شماره ۱۴۶۴ | ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۰ مرداد
صفحه را ببند
گفت‌وگو با كوهنورد و مربي امداد و نجات كوهستان استان مركزي
ارباب دره‌ها

كوهنورد جوان اراكي، انگار كوهي از تجربه است. از صعود به قله‌هاي مرتفع كشور، فتح دماوند و سبلان، ايستادن بر بام سهند، علم كوه، اشترانكوه و دره‌ها و يخچال‌هايي كه ديواره‌هاي پرخطرشان را زير پا گذشته، كوله‌‌ای از تجربه بر روي شانه‌هايش انداخته است. مربي امداد و نجات كوهستان استان مركزي كه كسب مدال طلاي برترين مربي امداد و نجات كوهستان جمعيت هلال‌احمر كشور در سال 1395 را هم در كارنامه دارد، با همكاري هيأت كوهنوردي استان، كوهنوردان بسياري را با هلال‌احمر آشنا و جذب عمليات‌هاي امداد و نجات كوهستان در اين استان كرده است. او به پشتوانه همان تجربه‌هاي ناب، گروهي خودجوش راه‌اندازي كرده كه هدفش گشايش دره‌هاي صعب‌العبور و پرخطر استان مركزي و استان‌هاي همجوار است تا امدادگران هلال‌احمر در صورت بروز حادثه با سرعت بيشتري به ياري حادثه‌ديدگان بشتابند. در ادامه با ايمان شريفي، مربي وامداد ونجات كوهستان استان مركزي درباره تجربه‌ها و فعاليت‌هايش به‌عنوان كوهنورد و امدادگر هلال‌احمر گفت‌وگو كرده‌ايم.

 شما از كوهنورداني بوديد كه در عمليات سقوط هواپيماي ‌اي. تي. آر در منطقه دنا حضور فعال و مستمر داشتيد. كمي از دشواري‌هاي آن عمليات بگوييد.
شب سقوط هواپيما درقالب يك تيم 4 نفره از استان اراک به منطقه كوهستاني دنا اعزام شديم و من سرپرستي آن تيم را برعهده داشتم. وقتي به دنا رسيديم، وضعيت جوي بسيار نامساعد بود. اما به دليل كولاك شديد در ارتفاعات دنا اجازه
هلي برد به تيم ما داده نشد. هواپيما در نقطه نامعلومي از ارتفاعات دنا سقوط كرده بود و تمام كوهنوردان هلال‌احمر و ديگر يگان‌هاي امدادي كه در منطقه حضور داشتند براي یافتن لاشه هواپيما بسيج شده بودند. صبح فردا با مساعدتر شدن شرايط جوي نسبت به شب وقوع حادثه، به قله نول جنوبي صعود كرديم. با عبور از دل كولاك به ارتفاع 3800 متري نول رسيديم اما بازهم با شديدتر شدن كولاك و بوران، امكان صعود به ارتفاعات بالاتر و جست‌وجوي لاشه هواپيما وجود نداشت و در نتيجه به پايين قله بازگشتيم.
 باز هم صعود به قله براي جست‌وجو ادامه پيدا كرد؟
بله. روز بعد باز هم با تجهيزات كامل به سمت قله رهسپار شديم اما اين بار، شرايط جوي از روز قبل هم نامساعدتر بود. به‌طوري كه پس از رسيدن به ارتفاع 3 هزارمتري، كولاك شديد و بارش برف تمام ارتفاعات را دربر گرفت و باز هم مجبور به بازگشت شديم. مرحله نخست حضورم در دنا به همين تلاش‌هاي نافرجام روزهاي نخست براي صعود به قله گذشت. كوهنوردان تمام توان و البته ريسك خطر را پذيرفته بودند اما دنا سر سازگاري نداشت.
  باز هم به منطقه اعزام شديد؟
بله. 2 مرحله ديگر نيز در ماجراي سقوط هواپيما، به دنا اعزام شدم. اما اين بار لاشه هواپيما با تلاش تمام نيروهاي امدادي پيدا شده و جست‌وجو براي پيدا كردن اجساد قربانيان حادثه آغاز شده بود.
  در جریان جست‌وجوي اجساد چه موانعی غیر از برف و کولاک مقابل شما قرار داشت؟
به همراه جمع ديگري از كوهنوردان تا ارتفاع 3500‌متر هلي برد مي‌شديم و از آن نقطه تا محل سقوط هواپيما را صعود مي‌كرديم. كار جست‌وجو اجساد با بيل و كلنگ از ميان توده‌هاي برف و يخ ادامه داشت. سرماي شديد قله، كار را دشوار كرده بود اما از آن سخت‌تر، پيدا كردن قطعه‌هاي بدن هموطنان بود كه بايد به آن صورت از ميان يخ و برف بيرون كشيده مي‌شد. با اين وجود همه كوهنوردان و نجاتگران همدل و هم قسم شده بوديم تا شايد با اين كار كمي از درد و رنج پدران و مادران قربانيان كه پايين قله منتظر خبر بودند، كمتر شود.
 از دشوارترين لحظه‌هاي احساسي كه در تماس با خانواده قربانيان داشتيد، بگوييد.
همان شب حادثه، پسر خلبان با چشم‌هاي پر از اشك در خودروي ما بود. هنوز باورش نمي‌شد كه چه اتفاقي افتاده و شرايط روحي بسيار نامناسبي داشت. من و ديگر كوهنوردان حاضر در خودرو آن زمان فقط يك وظيفه داشتيم. بايد او را آرام مي‌كرديم و از آموخته‌هايمان براي حمايت رواني استفاده مي‌كرديم. همين‌كه احساس كرد همه ما يك هدف داريم، كمي آرام‌تر شد.
 بگذارید کمی
 به عقب برگردیم. از چه زماني به ورزش كوهنوردي علاقه‌مند شدید؟
برادر بزرگ‌ترم اولين فرد از خانواده ما بود كه وارد اين رشته ورزشي شد. در اراك منطقه‌اي به نام كوه‌هاي گردو يا كوه سرخه وجود دارد كه از ديرباز به‌عنوان يكي از ارتفاعات مورد علاقه كوهنوردان نيمه حرفه‌اي و حرفه‌اي مطرح است. علاقه من به كوهنوردي از صعود به اين ارتفاعات و نيز فتح قله شهباز و لجور آغاز شد. پس از آن در 18 سالگي و با ثبت‌نام در يك باشگاه سنگ‌نوردي در اراك به‌صورت حرفه‌اي كوهنوردي را ادامه دادم. در همان سن و سال به اشترانكوه صعود كردم و پس از آن علاقه به اين رشته بيشتر از قبل در وجودم شعله‌ور شد. در نتيجه تصميم گرفتم به‌صورت علمي‌تر سراغ كوهنوردي بروم.
  چه زمانی عضو جمعيت هلال‌احمر شدید؟  
سال 1382 به عضویت جمعیت در‌آمدم. آشنايي‌ام با هلال‌احمر به واسطه جمعي از همنوردانم در تيم‌هاي كوهنوردي استان بود. كوهنورداني كه در حادثه سقوط هواپيماي نظامي در خرم‌آباد، جذب جمعيت هلال‌احمر شده بودند و وصف خدمات ارزنده هلال‌احمر در حوزه امداد و نجات كوهستان را از آنها شنيدم. ضمن اينكه هلال‌احمر يك هدف ديگر به جز هدف فتح قله، به انگيزه‌ام براي كوهنوردي اضافه مي‌كرد.
  چه هدفي؟
فتح قله هميشه لذت‌بخش‌ترين حسي است كه يك كوهنورد مي‌تواند به‌عنوان يك هدف اصلي تجربه كند. اما در بعضي از صعودها احساس لذت‌بخش‌تري سراغم مي‌آمد كه مي‌خواستم آن را هم بيشتر از قبل تجربه كنم. آن هم حس كمك كردن به يك كوهنورد ديگر در صورت بروز حادثه است. لذتي كه حس شيرين فتح قله را دوچندان مي‌كند. هلال‌احمر دقيقاً همان چيزي بود كه مي‌توانست اين حس لذت‌بخش را علاوه بر لذت فتح قله به من اهدا كند.
 در همان سال 1384 همراه با تيم امداد و نجات كوهستان استان مركزي، مدال طلاي مسابقات امداد و نجات كشوري جمعيت هلال‌احمر را هم به دست آورديد. كمي درباره آن مسابقات توضيح دهيد.
بله. هنوز يك كوهنورد و امدادگر جوان بودم كه همراه با ديگر كوهنوردان داوطلب هلال‌احمر استان در مسابقات كشوري امداد و نجات كوهستان در منطقه چاف لنگرود شركت كردم. آن مسابقات در رشته نجات از ارتفاع و فضاي معلق ميان تيم‌هاي امداد كوهستان جمعيت‌هاي هلال‌احمر كشور برگزار شد و تيم ما توانست مقام نخست مسابقات را كسب كند.
  يكي از خدمات شما در استان مركزي و حتي استان‌هاي همجوار، راه‌اندازي يك تيم دره‌نوردي ويژه است. كمي درباره اين تيم و خدمات مفيدش در حوزه امداد و نجات و نيز براي دره‌نوردان و طبيعت گردان توضيح دهيد.
وظيفه اين تيم كه از 6 كوهنورد و امدادگر هلال‌احمر استان مركزي آن را تشكيل مي‌دهند، گشايش دره‌هاست. در واقع در مناطق كوهستاني و ارتفاعات، دره‌هایي وجود دارد كه تا به حال هيچ تيم دره‌نوردي و يا كوهنوردي به آن منطقه نرفته است. دره‌هايي كه مي‌توانند همگي يك خطر بالقوه و آبستن حوادث بسيار باشد. تيم ما همراه با تجهيزات لازم و به كارگيري تكنيك‌هاي خاص، اين دره‌ها را براي اولين بار گشايش و پيمايش مي‌كند تا تيم‌هاي دره‌نوردي با ايمني بيشتري اقدام به پيمايش آن دره‌ها كنند.
  فعاليت اين تيم در حوزه امداد و نجات هم اثر‌گذار است؟
بله قطعا. يكي از وظايفي كه براي گروه تعيين كرده‌ايم، ايمن‌سازي دره‌هاي شناسايي شده است. ايمن‌سازي اين دره‌هاي پرخطر، نه تنها به دره‌نوردان بعدي كمك مي‌كند، بلكه در صورت بروز حادثه در اين مناطق براي گردشگران و طبيعت دوستان، امكان دسترسي سريع‌تر و ايمن‌تر به مصدومان احتمالي را براي امدادگران فراهم مي‌كند.
  در طول 17 سال حضور در عمليات‌هاي امداد و نجات كوهستان، حوادث و عمليات‌هاي متعددي را پشت سر گذاشته‌ايد. ماجراي چالش برانگيز‌ترين عملياتي كه تا به حال تجربه كرده‌ايد را برايمان تعريف كنيد.
 ماجراي نجات دو نفري است كه به‌صورت معلق در ديواره لجور اراك گرفتار شده بودند. ديواره‌اي كه سيزدهمين ديواره مرتفع خاورميانه هم محسوب مي‌شود.عملياتي كه مي‌تواند نكات آموزشي بسياري هم در بر داشته باشد. ماجرا از اين قرار بود كه آنها براي علف چيني به آن محدوده رفته بودند و به دليل تاريكی هوا و گم كردن مسير برگشت در يكي از طاقچه‌هاي ديواره به‌صورت نيمه معلق گرفتار شدند. پس از دريافت خبر، حوالي ساعت 23 بود كه همراه با يكي ديگر از امدادگران به ديواره رسيديم و آن عمليات تا 4 صبح طول كشيد.
  براي نجات افراد گرفتار در ديواره، آنهم در تاريكي شب از چه روش‌هاي تخصصي استفاده كرديد؟
قدم اول شناسایی مختصات دقيق آنها بود. خوشبختانه در آن محدوده آنتن تلفن همراه فعال بود و توانستيم از اين طريق به مختصات دقيق آنها دست پيدا كنيم. از تاريكي و چراغ قوه‌اي كه به همراه داشتند به‌عنوان يك فرصت استفاده كرديم تا محل دقيق آنها روي ديواره را شناسايي كنيم. پس از رسيدن به پاي ديواره، با استفاده از ابزار فني، ابزارهاي مياني، ميخ و... شروع به صعود كرده‌اي يا صعود دونفره كرديم. پس از طي مسير و رسيدن به آنها، ابتدا كارگاه نجات سه نقطه ايجاد كرديم. افراد را حمايت كرده و به وسيله هارنس و سفره مثلثي به‌صورت مرحله‌اي و كارگاه به كارگاه و با استفاده از دريل و ابزار مخصوص كارگاه ثابت ايجاد كرديم و آنها را به‌صورت انفرادي از ديواره فرود آورديم.

 


تعداد بازدید :  200