شهروند | طرح همسانسازی حقوق بازنشستهها فعلا میلنگد و بازنشستهها منتظر اضافه حقوق بیشتر نباشند! سالهای سال است، حقوق بازنشستگان به عنوان یکی از مهمترین مطالبات مردمی به شمار میآید؛ برای همین چند سالی است که بحث همسانسازی حقوق بازنشستگان به میان آمده، اما هیچ اقدامی در این راستا صورت نمیگیرد و کاری از پیش نمیرود. این اتفاقها درصورتی افتاده که همسانسازی حقوق بازنشستگان یکی از مهمترین برنامههای ششم توسعه به شمار میآمد و از اولویتهای کاری دولت یازدهم محسوب میشد. این کشوقوسها تا جایی ادامه پیدا کرده که سال گذشته با تصمیم رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور مقرر و مصوب شد تا در سال 96 حقوقهای حداکثر تا 2میلیون تومان، طرح همسانسازی بازنشستگی اجرا شده و مابقی حقوقها در سال 97 به مرحله همسانسازی برسد. اما این همسانسازی از چه سالی مقرر شده؟ آیا مشمول همه بازنشستگان شده است؟ اجرای این طرح تا چه زمانی به طول میانجامد؟ «دولت برای همسانسازی و افزایش حقوق بازنشستگان، هزار میلیارد تومان بودجه در نظر گرفت. مجلس هم نزدیک به 2هزار میلیارد تومان به این مبلغ اضافه کرد که در مجموع 3هزار میلیارد تومان شد. اما هنوز که هنوز است اقدامی مبنی بر افزایش حقوق و همسانسازی صورت نگرفته است.» این جملات را ناصر موسویلارگانی، نایبرئیس کمیسیون اقتصادی به «شهروند» میگوید.
بیعدالتی در حقوقهای دریافتی بازنشستگان
حالوروز بازنشستگان چندان رضایتبخش نیست. این روزها گلهها و شکایتهایشان بیش از پیش شده؛ به قولی دخلوخرجشان با هم نمیخواند. البته موضوع به همین جا ختم نمیشود، زیرا تفاوت حقوق بین بازنشستگان بهکرات دیده میشود. حرفهای لارگانی هم مهر تاییدی بر این موضوع بود: «بازنشستگان هم انتظار دارند، چراکه همسانسازی حقوق بازنشستگان سالهای سال است وعده داده شده، اما همچنان بینتیجه مانده است. با نگاهی به حقوق بازنشستگان متوجه بیعدالتی و تبعیض بین بازنشستگان میشویم. بهعنوان مثال کسی که در سال 90 بازنشسته شده آن هم با بالاترین رتبه با کسی که در سالهای آتی بازنشسته میشود، تفاوت حقوقشان نزدیک به 2میلیون تومان است.» شاید برای همین است که دولت و مجلس عزم آن داشت حداقل حقوق بازنشستگان را به 2میلیون تومان برساند. اما اکنون غریب سه ماه از سال جدید میگذرد و هنو خبری از افزایش حقوقها نیست. محمد مرد میانسالی که سالهای جوانیاش را با معلمی گذرانده، چند سالی است که بازنشسته شده، اما از وضع موجود بسیار گلایه دارد؛ سالهای ابتدایی با اینکه حقوق ناچیزی دریافت میکردم، زندگی راحتتری داشتیم. اما حالا نه. چهار فرزند دارم و هرکدام خواستهای با حقوق یکمیلیون تومانی، با تورم فعلی خواسته کدام را برآورده کنم؟! تنها محمد نبود که از وضع فعلی شکایت داشت. افراد دیگری هم بودند که تنها چند سال بیمه پرداخت کرده بودند و حقوق ناچیزی دریافت میکنند؛ به قولی مستمریبگیر هستند؛ مستمریای که حتی با خوردن نان خالی هم در کمتر از 10روز تمام میشود.
مستمری نگرفتن بهتر است
اما سوالی که برای این موضوع مطرح است اینکه آخرین تصمیمها برای حقوق بازنشستگان و مستمریبگیران چیست؟ نایبرئیس کمیسیون اقتصادی در این زمینه توضیح میدهد: «اکنون با گذشت سه ماه از سال جدید هنوز که هنوز است تصمیمی برای افزایش حقوق بازنشستگان در نظر گرفته نشده، چه برسد به مستمریبگیران. البته مستمرهبگیران کمی شرایط متفاوتی از بازنشستگان دارند؛ مستمریبگیران معمولا کسانی هستند که مدت کمی مثلا 10سال بیمه داشتند، برای همین اکنون مستمری ناچیزی دریافت میکنند. مدتی پیش مراجعهکنندهای داشتم که برای 10سال بیمه، از تأمیناجتماعی تنها 160هزار تومان دریافت میکرد. میگفت اگر مستمری دریافت نکند، میتواند تحت پوشش کمیته امداد قرار بگیرد. چنین فردی اگر در آن 10سال پول خود را پسانداز میکرد، دریافتی بیشتری داشت. باید فکری به حال چنین افرادی کرد. با وضع تورمی که وجود دارد، این دست از افراد چگونه میخواهند زندگی کنند؛ در همان ابتدای بیمه باید اطلاعرسانی دقیق به این افراد صورت بگیرد. البته از بدیهیات است که به این دسته از افراد افزایش حقوق با این حجم صورت بگیرد. باوجود اینکه بارها وزیر کار و رفاه اجتماعی گفته است حقوق زیر یکمیلیون تومان نداریم. پس این مستمریبگیران از کجا حقوق میگیرند و زمانی که چنین اخباری را میشنوند، به نمایندگان و مسئولان اعتراض میکنند.» با این وجود به مستمریای که میگیرند، رضایت میدهند و آن را به زخمی از زندگی خود میزنند؛ راه دیگری هم ندارند.
افزایش حقوق در چند سال منطقی نیست
آنچه پیداست سالهای زیادی است که این قانون خاک میخورد و مانند بسیاری از قوانین دیگر بیش از 10سال است که خاک میخورد، اما هنوز کاری پیش نرفته است. قانونی که با گذشت زمان و پس از تصویب در آنجا اما هنوز که هنوز است اجرایی و عملیاتی نشده و تنها به تصویب رسیده است، بودجه را هم بهانهای برای عدم همسانسازی حقوق بازنشستگان میداند. حالا هم قرار است این افزایش حقوق در طولانیمدت اتفاق بیفتد. اما آیا ارزش خود را از دست نمیدهد؟ لارگانی در این زمینه میگوید: «افزایش حقوق طی 5سال، منطقی به نظر نمیرسد، چراکه ارزش پولی خود را از دست میدهد. بهعنوان مثال در سال60 اگر حقوق ماهیانه کسی 5هزار تومان بود، به راحتی زندگی میکرد، در صورتی که سال 70 زندگی با چنین مبلغی دشوار بود. حال اکنون را در نظر بگیرید؛ 5هزار تومان تنها برای خرید 3قرص نان است. حالا با فرض افزایش حقوق به سقف 2میلیون تومان؛ این افزایش مقدار باید براساس ارزش پول و میزان نرخ تورم باشد، نه اینکه بگوییم طی 5سال میزان حقوق را به 2میلیون تومان برسانیم، زیرا نمیتواند جوابگوی هزینهها باشد، به گونهای که ارزش 2میلیون تومان در این بازده از زمان کاهش پیدا میکند و با ارزش فعلی قابل مقایسه نیست. بنابراین اگر قرار است اضافه حقوقی وجود داشته باشد، باید براساس تورم و
ارزش پولی باشد.
حقوقهای 2میلیون تومانی
نارضایتی چشمگیری بین افرادی که به فاصله دوسال بازنشسته شدهاند، وجود دارد، چراکه با فرض اینکه در این فاصله زمانی سالیانه 10درصد افزایش حقوق داشته باشند، نباید تا این حد تفاوت حقوق وجود داشته باشد. البته این موضوع تفاوت حقوق بازنشستگان مشمول همه سازمانها میشود. شاید برای همین است که بحث افزایش حقوق 20درصدی به میان آمده است. نایبرئیس کمیسیون اقتصادی در این زمینه بر این باور است که «افزایش20درصدی حقوق مقولهای جداگانه است. این افزایش حقوق برای افرادی در نظر گرفته شده است که حقوق زیر 2میلیون تومان دارند، برای همین حداقل اضافه حقوقشان باید 20درصد باشد؛ اعم از بازنشستگان و شاغلان. برای افرادی هم که دریافتی بالای 2میلیون تومان دارند، میزان افزایش حقوقشان از یک تا 15درصد است. همچنین اگر بنا را به بازنشستهها بگذاریم بسیاری از بازنشستگان حقوقهای 15میلیون تومانی دریافت میکنند، درواقع ظلم است»
سازمان به مدیریت توانمند نیاز دارد
ایرادی که به دولت و سازمان بازنشستگی کشور وارد است، عدم استفاده از مدیران توانمند است، زیرا سازمان بازنشستگی کشور به افراد خلاق نیاز دارد تا بتواند مجموعههای ذیربط خود را به طرز صحیحی اداره کند. این جمله را لارگانی میگوید و به آن انتقاد دارد، چراکه بر این باور است: «درحال حاضر آقای تقیزاده که مسئول سازمان بازنشستگی کشور است، حقیقتا توانایی اداره این سازمان را ندارد. به عبارتی چند سالی که معاون پارلمانی اداره وزارت کار و رفاه اجتماعی بود، توان اداره آنجا را نداشت. اکنون سازمان عریض و طویل بازنشستگی را فردی ناتوان در دست گرفته است. در چنین سازمانهایی که انباشت پول وجود دارد، باید از نیروهای مطیع و گوش به فرمان استفاده کرد. بهعنوان مثال، شرکت پگاه بهعنوان شرکتی درآمدزاست، اما افراد در رأس قرار دارند که توانایی مدیریت آن را ندارند. سازمانهای بازنشستگی خودشان یک دولت هستند، زیرا مستقل عمل کرده و کارمندان دولت برای مدتی به حساب دولت پول واریز میکنند. اکنون تعداد قابل توجهی زیر نظر این سازمان و تعدادی زیر نظر سازمان تأمیناجتماعیاند که جدای از ارتش و وزارت نفت هستند، صندوق بازنشستگی جداگانهای دارند و جمعیت قابل توجهی در کشور را مدیریت میکنند که در توان مدیر
فعلی نیست.»