مهدی ترابی: من الان عضوی از پرسپولیس هستم، هر چند در نیم فصل نخست همچنان در خدمت سایپا خواهم بود. بابت این مسأله خدا را شکر میکنم که درنهایت هماهنگیهای لازم بین آقایان گرشاسبی و درویش صورت گرفت. تعامل خوبی وجود داشت و علی آقا (علی دایی) هم کمکم کردند تا این کار انجام شود. الان خیلی خوشحال هستم. به نظرم از هر جایی تا پرسپولیس راه سختی وجود دارد. برای من هم سخت بود که به رویاهای بچگی خودم برسم. خیلی سختی و مشقت کشیدم تا به اینجا برسم.
مهدی رجبزاده: امسال شرایط ذوبآهن با سال قبل به دلیل تغییر کادر فنی تغییر کرد. آقای نمازی بازیکردن من را به عهده خودم گذاشت و از طرفی دوست داشتند بهعنوان مربی و بازیکن در کنار تیم حضور داشته باشم. با توجه به مشورتی که با اعضای باشگاه و چندین نفر از دوستان خودم داشتم، به این نتیجه رسیدم که بهترین موقع برای آویختن کفشهایم است. ضمن اینکه میتوانم با این کار فقط روی مربیگری تمرکز کنم. بایگانی پیراهنم توسط باشگاه انجام شد که بسیار قشنگ بود و باعث میشود انگیزههایم برای مربیگری در این تیم بیشتر از قبل شود.
پژمان جمشیدی: سلایق مختلفی در دنیا هست که باعث میشود مخاطب یک بازیگر را دوست داشته یا نداشته باشد. هرکس با توجه به سلیقهاش میتواند از یک بازیگر خوشش بیاید یا نیاید. من کار خودم را میکنم و سعی میکنم با حرفهایی که پشت سرم زده میشود کاری نداشته باشم.
نسرین نصرتی: از ادامه ساخت سریال «پایتخت» اطلاعی ندارم، ولی اگر قرار باشد ساخته و از من هم دعوت شود حتما همکاری میکنم و اگر هم ساخته نشود حتما دستاندرکاران ساخت این سریال صلاح ندانستهاند.
پگاه آهنگرانی: برخلاف تصور، مدیرعامل وقت و برخی اعضای هیأت مدیره خانه سینما کوچکترین کمکی به من نکردند. آنها بشدت نگران ساخته شدن فیلم مستند وقایع خانه سینما بودند و به همین دلیل حتی آرشیو تصویری جشنهای خانه سینما را نیز در اختیار من قرار ندادند.