شماره ۱۴۹۱ | ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۴ شهريور
صفحه را ببند
فلکه اول

موفق نباشید!   | شهاب نبوی |   حقیقتش این است که من هیچ‌وقت نتوانستم از دیدن موفقیت دیگران خوشحال شوم و مثل توی این فیلم‌ها طرف را بغل کنم و بهش بگویم: «آفرین رفیق، من می‌دونستم تو یه چیزی میشی.» نه من نمی‌توانم این باشم و در بهترین حالت و اگر نتوانم موفقیتش را از هم بپاشم، سرم را می‌اندازم پایین و می‌روم یک گوشه و فرت و فرت سیگار می‌کشم و با خودم می‌گویم: «بیا، یکی دیگه از کسایی که امیدت به زندگی رو زنده نگه می‌داشت، موفق شد. دیگه روی‌ بدبختیش حساب نکن.» اصلا من به همین دلیل بود که سیگاری شدم. تازه کسی که موفق شده بود، دوست و آشنا نبود و برادر خودم بود. یک الف‌بچه برای من شاخ شده بود و شغل و درآمدی بهتر از من داشت. رفتم محل کارش و به مدیر شرکت‌شان گفتم که ما خانوادگی دست‌مان کج است و اگر چیزی توی شرکت گم شد، صددرصد بدانید کار او است. مدیر هم از من تشکر کرد و گفت: «من عاشق آدم‌های دله‌دزدم. اصلا اگه می‌خوای دزدی توی شرکتت نباشه، باید یه دزد رو بکنی مسئول امور مالی.» لعنتی کردش مدیر حسابداری شرکت. من اصلا یک دفترچه دارم که داخلش اسم افراد بدبخت‌تر از خودم را نوشته‌ام و تمام تلاشم را می‌کنم که آنها یک روز، خدای نکرده از من موفق‌تر نشوند. خدا را شکر هر روز هم به تعداد افراد این لیست اضافه می‌شود. اصلا آدم وقتی نمی‌تواند خودش موفق شود، چه معنی دارد که مثل بز بشیند و موفقیت دیگران را تماشا کند؟ می‌دانم برایتان عجیب است و توی ایران لنگه من پیدا نمی‌شود. اما تعجب نکنید، چون پدربزرگم می‌گفت که پدرش خارجی بوده و در اصل ما دو رگه‌ایم و ایرانیان اصیل هیچگاه از این کارها نمی‌کنند.


تعداد بازدید :  382