4 سال برایش دویده بودیم و حالا وقتش رسیده است. این که آیه یأس و نومیدی بخوانیم کمکی نخواهد کرد. این که به کیروش و شاگردانش پشت کنیم و منتظر انتهای کارشان باشیم، منصفانه نیست. آنها پشتگرمی میخواهند و ما برایشان بهترینها را طلب میکنیم. برای تیمی که دوستش داریم. تیمی که تاریخ ما و هویت ماست.
اگر این تیم نامش ایران نبود میتوانستیم اصلا بیخیال بازیاش شویم و ساعت دهونیم شب را بچسبیم که اسپانیا و پرتغال مصاف میدهند و میشود نشست قد و بالای ستارههایشان را تماشا کرد و حظ برد. اما چهکارش کنیم که این تیم اسمش ایران است و ازش رهایی نداریم. که جانمان به آن بسته است و جز برد و برتریاش را نمیتوانیم از خدا بخواهیم.
کاش بچهیوزها هم فردا روزشان باشد که روی ما را زمین نزنند. کاش همه جسارت دنیا در کالبدشان جمع شود و بیشترین انرژی در ساقهایشان. خدا پشت و پناهتان باشد شایستهترین فرزندان این سرزمین. به این مردم دلخوشی بدهید که چشم همه به شماست، رعناترین سلحشوران این مرز و بوم.
در صفحههای 11 تا 14 بخوانید