شماره ۱۴۴۹ | ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۴ تير
صفحه را ببند
رو در رو با مهداد جاویدی نژاد طراح و معمار مرکز خرید کوروش
اشتغالزایی مال‌ها مهم‌تر از ترافیک است اما...

به ناز مقدسی|  شهریور ماه سال 93 ساکنان غرب تهران به خصوص آنهایی که گذرشان  به اتوبان ستاری افتاد، غافلگیر شدند. افتتاح مرکز تجاری و فرهنگی بزرگی در حاشیه این بزرگراه که سیل جمعیت را به سمت خود می کشاند هم اتفاق خوبی را برای زندگی شهرنشینی رقم زد و هم بار ترافیکی سنگینی را به شهر تحمیل کرد. مجموعه ای از اتفاقات مثبت و منفی که حالا 5 سال از عمرش می گذرد و اگر این مجتمع بزرگ تجاری توانست فضای مناسبی را برای اوقات فراغت مردم فراهم کند و رکورد حضور 100 هزار نفر در روز را در کارنامه‌اش ثبت کند از طرف دیگر رکورد ترافیک اتوبان ستاری را هم زده است. با همه این ها زمین مجتمع کوروش زمینی با کاربری تجاری بود که به گفته آرشیتکت آن اگر کوروش ساخته نمی شد یک آرشیتکت دیگر می آمد و این زمین را با همین مشخصات می ساخت. مهندس مهداد جاویدی نژاد طراح و معمار اصلی مرکز تجاری و فرهنگی کوروش که پروژه های بزرگی را در رزومه کاریش به ثبت رسانده رو در رو با «شهروند» به گفت و گو نشست. از او درباره حضورش در این پروژه و حواشی مثبت و منفی که رکوردخیلی چیزها را در شهر جا به جا کرد پرسیدم و او از این تریبون برای توضیح و حتی عذرخواهی از مردم استفاده کرد.

 آقای مهندس چالشی که در سال‌های اخیر برای طراحان و مهندسان حوزه معماری وجود دارد گرفتن کار در پروژه‌های بزرگ است. به‌ عنوان نخستین سوال می‌خواهم بگویید چه شد که شما به‌ عنوان طراح مجتمع بزرگ و غول‌آسایی مثل کوروش انتخاب شدید؟
آشنایی من با حاج محمد کریم فضلی بنیانگذار گروه صنعتی گلرنگ به  25‌ سال پیش برمی‌گردد. من کارم را با طراحی یکی از کارخانجات این شرکت شروع کردم و همین شد که از آن زمان به ‌عنوان مشاور پروژه‌های عمرانی با گروه صنعتی گلرنگ همکاری دارم. وقتی پسر ایشان آقای دکتر فضلی تصمیم گرفتند که مرکز تجاری کوروش را بسازند به من پیشنهاد طراحی این کار را دادند. البته این اتفاق بعد از گرفتن پروانه ساخت افتاد؛ چرا که قبل از آن من مدیر ساختمان تأسیسات دانشگاه صنعتی شریف بودم و فرصت انجام این کار را نداشتم. ایشان هم نقشه ابتدایی را به یک مهندس دیگری سپرده بودند اما بعد از گرفتن پروانه ساخت به من پیشنهاد طراحی مرکز تجاری کوروش را دادند و من هم پذیرفتم.
 ایده و طراحی مجموعه بزرگی مثل کوروش  که هم فروشگاه و رستوران داشته باشد و هم سینما و شهربازی و فودکورت از کجا آمد؟
وقتی کوروش را شروع کردیم، فکر کردم که آیا باید بر سر چیزهایی که آموختم، بایستم و آنها به من حکم کنند یا نه می‌خواهم یک چیز مردمی بسازم که با قاعده و قوانین معماری هم مغایرتی نداشته باشد؛ اما جامعه دوستش داشته باشد. به نظر من این موضوع دو بردار داشت یکی بردار علم، تجربه و تخصص که یک آرشیتکت باید به آنها پایبند باشد است و یک بردار علایق یا سلایق جامعه بود. من فکر کردم این دو بردار یک نقطه مشترک دارند و لزوما متضاد یکدیگر نیستند. کار سختی بود و خیلی روی آن فکر کردم که چطور می‌توان این دو را با هم منطبق کرد. به‌خصوص اینکه زمان هم برای ما خیلی مهم بود و نمی‌توانستیم زمان را از دست بدهیم.
 ساختمان و زیربنای کوروش آن‌قدر بزرگ است که باور اینکه طراحی‌اش کار یک نفر باشد، سخت است. با یک تیم کارتان را شروع کردید یا به تنهایی؟
ببینید قطعا برای پروژه‌ای به بزرگی کوروش یک تیم لازم بود؛ اما تیم یک طرف ماجرا است و طرز تفکر در طرف دیگر. منظورم این است که اگر در طراحی 50 نفر درگیر شوند، می‌شود 50 فکر! و این ما را به جایی نمی‌رساند. من معتقدم در طراحی فکر باید واحد باشد و بنابراین مجبور شدم که کمی دیکتاتوری عمل کنم. (باخنده)
 یعنی در کارتان می‌گویید: «هر چه من بگم»؟
بله! شاید این خیلی قشنگ نباشد؛ اما نباید این را فراموش کنیم که در پروژه‌های بزرگ که زمانش هم محدود است کار باید پیش برود و نمی‌توان درگیر چالش با افراد مختلف شد. با این حال هر چند همفکری بین افراد مختلف درگیر در این پروژه وجود داشت اما به ‌هر حال تصمیم نهایی را خود من می‌گرفتم.
 خیلی از معماران معتقدند که ساختمان‌ها به غیر از اسکلت  باید روح هم داشته باشند؛ کوروش چطور، روح دارد؟
هر مجموعه‌ای باید تم و فلسفه طراحی داشته باشد. اگر به این دو موضوع توجه نشود فجایع بزرگی در معماری اتفاق می‌افتد. من هم وظیفه‌ام این بود که به تم و فلسفه توجه کنم. بنابراین نگاه من به فلسفه طراحی کوروش این بود که حرکت در محیط حرف اول را بزند. منظورم حرکت انسان در سطح، ارتفاع و حجم است. بنابراین راهروها و ارتباط بین این فضاها، عناصر دسترسی مثل پله‌برقی‌ها برایم خیلی مهم بود؛ مثلا الان هر گوشه‌ای از ساختمان که بایستید یک پرسپکتیوی از حرکت می‌بینید و حداقل چند راه عبوری را به بازدید‌کننده پیشنهاد می‌دهد.
 الان مراکز خرید و مجتمع‌های تجاری زیادی در مناطق مختلف شهر ساخته شده‌اند که هر کدام مخاطبان و درواقع مشتریان خودشان را دارند. منظورم این است که سلایق مردم نیز با هم فرق می‌کند. رضایتی که از آن حرف می‌زنید را چطور متوجه شدید؟
بله، احساس رضایت بین گروه‌های مختلف یک جامعه متفاوت است. کوروش در منطقه تاپ تهران قرار ندارد، اما همان روزهای نخست بعد از افتتاح در پارکینگ کوروش خودرو‌هایی پارک شد که نشان می‌داد مردم از هر قشر و منطقه‌ای به آن‌جا آمدند. پرشدن سانس‌های سینما هم یکی دیگر از نشانه‌های احساس رضایت در بین مردم بود، بنابراین سرعت رشد و شتاب بازدیدکنندگان از مجموعه کوروش هم این موضوع را تایید کرد. با این حال باز هم به دلیل بُعد مسافتی که در تهران وجود دارد، شاید هنوز هم خیلی از ساکنان پایتخت نتوانسته باشند به کوروش بیایند، اما حدود 40 تا 50‌درصد مردم پایتخت به این‌جا آمده‌اند.
 این استقبال خیلی خوب است، اما نکته‌ای که در این بحث وجود دارد این‌که وقتی مخاطبان یک مجموعه زیاد می‌شوند، بار ترافیکی به وجود می‌آید. اتفاقی که در چند ‌سال اخیر در اتوبان ستاری افتاده و ترافیک سنگینی را به این منطقه تحمیل کرد و گاها حتی اعتراض ساکنان محله را به همراه داشت. به نظر شما کوروش نباید دورتر از یک منطقه مسکونی ساخته می‌شد؟
چقدر این سوال خوب است و فرصتی می‌دهد تا هم از مردم و ساکنان نزدیک به مرکز تجاری کوروش عذرخواهی کنیم و هم دراین‌باره توضیح دهیم. راستش در این سال‌ها ما خیلی قضاوت شدیم. قضاوتی که البته بخشی از آن درست است و شاید اگر خانه خود من هم در آن‌جا بود، می‌گفتم که آرامش‌مان به هم خورده است. اما واقعیت این است که این موضوع تقصیر من یا کارفرمای مجموعه کوروش نبود. این اشکال بزرگ مربوط به مدیریت شهری می‌شود، چراکه زمین مجموعه کوروش زمینی با کاربری تجاری بود و اگر ما نمی‌ساختیم، قطعا یک کارفرما و طراح دیگری آن را می‌ساخت. بنابراین این ایراد به ما وارد نیست و این موضوع به بستر مدیریت شهری برمی‌گردد که به چنین زمین‌هایی کاربری تجاری می‌دهد.
 به هر حال شما به‌عنوان طراح مجموعه کوروش باید مسأله ظرفیت پارکینگ و جای پارک را در نظر می‌گرفتید.
کوروش یک لکه تجاری بود و مفهوم این موضوع یعنی مردم جذب این فضا می‌شوند. این موضوع برای کارفرما خیلی اهمیت داشت و هر چند ما مجوز گرفته بودیم، اما باز هم برای کم کردن بار ترافیکی که احتمالش را می‌دادیم، طبقه همکف را با یک عقب‌نشینی ساختیم تا این بزرگراه فضایی برای نفس‌کشیدن عابران هم بگذارد. علاوه بر این یک کنارگذر درست کردیم تا ورودی پارکینگ باشد و از طرف دیگر حتی رمپ‌های ورود به پارکینگ را به شکلی طراحی کردیم که ترافیک روان باشد و خودرو‌ها برای پارک‌کردن پشت‌به‌پشت هم گیر نیفتند. با همه اینها درست است که هنوز هم صف و ترافیک وجود دارد، اما ما همه تلاش‌مان را برای کم کردن این بار ترافیکی انجام دادیم.
 روند رشد جمعیت رو به افزایش است؛ جمعیتی که در آینده‌ای نزدیک قطعا بار ترافیکی بیشتری را به تهران تحمیل خواهد کرد. اتفاقی که در مقایسه سال‌های قبل هم کاملا مسأله را روشن می‌کند، مثلا اگر در ‌سال نخست بعد از افتتاح کوروش بار ترافیکی مقابل این مجموعه 500 متر بود، حالا حتی به کیلومترها هم رسیده است. با افزایش جمعیت و حتی افزایش خودرو‌های تک‌سرنشین برای آینده چه راهکاری دارید؟
من مشکلاتی را که ترافیک کوروش برای ساکنان محل به وجود آورده است، کاملا قبول دارم، اما بیایید از زوایه دیگری هم این موضوع را نگاه کنیم. این‌که این مجموعه چقدر اشتغالزایی کرد یا چقدر برای مردم جذاب بود که اوقات تعطیل و حتی غیرتعطیل‌شان را در این‌جا سپری می‌کنند. در خیابان شریعتی که چنین مرکز خرید بزرگی وجود ندارد، چقدر بار ترافیکی در روز زیاد است؟! بنابراین این موضوع فقط مختص کوروش نیست و در نقاط مختلف شهر وجود دارد. با همه اینها ما دنبال تعدیل مشکلات هستیم و الان یکی از زمین‌های اطراف را خریده‌ایم تا به پارکینگ اختصاصش دهیم. همکاری سیستم حمل‌ونقل عمومی که مردم را از نقاط مختلف شهر به کوروش بیاورد هم یکی از راهکارهای حل ماجراست.
 آقای جاویدی‌نژاد در آخر گفت‌وگو می‌خواهم یک سوال شخصی بپرسم. این‌که شما به‌عنوان طراح و معمار مجموعه کوروش وقتی همه نقاط قوت و ضعف این مرکز تجاری را می‌بینید یا گذرتان به آن‌جا می‌افتد و حتی فارغ از فضای کاری با خانواده‌تان از مقابل کوروش عبور می‌کنید، چه حسی دارید؟
 معمار بزرگ ایرانی و طراح برج آزادی در یکی از مصاحبه‌هایش جمله بسیار زیبایی گفت. از ایشان پرسیدند در طول دوران کاری چه چیزی بیشتر آزارتان می‌دهد و او در پاسخ گفت این‌که تا به حال نشده است کاری را تمام کنم و بعدش متوجه نشوم که یک جای آن اشتباه کردم! البته این نشان‌دهنده فروتنی بود، اما واقعیت این است که این موضوع درخصوص من صدق می‌کند و شاید درد مشترکی بین معماران باشد. (با خنده) با همه اینها حس من به کوروش مثل پدری است که به آینده فرزندش در جامعه نگاه می‌کند! به این فکر می‌کنم که مردم دوستش دارند؟! به او احترام می‌گذارند؟! به‌خوبی از او مراقبت می‌کنند؟! دغدغه من برای کوروش این است که در گذر زمان پیری زودرس نگیرد. همین هم شده که این مجموعه هر ‌سال در حال آپدیت‌شدن است و هر چند وقت یک‌بار چیزهای جدیدی به آن اضافه می‌کنیم تا طول عمر جوانی‌اش را زیاد کنیم.

سینما‌ها مردم را با فیلم آشتی دادند
کوروش مجموعه‌ای از فروشگاه‌های لباس، لوازم آرایشی، ‌هایپرمارکت، شهربازی، سینما و رستوران‌هاست. فکر می‌کنید بیشترین مراجعه‌کننده به کوروش برای کدام‌یک از اینها می‌آید؟
این موضوع نیاز به کار کارشناسی دارد و دقیقا نمی‌توان گفت. اما نکته‌ای که کاملا محرز است، استقبال مردم از سینماهای کوروش است. ما صنعت سینمای کشور را متحول کردیم. قبل از افتتاح کوروش، برای ساخت سینما در تهران سیاست‌های تشویقی گذاشته بودند، یعنی به سرمایه‌داری که قصد ساخت‌وساز مجموعه تجاری را داشت، بدون عوارض مجوز ساخت سینما داده می‌شد تا تعداد سینماها افزایش پیدا کند. اما در چند‌ سال اخیر و بعد از موفقیت سینمای کوروش حتی این سیاست تشویقی هم برداشته شد! چراکه آن‌قدر مردم از سینماهای کوروش استقبال کردند که بعضی وقت‌ها تا بامداد هم سانس‌های سینما پر می‌شود. مگر فیلم‌های سینمایی در این مدت متحول شده است؟! بنابراین به جرأت می‌توانم بگویم که سینماهای کوروش، جامعه را با صنعت سینما آشتی داد.

 


تعداد بازدید :  930