ليلا مهداد| «اشرف» مرز 50سالگي را كه گذراند، دیگر نخواست «اشرف» بماند، میخواست «پانته آ» باشد. از جواني خوشپوش بود و حالا كه سنوسالي را پشتسر گذاشته و به 60سالگي نزديك ميشود، هنوز هم در رديف زنان شيكپوش قرار میگیرد. وقتي به دنيا آمد به رسم ماندگار، بزرگ فاميل در گوشش اذان خواند و اشرف ناميدش. دوران كودكي و مدرسه و نوجواني «اشرف» صدايش كردند، حتي زماني كه عروس شد، آشنايان و فاميل جديد، نوعروس را «اشرف» صدا زدند اما چندسالي است كه به همه اعلام كرده «پانتهآ» صدایش کنند، با اینکه هنوز اقدامی برای تغییرناماش در شناسنامه نکرده: «روند تغییر اسم، خيلي وقتگير و حوصلهبر است، البته نيازي هم به تغيير شناسنامه نميبينم، تنها دوست دارم دوستان و آشنايانم با اسم جديدم صدايم كنند. گرچه افرادي كه به من نزديكترند، به شوخي و جدي ميگويند ما همان «اشرف» صدايت ميكنيم. بعضيها هم هستند که به خواستهام احترام میگذارند.»
«پانتهآ» در گروه افرادی قرار میگیرد که انتخاب نام را اختیار فردی میدانند و میخواهند دیگران آنها را به نامی که دلشان میخواهد، صدا کنند: «نام كوچك از ابتدا تا انتهاي عمر همراه ماست و اگر دوستش نداشته باشيم، واقعا آزاردهنده است. آدم بايد نامش را دوست داشته باشد و از شنيدن آن لذت ببرد. به نظر من انتخاب اسم باید جزو اختيارات خود آدم باشد.»
بازتابها و برخورد دوستان و آشنايان براي پانتهآ اهميت زيادي ندارد: «خيليها ميگويند يك عمر اشرف بودي، حالا چه معني دارد در اين سنوسال نامت را تغيير بدهي يا ميگويند اشرف مگر چه ايرادي داشت؟ حتي بعضيها با لحن خاصي «پانتهآ» صدايم ميكنند اما واقعيت اين است كه برخوردها هيچ تاثيري در من ندارند.»
وا چه غلطها!!
اولين جملهاي كه «مهشيد» بعد از تغييرناماش شنيد، این بود: «وا چه غلطها» 18سال دارد و براي رفتن به دانشگاه آماده ميشود. اسماش را دوست ندارد، از همان زمانی که خودش را شناخت: «اسم مادربزرگم را روی من گذاشتند، «س...». اين اسم براي همان نسلها خوب بود نه براي همنسلهاي من. هربار اسمم را ميشنيدم، حس خوشایندی نداشتم، چون نميتوانستم با آن ارتباط برقرار كنم. براي تغييرنام اقدام كردم اما آنقدر سخت گرفتند كه پشيمان شدم.»
اولين واكنش را عمه بزرگشاش نشان داد: «وا چه غلطها» و هنوز هم سمیه صدایش میکند: «دوستانم خيلي راحت با اين مسأله كنار آمدند. تغيير هميشه براي نسلهاي جديد راحتتر است تا قديميها. قديميها نسبت به تغيير گارد دارند، شايد به اين فكر نميكنند كه آدم فقط يكبار زندگي ميكند.»
اما «فاطمه» به خاطر داماددارشدن نامش را تغيير داد: «داماددار كه شدم، اسمم را عوض كردم و گذاشتم فاطمه.» او در آذربايجان به دنيا آمده و بزرگشده همانجاست، تنها دليل انتخاب نامش قربانصدقهرفتنهای مادربزرگش بوده: «مادربزرگم ماماي خانگي بود و وقتي به دنيا ميآيم، به زبان تركي به مادرم ميگويد «جانيم فداسينَ، نه بالاجا، دي» و از همان زمان بالاجا صدايم ميزنند به معناي كوچك»
«فاطمه» سالهايي كه در آذربايجان زندگي ميكرده، با ناماش مشكلي نداشته، حالا ولی اسماش را دوست ندارد: «در منطقهاي كه زندگي ميكرديم، نامهايي از اين دست زياد بود و براي همين خيلي خجالت نميكشيدم، وقتي هم كه عروسي كردم و آمدم تهران، با اينكه خجالت ميكشيدم و بايد به همه توضيح ميدادم، نامم را تغيير ندادم، اينكه براي دختر بزرگم خواستگار آمد و خودش پيگير تغييرنامم شد.» «فاطمه» هم با عكسالعملهايي روبهرو بوده است: «خواهرشوهرم همان اول كه از مادر دامادم نام «فاطمه» را شنيد، با لحن تمسخرآميزي چشمهايش را در اطراف چرخاند و گفت «فاطمه» كي هست؟ البته به همين اكتفا نكرد و در خلوت كلي سركوفت زد كه چرا نامت را تغيير دادهاي و هنوز هم من را به نام قديمم مينامد، براي همين در میهمانيهايي كه خانواده دامادم هستند، از او دعوت نميكنم. هرچند اين موضوع به 27سال پيش برميگردد.»
ماهیت الگوهای فکری تغيير كرده است
| مصطفی آب روشن| عضو انجمن جامعهشناسی ایران| امروزه در جامعه ما جوانان نه تنها به بدن و زیبایی ظاهری خود توجه ویژهای دارند بلکه شاهديم این دسته افراد بهخصوص زنان نام خود را هم مطابق با الگوهای پذیرفته شده اجتماعی که از طریق رسانهها تبلیغ میشود، تغییر میدهند، بنابراين برای فهم این گونه رفتارهای جمعی در ابتدا باید ریشههای اجتماعی و فرهنگی گرایش افراطی به پذیرش اجتماعی در جامعه را تحلیل و شناسایی کرد تا بتوان تبیینی درست و منطقی از آن ارایه داد. گفتنی است نام زیبا یکی از ارزشهای مهم اجتماعی در همهجای دنیا به شمار میآید و به شکل ضمنی در تعاملات اجتماعی تاکید زیادی بر آن میشود. بعضي از نامها با توجه به زمینه اجتماعی، فرهنگی و تاریخی کارکرد زیباشناختی خود را از دست میدهند،بنابراين از دیدگاه فرد هرقدر فاصله وضعیت موجود با وضعیت مطلوب و آرمانی بیشتر باشد شخص دچار اختلالات روانی شده و اعتماد بهنفس خود را از دست میدهد براین مبنا جوان امروز تمامی تلاش خود را به کار میگیرد تا متمایز و پسندیدهتر در جامعه ظاهر شود. هر قدر فراوانی افرادی که به تغییر نام روی میآورند بیشتر میشود به همان اندازه انگیزه برای افرادی که تمایلی به این کار نداشتهاند بیشتر میشود زیرا در وضعیت یاد شده، این الگوی رفتاری بهعنوان یک مد و پرستیژ اجتماعی تلقی ميشود و با توجه به آن چه در جامعه ما در حال رخ دادن است در مییابیم که افراد ناخواسته این الگوی تقلیدی را در ذهنشان ضرورتانگاری میکنند تا جایی که تغییر نام برای خیلی از دختران جامعه جزو اولویتهای زندگی قرار گرفته است. با دقت در نام افراد و وضعیت اجتماعیشان درمییابیم که رابطه معناداری میان بعضي نامها و طبقه اجتماعی افراد برقرار است، بنابراين بعضي نامها نماد طبقه اجتماعی برتر و بعضي دیگر متعلق به گروههای اجتماعی متوسط و زیرمتوسط جامعه تلقی ميشود. براساس این طبقهبندیهای ذهنی که به شکل پنهان در تعاملات اجتماعیمان برقرار است عدهای سعی میکنند با تغییر نام، خود را متمایز و پسندیدهتر جلوه کنند که این احساس و اعتماد بهنفس پایین موردپسند خیلی از افراد جامعه نبوده بهطوری که واکنشهای طردکننده بعضي از دوستان را در پی دارد زیرا این ذهنیت در نزدیکان فرد بهوجود میآید که این شخص عزت نفس پایینی دارد و با کمترین هزینه میخواهد خودش را متمایز و برتر از دیگران نشان بدهد. نکته درخور توجه اینکه جامعه ایران در حال گذار از دوران سنتی به مدرن است و این تغییرات جدی، ماهیت الگوهای فکری را بهوجود آورده است. درواقع عوامل اجتماعی و فرهنگی در جامعه از متغیرهایی است که در شکلگیری تصور آرمانی از هویت فردی تاثیرگذار است. این الگوی رفتاری جمعی معیاری برای بازنمایی وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه است. درواقع افراد میکوشند نام خود را به شکل پذیرفته شده اجتماعی تغییر دهند چرا که از نظر افراد جامعه، نام زیبا یا ظاهری پسندیده با ویژگیهای شخصیتی شایسته و مطلوب رابطه معناداری دارد. بهعبارتی نام زیبا نشان از شخصیت زیبا تلقی میشود. گفتنی است کسانی که باورهای سنتی زیباشناختی دارند تصویری کاملا پسندیده از نام خود دارند و بر عکس بعضي از کسانی که اندیشههای مدرن را درسر میپرورانند تصویری غیرقابل تحمل از نام خود دارند.
یک روانشناس اجتماعي در گفتوگو با «شهروند» از اهميت نام و نامخانوادگي و اختلال شخصيت مرزي ميگويد: نام کوچک جزیی از هویت فرد است
شهروند| مجيد صفارينيا، روانشناس اجتماعی است. او در گفتوگو با «شهروند» میگوید افرادی که بدون داشتن اسمهای نامتعارف اقدام به تغییر اسم میکنند، دچار اختلال شخصیت مرزی هستند.
میتوانیم بگوییم اسم هر آدم، بخشی از هویتش است؟
همانطور كه نامخانوادگي بخشي از هويت فرد را تشكيل ميدهد، نام كوچك هم جزیي از هويت اوست و براي همين وقتی که والدين براي فرزندشان نامي را انتخاب ميكنند بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه فرزندانشان در آينده بتوانند به آن نام ببالند.
تكليف نامهاي نامتعارف چه میشود؟
در گذشته نامهايي مثل شكار، چراغعلي، اجاقعلي و ... مرسوم بود. اسامياي كه نه از نظر هويتي و نه از نظر معنايي خيلي ارزنده نيستند و تنها به واسطه مرسوم بودن اين اسامي براي نوزادان انتخاب ميشدند و بسياري از اين افراد اقدام به تغيير نامشان ميكنند و چنين تصميمي قابل درك است. در واقع تغيير اسامي سخت، بيمعنا، بيمحتوا، ناموزون و غيرقابل درك امري طبيعي است و از نظر روانشناختي ايرادي به آن وارد نيست و جايي براي نگراني وجود ندارد. بعضي اوقات در ميان مراجعان تغيير نام افرادي را ميبينيم كه با داشتن نامهاي متعارف تصميم به تغيير نام گرفتهاند. افرادي كه از نظر روانشناسي در گروه افراد داراي اختلال شخصيت مرزي قرار ميگيرند، همانند افرادي هستند كه دست به تغيير سن خود ميزنند. اعمالي كه درواقع نشان از نبود سلامت روان فرد دارند. در تغيير نامهاي متعارف ميتوان ردپاي اختلالات شخصيت را ديد.
نام و نام خانوادگي برای جوامع خاصی اهمیت دارد یا میتوان آن را به همه جوامع تعمیم داد؟
اهميت نام و نامخانوادگي مختص همه جوامع است. كوتاه و معنادار بودن نام در بسياري از جوامع باعث ميشود تا فرد به راحتي شناسايي شود و در مقابل نامهاي طولاني و عجيبوغريب كه تلفظ راحتي هم ندارند از محبوبيت كمي برخوردارند و به همين منظور انتخاب نامهاي كوتاه،معنادار، قابل تلفظ و سريع توصيه ميشود.
انتخاب نام را ميتوان جزو اختيارات فردي در نظر گرفت؟
در مباني حقوق بشري انتخاب نام يكي از اختيارات فرد است و به همين دلیل حتي قيد شده فرد در هفتسالگي نامي را كه دوست دارد براي خود انتخاب كند، البته در نگاه اول چنين موردي ميتواند راهحل محسوب شود اما اين سوال پيش ميآيد كه تا هفتسالگي فرد بايد به چه نامي خوانده شود؟
هفتخوان تغيير نام
«چه مداركي نياز است؟ چه بايد كرد؟» دستپاچه است و مرتب سوال ميكند اما جواب آخر اين است: «تغيير نام حداقل يكماه طول ميكشد.» دخترش در كنكور قبول شده و قبل از ثبتنام دانشگاه ميخواهد نامش را تغيير دهد اما جواب آخر نااميدش ميكند.
مراجعهکننده بعدي وكيلي است كه براي تغيير نام موكلش به ثبتاحوال آمده و قرار است برای نام موکلش جایگزینی پیدا کند،اما متصدی بخش تغییر ثبت احوال میگوید:«طبق ليستي كه داریم اسم مورد نظر را ميتوانيد به «زهرا»،«فاطمه» و «زينب» تغییر دهید.» «اعظم» و «صغري» هنوز به مرحله دريافت فرم تغيير نام نرسيدهاند اما از ابتداي كار نااميدند و ميگويند: «عربي بودن نام دليل بر تغيير آن نميشود.»
«عزيزه» را از كودكي «بهاره» صدا زدهاند اما «عزيزه» در شناسنامه ثبت شده و ميخواهد در 25سالگي براي هميشه «بهاره» باشد اما به گفته كارمندان تنها ميتواند از ليست ثبتاحوال نامي را براي خود انتخاب كند. تصور مردم بر این است که تغییر نامهاي مذهبی به غیرمذهبی ممنوع است در حالی که اینطور نیست، فقط زمانش طولانیتر است و مسیر، پیچیدهتر.
با این همه در نهایت این قاضی است که می تواند اسم را بر اساس ضوابطی که وجود دارد، تایید یا رد کند. ممنوعیتی وجود ندارد اما برای حفظ اعتبار اسناد سجلی و جلوگیری از تزلزل در این نوع اسناد، دادگاهها معمولا برای این تغییرات کمی سختگیری میکنند، البته سوالي كه در اين ميان پيش ميآيد اين است که قانون چه ميگويد؟
بر اساس ماده 997 قانون مدني همه شهروندان بايد نامخانوادگي داشته باشند و به موجب ماده 40قانون ثبتاحوال تغيير آن بايد با تصويب سازمان ثبتاحوال كشور باشد. اگرچه در قانون ثبتاحوال سال 1319 تغيير نام كوچك پيشبيني نشده بود و در نهایت در سال 1355در بند 4ماده 3 اين پيشبيني در نظر گرفته و در سالهاي بعد لايحهاي تدوين شد كه براساس آن اختيار تغيير نام به ايرانيان پس از رسيدن به 18سالگي از سوي سازمان ثبتاحوال قرار گرفت که البته تغییر نام مشروط است، مثل ممنوعیت انتخاب اسمهایی که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی شود، عنوانها و لقبهای قدیمی مثل امینالدوله، نامهای زننده یا مستهجن یا نامتناسب با جنسی، اسامی افراد همنام در خانواده و ... همچنین بر اساس تبصره ۶ ماده ۲۰ قانون ثبتاحوال با تايید مراجع ذیصلاح به دین اسلام مشرف شده باشند یا این که در نام کوچک چیزی زاید و غیرضروری یا ناشی از اشتباه اشخاص وجود داشته باشد، هم میتواند منجر به تغییر اسم شود. در این موارد مرجع صالح برای تغییر نام، هیأت حل اختلاف اداره ثبتاحوال است اما موارد دیگر مانند تغییر نامهای غیرموجه و ناخوشایند در صلاحیت محاکم دادگستری است.