شماره ۱۴۸۰ | ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۹ مرداد
صفحه را ببند
دماوند نوردی و 5 نکته

زهرا جعفرزاده روزنامه‌نگار

 تیر و مرداد که می‌شود، گروه‌های کوهنوردی بار و بندیلشان را در یک کوله‌پشتی جمع می‌کنند و می‌روند به سمت بخش مرکزی رشته‌کوه البرز، به دماوند؛ قله 5610متری. نوردیدن دماوند، از جبهه جنوبی، مسیر آسان‌تر و کوتا‌ تری نسبت به جبهه‌های شمالی، شمال‌شرقی و غربی دارد و همین هم شده تا حداقل آنهایی که برای نخستین‌بار به این قله صعود می‌کنند، جبهه جنوبی را انتخاب کنند؛ جبهه‌ای که هم نیسان‌سواری دارد برای رسیدن به گوسفندسرا و هم قاطر دارد برای کوله‌کشی و هم در ارتفاع 4200متری بارگاه سوم به انتظار کوهنوردان نشسته تا شب را آن‌جا پناه بگیرند یا حداقل اطرافش کمپ کنند. هفته گذشته بود که همراه با یک تیم نیمه‌حرفه‌ای صعودی به دماوند داشتم که سه‌روز زمان برد. در این سه‌روز اتفاقات جالب و درعین حال قابل تأملی رخ داد که سبب شد این متن نوشته شود.
1- هر لندروری که مسافران را از پارکینگ تا گوسفندسرا جا‌به‌جا می‌کند، نزدیک به 120‌هزار تومان برای
رفت و 100‌هزار تومان برای برگشت می‌گیرد. هر لندرور، نزدیک به 5نفر جا دارد. قاطرچی‌ها هم بارها را حمل می‌کنند، اصولش این است که هر قاطرچی براساس تعرفه فدراسیون کوهنوردی، برای هر کیلو بار، 2500 تومان بگیرد، اما قاطرچی‌ها اصلا این تعرفه را قبول ندارند و بدون وزنه، تنها با برداشتن باری که در گونی گذاشته شده، وزنش را تخمین می‌زنند و قیمت می‌دهند، معمولا قیمت‌ها از 50‌هزار تومان شروع می‌شود و به 100‌هزار تومان می‌رسد. بنابراین هریک نفر برای رسیدن به بارگاه سوم باید بالای 70‌هزار تومان پول بدهد، با اینکه در فصل صعود روزانه بالای‌ هزار نفر به سمت قله حرکت می‌کنند و 90درصدشان هم این پول را پرداخت کرده‌اند، اما در بارگاه سوم جز یک سرویس بهداشتی آن‌هم با شرایط نامناسب، هیچ امکانات دیگری در اختیار کوهنوردان قرار نگرفته است که اگرمی توانستند برای همان آبی که از چشمه می‌آید هم، از مردم پول می‌گرفتند.
2- در بارگاه سوم، جز تخت‌هایی که اجاره داده می‌شوند (که وضع بسیار نامناسبی برای استراحت دارند)، در محوطه هم تعداد زیادی چادر، برپا شده که با تجهیزات، هرشب نزدیک به 160‌هزار تومان اجاره داده می‌شوند. با وجود این درآمدزایی برای بارگاه، اما در آن ساختمان دوطبقه، حتی یک پزشک یا یک تیم امدادی پیدا نمی‌شود تا اگر برای یکی از کوهنوردان در آن ارتفاع اتفاقی افتاد، به دادش برسند. همین اتفاق هم افتاد و یکی از کوهنوردان در بارگاه سوم، دچار ارتفاع‌زدگی شد و به دلیل بیماری قلبی، وضع وخیمی پیدا کرد، درحالی که در بارگاه حتی یک پزشک یا یک امدادگر نبود تا اقدامات درمانی اولیه را برایش انجام دهد و درنهایت با آمدن بالگرد امداد هلال‌احمر، به بیمارستان منتقل شد.
3- مدیران بارگاه، برای درآمدزایی حتی در محدوده فرود بالگرد امداد هم چادرهای اجاره‌ای را برپا کرده بودند، زمانی که بالگرد امداد برای نجات مصدوم از راه رسید، فضایی برای فرود نداشت و چادرها از وزش شدید باد، به هوا پرتاب شدند.
4- نمی‌شود دماوند 5610متری را با اورست 8848متری مقایسه کرد، اما مدیران فدراسیون کوهنوردی باید در ابتدای مسیر دماوند فیلتری برای صعود درنظر بگیرند، باید قابلیت کوهنوردان برای صعود به ارتفاع 5610متری سنجیده شود و از هم‌هوایی آنها اطمینان حاصل شود تا در ارتفاعات بالا، شاهد ارتفاع‌زدگی کوهنوردان نباشیم. بسیاری از آنهایی که به دماوند صعود می‌کنند، آمادگی قبلی برای صعود ندارند و در میان راه، به دلیل عوارض سخت ارتفاع‌زدگی، در بهترین حالت مسیر رفته را بازمی‌گردند. خیلی‌ها هم کارشان به بالگرد امداد می‌کشد.
5- چرا قله‌ای مثل خلنو با 4375متر یا قله کلون بستک با ارتفاع 4176، تابلویی دارد که روی آن مشخصات قله
نوشته شده است اما دماوند با بالای 5600متر، به‌عنوان بلندترین قله ایران و حتی خاورمیانه، هیچ نام و نشانی ندارد و یک بز یا بزغاله تاکسیدرمی شده، نماد آن شده است؟


تعداد بازدید :  281