حمیدرضا صدر
مقاومت برابر برزیل که با ورود روبرتو فیرمینو و سپس داگلاس کاستا 4-2-4 بازی میکرد آسان نبود، ولی نسل طلایی بلژیک تاب آورد. تاب آورد و کازان را بدل کرد به «گورستان بزرگان».
استادیوم کازان قربانی بزرگ دیگری گرفته بود. در آن میدان سر سه تیمی که 11بار فاتح جامجهانی شده بودند را بریده بودند. سر آلمان برابر کرهجنوبی را، آرژانتین مقابل فرانسه را و سرانجام برزیل برابر بلژیک را... اینبار که سوت را به صدا درآوردند، نیمار سرش را به علامت افسوس تکان داد. کوتینیو دستی به صورت خیسشدهاش کشید و نگاهی به طرفداران بلژیکی انداخت، مارسلو بلافاصله میدان را ترک کرد. بلژیک 11میلیونی، برزیل 207میلیونی را شکست داده و تیته بزرگ برابر مارتینز مغلوب شده بود. انتظار برزیلیها برای ششمین فتح جام حداقل تا چهارسال بعد 20ساله میشد و بلژیکیها در یکقدمی فینال بزرگ قرار میگرفتند. تیمملی بلژیک احتمالا تاریخیترین نمایشش را به رخ کشیده بود.
نمایش نیمه اول پسران روبرتو مارتینز غیرمنتظره بود: آمیزهای از قدرت، مهارت و برنامه. نیمهای که ستارههای آمریکایجنوبی دنبال سایه بلژیکیهای خوش قریحه دویدند. فرناندینیو دروازه خودی را گشود و کوین دی بروینه طی آن ضدحمله برقآسا از فاصله 25 یاردی گل دوم را زد. دوبار گشودن دروازه آلیسون که طی جام فقط یکبار فرو ریخته بود، غریب بود. بلژیکیها هم میدانستند چگونه حمله کنند و هم کی و توسط کدام بازیکن. نمایش 15دقیقه آخر دیدار پس از گل رناتو آگوستو که فاصله را به یک گل گاهش داد، سوی دیگر قدرت بلژیکیها را به رخ کشید: قدرت جسمی و ذهنیشان را. آنهم فقط چهار روز پس از عقب افتادن 0-2 برابر ژاپن و پیروزی 3-2 در واپسین لحظه. اینبار جدل زمینخوردن گابریل خسوس برابر یان فرتونگن در محوطه جریمه هم بلژیکیها را به بند نکشید.
بازیکنان شایستهای داشت، ولی «نسل طلایی سرخپوشها» ذهنیت آهنین دیگری را به نمایش گذاشته و بدل به مدعی فتح جام 2018 شده بود. لوکاکو پیش از دیدار با برزیل جمله «... اعتقاد دارم اگر بدانیم چگونه حملههایمان را طراحی کنیم، میتوانیم شکستشان بدهیم» را با اعتمادبهنفس بر زبان آورده بود.
روبرتو مارتینز اسپانیایی این مربی سابق سوانسی، ویگان و اورتون چه کرد و چگونه؟
او سوانسی را در 2008 قهرمان لیگ یک انگلیس کرده و در 2013 با ویگان جامحذفی را به چنگ آورده بود. با این وصف انتخاب یک مربی اسپانیایی زبان برای رهبری بلژیک سوالبرانگیز بود، ولی بلژیک از بدو ورود مارتینز پس از شکست از اسپانیا در نخستین بازیاش به رهبری او طی 24 دیدار شکست نخورده و اکنون یک دیدار تا فینال جامجهانی فاصله دارد.
پیش از این پرسش این بود آیا بازیکنان بزرگ بلژیک گره خواهند خورد؟ و اکنون مارتینز ستارههای متکبری مثل هازارد، دیبروینه و لوکاکو که در باشگاههایشان مردان کلیدی هستند را کنار هم قرار داده و رویای قهرمانی را برایشان باورپذیر کرده. نسل طلایی پاسخ خردهگیران را داده بود و مارتینز برزیل را در کازان با 9 بازیکن لیگ برتری شکست داده بود: کورتوا، کمپانی، آلدورویرلد، فرتونگن، فلینی، چادلی، دی بروینه،هازارد و لوکاکو...
تغییرات تاکتیکی مارتینز حالا در بطن تمهیدات تاکتیکی کارساز جام قرار گرفتهاند. او برابر ژاپن درحالی که مردانش 0-2 عقب افتاده بودند، فلینی که میگفتند، بیمصرفترین بازیکن منچستر یونایتد است، و چادلی، مرد میانی وست بروم سقوط کرده به لیگ پایینتر را روانه میدان کرد و هر دو بازیکن گل زدند. همان دو بازیکنی که برابر برزیل در ترکیب اصلی راهی میدان شدند. فلینی و آکسل ویتسل برابر چهار مدافع نقش هافبکهای دفاعی را برعهده گرفتند و چادلی بود که با ضربه کرنر زمینهساز به ثمررسیدن گل اول شد. بلژیک دفاع سهنفره را کنار گذاشت و به سیستم 3-3-4 روی آورد. آنهم بدون مهاجم نوک سنتی، لوکاکو در جناح راست قرار داشت که دیبروینه را در مقایسه با دیدارهای پیشین به جلو فرا میخواند و مترادف با گل او هم شد. سرعت دیبروینه، قدرت و سرعت لوکاکو و پا به توپشدنهای هازارد تدریجا بیشتر شدند و بیشتر. لوکاکو بود که ضربه کرنر منجر به گل را به دست آورد و فرارش به گل دوم انجامید. غیبت کاسمیر و هافبک دفاعی برزیل عیان بود و بلژیکیها طی ضدحملههایشان به 3-4-3 که دیبروینه در نوک لوزی خط میانی بازی میکرد، تغییرشکل میدادند و فرناندینیو نمیتوانست برابر آماج حملهها مقاومت کند. در سوی دیگر هم، هازارد فاگنر را
به بند کشید.
مقاومت برابر برزیل که با ورود روبرتو فیرمینو و سپس داگلاس کاستا 4-2-4 بازی میکرد آسان نبود، ولی نسل طلایی بلژیک تاب آورد. تاب آورد و کازان را بدل کرد به «گورستان بزرگان»