شهر خوب
ای دریغ از ساحل اروند رود تشنگیهای زمینهای کبود
شادگان و جلوههای هور آن آب بهمنشیر و طعم شور آن
ای دریغ از شهر خونین، شهر خوب مردم خونگرم و سرسخت جنوب
ای دریغ از خاطراتِ تفزده دبههای آب را در صف زده
کاش اینها جملگی در خواب بود کاش جای نفتهایت آب بود!