شماره ۱۴۴۶ | ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲۰ تير
صفحه را ببند
پانصدمین شماره شهرونگ منتشر شد
ما هنوز زنده‌ایم لعنتیا!

    مدیرمسئول: می‌دونم این شهرونگ آخر همه‌مون رو به باد می‌ده!
(تیتر شهرونگ را حذف می‌کند)
    سردبیر: بچه‌ها حوصله‌‌ام سر رفته
 نظرتون چیه عرض صفحه رو کم کنیم، طولش رو زیاد کنیم؟
    هادی حیدری: لعنتی! دیگه بارونم نمیاد برم پشت شیشه عکس بگیرم!
    سوشیانس شجاعی‌فرد: شماره پونصدم شهرونگ
 منو یاد طنزنویسیم توی دوران مشروطه انداخت!
    شهرام شهیدی: من دارم می‌رم مسافرت، خودتون یه چیزی از قول من بگید!
    محسن پوررمضانی: من اونجا نیستم ولی شما کمتر آب مصرف کنید!
    شهاب نبوی: دختر خوب برای طنزنویسی سالم کسی هست؟
    نازنین جمشیدی: (چیزی نمی‌گوید و فقط الکی می‌خندد تا ما ضایع نشیم)
    مونا زارع: کاشکی امروز صفحه رو گُل منگولی چاپ می‌کردید!
    ارمغان زمان فشمی: لطفا این طنزنویس‌های مرد از قول من چیزی ننویسند!
    وحید میرزایی: آقا این پیر دانا رو ندیدید؟
می‌خوام ازش حرف بکشم برای متن هفته بعد!
    علی‌اکبر محمدخانی: لطفا به خانم من توی خندوانه رأی بدید!
    جابر حسین‌زاده: که چی این لوس بازیا؟!
    احمدرضا کاظمی: بچه‌ها من حال ندارم خودتون یه رنگی به کار من بزنید
شوخیاش هم درست کنید! فقط اسمم رو یادتون نره بنویسید!
    علی رمضان: رو من در حد سالی یه جمله می‌تونید حساب کنید
    داود نجفی: از وقتی می‌رم باشگاه متن‌هام بهتر شده نه؟
    جواد قضایی: من دیرم شده باید برم پادگان سر پستم!
    کارتونیست‌های شهرونگ: ما مثل شما طنزنویس‌ها فقط حرف نمی‌زنیم
عمل می‌کنیم!
    محدثه عیوض‌خانی: حالا این همه حرف رو من چطوری توی یه کادر جا کنم؟
    مومیایی: با مومیایی تا شماره ‌هزار و پونصد!
    حسام حیدری: بابا ملایم‌تر بنویسید، زودتر صفحه رو ببندیم، بریم پی زندگی‌مون!
#جان_سخت_ها #تا_وقتی_بذارند_شوخی_می‌کنیم #شهرونگ

 


تعداد بازدید :  170