شماره ۱۴۶۴ | ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۰ مرداد
صفحه را ببند
مهندسان برق گنج‌یاب تولید می‌کردند

سیما فراهانی| 479 سارق و مالخر بعد از دستگیری، در بازجویی‌های پلیسی به 685 بار سرقت اعتراف کردند. سارقانی که بیشتر آنها برای بار چندم است که دستبند سبزپوشان نیروی انتظامی بر دستانشان خورده است و همگی در قالب 23 باند جیب مردم را خالی می‌کردند. آنها در عملیاتی که با مشارکت تمام کلانتری‌های تهران انجام شد، بازداشت شدند. ماموریت پلیس پایتخت اما به دستگیری این سارقان ختم نشد. 287 خرده‌فروش موادمخدر نیز دستگیر شدند که در میان آنها خانواده‌ای 5 نفره دیده می‌شد که مزرعه‌ گراس در حیاط خانه ویلایی‌شان تولید کرده بودند. پدر و مادر و دو پسرشان مزرعه‌ای بزرگ از گراس را در خانه‌ای ویلایی در شمال تهران تهیه کرده و این ماده‌مخدر را تولید می‌کردند. اما با گزارش همسایه‌ها در دام پلیس گرفتار شدند و مزرعه‌شان هم معدوم شد.

ماجرای داروهای قاچاق بوکسور سرشناس
یکی دیگر از متهمان، بوکسور سرشناسی بود که به اتهام قاچاق داروهای نیروزا و بدنسازی دستگیر شده بود. بوکسوری که یک مقام آسیایی را هم در کارنامه ورزشی خود ثبت کرده است. او با همدستی یک دکتر داروساز، داروهای نیروزایی که در ایران نایاب بود را از کشور دوبی به صورت غیرقانونی وارد می‌کرد و آنها را به شاگردانش در باشگاه خودش می‌فروخت. ورزشکاران هم‌رده‌اش او را به پلیس لو دادند. او نیز در گفت‌وگویی کوتاه دراین‌باره گفت:   «یک دکتر داروساز در یک داروخانه همیشه به من مشاوره می‌داد. اسم داروها و مشخصات آنها را از او می‌پرسیدم. دارویی که کمیاب بود را با کمک او می‌شناختم و از دوبی وارد می‌کردم. کارم غیرقانونی بود، ولی هیچ‌کدام از این داروها تقلبی نبود و برای سلامت افراد ضرری نداشت، برای همین از دکتر داروساز مشورت می‌گرفتم، آنها را هم فقط به شاگردان باشگاه خودم می‌فروختم، داروهای نیروزا بود و برای مسابقات مصرف می‌کردند. اما مرا لو دادند و دستگیر شدم.»

اخاذی با کارت شناسایی افراد سرشناس

اما در میان سارقان، مرد جاعلی بود که تا پیش از این، 15‌سال در کمیته امداد کار می‌کرد. مردی که به‌طور حرفه‌ای می‌توانست مدارک مهم را جعل کند. کارت‌های جعلی که حالا در پرونده این مرد وجود دارد عجیب به نظر می‌رسد. نام محسن‌ هاشمی، مجید قناد و افراد سرشناس دیگر روی این کارت‌ها، این پرونده را نسب به بقیه متمایز می‌کند. مرد میانسالی که با جعل کارت شناسایی این افراد سرشناس توانست اتباع افغانستانی را سرکیسه کند و با معرفی خود به‌عنوان یک فرد مهم، از آنها پول به جیب بزند. او که سعی دارد جرم خود را کمتر نشان دهد، در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» جزییات ماجرا را توضیح داد.   
  چند ‌سال داری؟
50 سال.
  چرا کارت شناسایی این افراد را جعل کردی؟
مسئول ستاد نمایشگاهی بودم که این افراد در آن‌جا عضو بودند. من کارت آنها را برداشتم و از روی آنها کپی کردم.
  چرا این کارت‌ها را جعل کردی؟
فقط از روی علاقه. می‌خواستم کارتشان را داشته باشم تا اگر لازم شد استفاده کنم.
  از این کارت‌ها برای اخاذی هم استفاده کردی؟
فقط چند بار وقتی اتباع افغانستانی را دیدم برای این‌که بتوانم از آنها پول بگیرم، این کارت‌ها را نشانشان می‌دادم. آنها هم تصور می‌کردند که آدم مهمی هستم، برای همین به بهانه این‌که مجوز ندارند و ممکن است من آنها را لو بدهم، به من پول می‌دادند.
  چقدر پول می‌گرفتی؟
از هر کس هر چقدر پول داشت می‌گرفتم. مثلا از یکی 500‌هزار تومان و از یک نفر دیگر 100‌هزار تومان گرفتم.
از چند نفر سرقت کردی؟
  یادم نیست. فکر می‌کنم حدودا 5 یا 6 نفر بودند.
نخستین بار است که دستگیر می‌شوی؟
  نه یک بار دیگر هم دو‌سال پیش دستگیر شدم. یک‌سال‌ونیم هم زندانی بودم. این دومین بار است که دستگیر می‌شوم.
نخستین بار به چه جرمی بازداشت شدی؟
به جرم جعل.
  پس در این کار حرفه‌ای هستی؟
وقتی دستگیر شدم، توبه کردم. دیگر جعل نمی‌کردم. این کارت‌ها را هم از نمایشگاه بین‌المللی کتاب برداشتم و این فکر به ذهنم رسید.
  شاغل بودی؟
15‌سال در کمیته امداد کار کردم. کارمند بودم، ولی بیکار شدم.
  چرا؟
مرا تعدیل کردند.

قاچاقچیان تحصیلکرده

در این میان 28 قاچاقچی نیز در دام پلیس گرفتار شدند. قاچاقچیانی که هرکدام ماجراهایی جالب و عجیب در پرونده‌هایشان داشتند. یکی از پرونده این قاچاقچیان مربوط به دو مهندس تحصیلکرده بود. یک تکنیسین برق و دانشجوی ارشد مخابرات با همدستی هم 2600 قطعه گنج‌یاب و مین‌یاب ضایعاتی را پس از قاچاق به انبارشان تعمیر کرده و قصد فروش داشتند، اما با همکاری میراث فرهنگی و پلیس پایتخت در یک معامله صوری گرفتار شدند. یکی از آنها که 19‌سال تمام در اداره برق کار کرده بود، درباره ماجرای پرونده‌شان به خبرنگار «شهروند» چنین گفت:  
  تحصیلات داری؟
فوق‌لیسانس برق دارم و 19‌سال در اداره برق کار کردم.
  چرا این قطعات را قاچاق کردی؟
اینها قطعات ضایعاتی بودند. خراب بودند. آنها را آوردیم که تعمیر کنیم و به فروش برسانیم.
  سود زیادی داشت؟
اگر می‌توانستیم بفروشیم بله سود خوبی داشت و پول خوبی گیرمان می‌آمد.
  هر قطعه را چقدر می‌فروختی؟
500‌هزار تومان.
  چند قطعه فروختی؟
4 قطعه فروخته بودیم که دستگیر شدیم.
  چطور دستگیر شدید؟
هنگام معامله و فروش چند قطعه زیاد دستگیر شدیم.
  چند وقت پیش این قطعات را وارد کردید؟
اسفند ماه بود که آنها را از چند شهر وارد کردیم و در انبار نگه داشتیم.
  خودتان به تنهایی آنها را تعمیر کردید؟
بله. من و دوستم در این کار حرفه‌ای بودیم. تمام قطعات را به گنج‌یاب‌ها و مین‌یاب‌های حرفه‌ای تبدیل کردیم. البته چندین قطعه هم قابل تعمیر نبودند و نتوانستیم آنها را درست کنیم.
  نخستین بار بود که دست به این کار می‌زدید؟
بله. من و دوستم همیشه از راه حلال پول درآوردیم و هیچ‌وقت خلاف نکردیم. این فکر یهویی به ذهنمان رسید. فکر نمی‌کردیم به این زودی دستگیر شویم.
  همدستت هم در اداره برق کار می‌کرد؟
نه. او بیکار بود. تازه ازدواج کرده است و در مقطع کارشناسی‌ارشد رشته مخابرات درس می‌خواند. او فقط در زمینه تعمیر این دستگاه‌ها به من کمک کرد و قرار شد اگر بتوانم آنها را بفروشم پولی هم به او بدهم.
  خودتان تا به حال با این دستگاه‌ها سراغ گنج رفته‌اید؟
نه اصلا. ما از این کارها بلد نبودیم.


تعداد بازدید :  467