شماره ۱۴۲۶ | ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۷ خرداد
صفحه را ببند
همه آنچه در بازی ایران- مراکش گذشت

وحید میرزایی طنزنویس

حقیقتا به قول عادل فردوسی‌پور تنها جایی که ایرانی‌ها به سرعت به آرزوهایشان می‌رسند، همین فوتبال است. وضع کشور تنها دقایقی پس از برد تیم ایران در مقابل مراکش به نحوی بود که انگار سکه بهار آزادی یک‌میلیون تومان و هر دلار 4200 تومان واقعا به فروش می‌رسد. در هرصورت مردم در کل کشور پس از بازی به خیابان ریختند و به شادی پرداختند و اتفاق خاصی هم نیفتاد. هیچ پایه‌ای متزلزل نشد و هیچ مقام مسئولی درجه‌اش تغییر نکرد. فقط مردم مدتی خوشحال شدند، به هم لبخند زدند، در کنار هم از باهم‌بودن لذت بردند و صبح به خانه‌هایشان رفتند. در کل هیچ مشکلی پیش نیامد.
به غیر از حواشی بعد از بازی، اتفاقاتی که در زمان بازی افتاد هم، جالب بود، اما مهمترین و عجیب‌ترین آن، خوشحالی تماشاگران مراکش بود، به‌طوری که وقتی هر دو تیم حمله می‌کردند و خطراتی در مقابل دروازه حریف ایجاد می‌کردند، این تماشاگران مراکش بودند که عکس‌العمل نشان می‌دادند. وقتی ایران حمله می‌کرد، تماشاگران مراکش شادی می‌کردند و وقتی مراکش حمله می‌کرد، باز آن‌چه از صدا و سیما پخش می‌شد، خوشحالی تماشاگران مراکش بود. جالب اینجاست وقتی در دقیقه 94 عزیزبوهدوس بازیکن مراکش گل به خودی زد، باز هم دوربین روی تماشاگران مراکش رفت و آنان درحال خوشحالی بودند. واقعا این کشور‌های آفریقایی دقیقا معلوم نیست با خودشان چند چندند و اگرنه، این نوع رفتار اصلا طبیعی نیست. به‌طورکلی آن‌چه ما از صداوسیما می‌دیدیم، فقط حضور و عکس‌العمل مراکشی‌ها بود. متاسفانه تماشاگران ایرانی یا در ورزشگاه حضور نداشتند یا بی‌تفاوت نشسته بودند و با گوشی‌هایشان ور می‌رفتند. واقعا ما ایرانی‌ها چرا اینجوری هستیم. باز جای شکرش باقی است دوستان در صداوسیما هستند و ما می‌توانیم همین چهار تا تصویر از تماشاگران را ببینیم. اگر به مسئولان برگزاری مسابقات بود که همش می‌خواستند خود بازی را نشان دهند. باور کنید همین عکس‌العمل‌های تماشاگران را مدیون صداوسیما هستیم.
از دیگر نکات بازی تیم ایران و مراکش این بود که ملت ایران متوجه شدند حقیقتا حامی تیم ایران فقط و فقط مردم نیستند و قبل از این‌که اصلا مردم ایران اراده کنند از تیم‌ملی حمایت کنند، این ماست لاکتیویا بود که قلبا و با دل و جان حامی تیم ایران است. در واقع عشقی که ماست لاکتیویا به تیم‌ملی دارد، از این عشق‌های زودگذر و هوس نیست؛ چراکه «ماست لاکتیویا حامی قلبی تیم‌ملی ایران است» و تیم‌ملی را فقط برای خودش می‌خواهد. اما از طرفی، یکی از اپراتورهای تلفن‌همراه به این جور کارهای عشقی که جدیدا مد شده است، اعتقادی ندارد و فقط حامی رسمی تیم‌ملی است. به‌طور سنتی با پدر و مادرش رفته است خواستگاری و تا روزی که به‌طور رسمی و با امضای سند، حامی تیم‌ملی نشده، حتی به تیم‌ملی دست هم نزده. برای همین است که ناگهان 5ثانیه قبل از شروع بازی‌های تیم‌ملی در را باز می‌کند و داد می‌زند: «منم، حامی رسمی تیم ملی.»

 


تعداد بازدید :  220