شماره ۱۴۶۹ | ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۶ مرداد
صفحه را ببند
روزهاي سخت مي‌گذرد

دوري از خانواده و همسر در برهه‌اي به دليل شغلي بود. دوراني كه مردان زيادي براي كار و درآمد بيشتر راهي ژاپن شدند. «فريبا» هم اين دوري را تجربه كرده است، آن‌هم با سه فرزند. «شرايط اقتصادي‌مان خيلي خوب نبود و در نهايت همسرم مجبور به مهاجرت براي كار شد. شرايط ما متفاوت بود و به جز خودمان بايد به آينده پسرهايمان فكر مي‌كرديم. روزهاي واقعا سختي بودند.» فريبا هشت‌سال از همسر دور بود و هيچگاه نتوانست در اين مدت حضوري همسرش را ملاقات كند و همين مسأله فشار روحي زيادي به او وارد كرد. «بعد از رفتن همسرم ما به خانه پدرشوهرم نقل‌مكان كرديم كه هم شرايط را در مسائلي راحت‌تر و در بعضي موارد سخت‌تر مي‌كرد. تمام ارتباط من با همسرم به تلفني صحبت‌‌كردن معطوف مي‌شد.» فريبا در آن سال‌ها در كنار نقش مادري، نقش پدري را هم برعهده گرفته بود و با پولي كه همسرش برايش مي‌فرستاد، در فكر خريد خانه و پس‌انداز بود تا شرايط اقتصادي كمي بهبود بيابد و همسرش بتواند به ايران برگردد. «روزهاي سختي را پشت‌سر گذاشتم. مسئوليتم سنگين بود اما بهترشدن شرايط خانواده تنها انگيزه‌ام براي تحمل آن روزها بود. در هر تماس به همسرم دلداري مي‌دادم و از شرايط سخت و مشكلاتي كه گاهي اوقات پيش مي‌آمد، حرفي نمي‌زدم.» «فريبا» طي اين هشت‌سال بارها با همسرش قهر و آشتي داشته، اگرچه از هم دور بودند. قهرهايي كه بيشتر در شرايط كاري يا تصميم همسرش براي تغيير شغل در ژاپن خلاصه مي‌شد و در تماس بعدي با كلامي مهرآميز به آشتي مي‌رسيد. «در آن هشت‌سال بارها همسرم شغلش را عوض كرد كه هربار دلشوره‌اي بزرگ برايم بود، البته دلواپسي براي سرمايه‌گذاري مناسب در ايران هم بخشي از دلواپسي‌ها را به خود اختصاص داده بود؛ البته همسرم زماني كه به ايران برگشت، تمام روزهاي تنهايي‌ام را جبران كرد، چون از آن سال‌ها به بعد روزي نيست كه از هم دور باشيم و خيلي صميمي‌تر و نزديك‌تر از روزهاي اولي است كه زندگي زناشويي‌‌مان را شروع كرده بوديم.» فريبا حالا دوتا از پسرها را داماد كرده و از شيريني نوه‌ها لذت مي‌برد. «روزهاي سخت يكي از بخش‌هاي زندگي زناشويي است. سختي‌اي كه براي هركسي شكلي دارد؛ يك زوج از هم دور مي‌شوند، زوجي بيماري را تجربه مي‌كند، ديگري شرايط بد اقتصادي و... بايد راه درست گذراندن و حل‌كردن آن را آموخت. سختي‌ها هميشه هستند، برخورد ما با آنها اهميت دارد.» فريبا در دوراني كه همسرش دور از او زندگي مي‌كرد، شرايط اقتصادي سختي را پشت‌سر گذاشته است. «با اينكه همسرم پول مي‌فرستاد اما من صرفه‌جويي قبل را ادامه دادم تا بتوانم سرمايه بيشتري فراهم بياورم. هشت‌سال سختي كشيديم اما سال‌هاست خانواده از آسايش نسبي‌اي برخوردار است. سرمايه اوليه كار پسرهايم از همان سرمايه آن روزها مهيا شد و زندگي راحت امروز من و همسرم هم نتيجه صبوري آن روزهاست.»          


تعداد بازدید :  524