شماره ۱۴۶۷ | ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۴ مرداد
صفحه را ببند
کوچه اول

رازهای استفاده در بوتیک‌داری  | داود نجفی| من و حمید بوتیک داشتیم. هر هفته می‌رفتیم قشم و کلی لباس بنجل می‌آوردیم می‌بستیم به ناف مردم بدبخت. مثلا یک شلوار جین را 10‌هزار تومان می‌خریدیم و 120 هزار تومان می‌فروختیم. برای مشتری‌هایی که تخفیف می‌خواستند جان بچه‌مان را قسم می‌خوردیم که این شلوار فقط‌ هزار تومانش استفاده است. من که زن و بچه نداشتم که برای قسم دروغ خوردنم بترسم، ولی حمید دو تا پسر کوچولو داشت. یک روز که حمید توی قسم خوردن خیلی زیاده‌روی کرده بود، همین که داشتم شلوارها را تا می‌کردم بهش گفتم: «ببین حمید، این‌که ما قسم می‌خوریم فقط ‌هزارتومنش استفاده ا‌ست دروغه دیگه، تو نمی‌ترسی قسم دروغ می‌خوری؟ اصلا از ترس همین دروغا من زن نمی‌گیرم دیگه.» حمید خندید و گفت: «نترس عزیزم، ما هیچ‌وقت به کسی دروغ نگفتیم، الانم می‌گم این شلوارا فقط هزار تومنش استفاده‌ است، 109‌هزارتومن بقیه‌ش سوءاستفاده ا‌ست و ما هیچ‌وقت درمورد اون قسم نمی‌خوریم.» همین شد که ترسم ریخت و رفتم زن گرفتم.


تعداد بازدید :  362