سوابق 50ساله پدر و مادر خانواده بهعنوان خير در هلالاحمر درخشان است. مادر هم جدا از هزار و يككاري كه داوطلبانه انجام ميدهد به تازهواردان داوطلب كمكهاي اوليه ميآموزد. هر كدام از فرزندان خانواده هم نقش مؤثري در فعاليتهاي اجتماعي دارند. حتي عروس و نوههاي خانواده در كنار ديگر اعضا در فعاليتهاي داوطلبانه مشاركت ميكنند. اين حكايت خانواده سرخپوش «جعفري» است كه تمام اعضايش داوطلبانه پاي كار برنامههاي هلالاحمر استان اراك هستند. آنها خود را شبانهروز وقف كارهاي بشردوستانه كردهاند. هر وقت اتفاقي رخ ميدهد كاور سرخ را بر تن ميكنند و در صف اول خدمترساني ميايستند. اين خانوادهگويي آچارفرانسه فعاليتهاي هلالاحمر هستند. بهطوري كه در همين زلزله اخير كرمانشاه كلي بسته غذايي تهيه و به مناطق زلزلهزده ارسال كردند. با «عباس جعفري» و «سيمين كارساز» كه پايههاي اين خانواده هلالاحمري را گذاشتهاند و ديگر اعضاي خانواده درباره فعاليتهايشان صحبت كردهايم.
هلال احمري بودن افتخار بزرگي است
با چنان اشتياقي درباره عضويتش در هلالاحمر سخن ميگويد كهگويي لحظه لحظه روزهاي فعاليت داوطلبانهاش در هلالاحمر بخش جدايي نشدني زندگي او را تشكيل ميدهد. عباس آقا 62ساله، دبير بازنشسته ورزش از داوطلبان پيشكسوت هلالاحمر است. او از دوران نوجواني با فعاليتهاي جمعيت آشنا شده است. او عضويت در هلالاحمر را بزرگترين سعادت زندگياش براي انجام كارهاي مثبت در جامعه ميداند و با بيان اينكه تمام اعضاي هلالاحمر بايد بهصورت خانوادگي در فعاليتهاي بشردوستانه فعاليت كنند ميگويد: «بستر خانواده به تمام كارها شكل درست ميدهد و باعث شكوفايي ارزشهاي يك مجموعه ميشود.» عباس آقا درباره زمان ورودش به جمعيت ميگويد و درباره فعاليتهاي تيم ورزشي هلالاحمر كه يكي از افراد تأثيرگذار آن است: «دوران دبيرستان وارد هلالاحمر شدم. خيلي فعاليتهاي جمعيت را دوست داشتم و در تمام كلاسها حضور پيدا ميكردم. وقتي جنگ تحميلي آغاز شد بهعنوان راننده از سوي هلالاحمر به جبهه اعزام شدم. روزهاي سختي بود. دشمن حتي به امدادگران و مراكز درماني رحم نميكرد. افراد زيادي شهيد شدند ولي همچنان با تمام توان به خدمترساني ميپرداختيم. در طول خدمت معلمي همواره فعاليتهايم را با هلالاحمر ادامه ميدادم. براي بچهها دوره ميگذاشتم و كارهاي اينچنيني انجام ميدادم. من دبير ورزش بودم و اينگونه فعاليتها با روحيه كلاسهاي مدرسهام سازگار بود. بعد از اينكه بازنشسته شدم همراه با دوستانم در زورخانه شهر تيم باستانيكاران هلالاحمري را تشكيل داديم. اين تيم بهانهاي براي كارهاي خيريه است. براي محرومان گلريزان ميكنيم و براي حل مشكلات مردم راه چاره مييابيم.»
قطرهاي در درياي انسانهاي صلح دوست
آدمهايي مثل عباس آقا در زمان، زندگي ميكنند و از تمام لحظات و فرصتهاي زندگي براي انجام كار نيكو استفاده ميبرند. اين داوطلب پيشكسوت معتقد است كه هلالاحمري شدن و امدادگر بودن تنها به پوشيدن لباس سرخ نيست. بلكه بايد نگرش صلح دوستي و خدمت به بشر در تفكراتمان باشد: «نمي خواهم از خودم تعريف كنم و بگويم در جمعيت هلالاحمر كار بزرگي انجام دادهام.
من در درياي خروشان انسانهاي صلح دوست به اندازه قطرهاي نقش و سهم دارم. هميشه تلاش كردهام كه روحيه امدادگري داشته باشم. روحيه امدادگري يعني هميشه آماده خدمت بودن. البته اين نوع نگاه كه نسبت به اطرافمان دلسوز باشيم گاهي تلخیهايي را به همراه دارد. من طعم تلخ فقر را در زندگي تجربه كردهام و ميدانم وقتي كسي ميگويد كه ندارم يعني چه.
يكبار در ماشين نشسته بودم كه يك پسربچه را ديدم با يك توپ كم باد در حال فوتبال بازي كردن است. لباسهايش وضع خوبي نداشت. خيلي ناراحت شدم. ميدانستم در كدام مدرسه درس ميخواند. فرداي آن روز به مدرسه رفتم و با معلم ورزش او صحبت كردم. يك توپ و يك دست لباس ورزشي به او دادم و گفتم كه بهانهاي پيدا كند و اينها را بهعنوان جايزه به او بدهد. گفتن اين ماجرا برايم سخت است. چون ارزش كار خير به پنهاني بودنش است. اما ميگويم چون اينها تأثير هلالاحمر روي شخصيتم است.»
نبايد دست از تلاش برداشت
ستون خانواده جعفري مادر فداكاري است كه حمايتهايش باعث تداوم فعاليتهاي فرزندان در جمعيت هلالاحمر ميشود. سيمين كارساز 59 ساله هم مانند همسرش معلم بازنشسته است. او سالهاي زيادي بهعنوان مربي هلالاحمر در آموزش و پرورش فعاليت ميكرد.
اما اكنون جدا از اينكه پاي ثابت فعاليتهاي بشردوستانه و اجتماعي است رابط بين خيّران شهر با هلالاحمر هم محسوب ميشود: «سال 1346 عضو جمعيت شدم. داوطلب هلالاحمر بودن حس خوشايندي را به انسان ميدهد. جايي كه تنها به دنبال كارهاي خير هستيد چنين تأثيري را بر انسان ميگذارد. وقتي ميبينم كسي نيازمند كمك است خيلي ناراحت ميشوم. ولي در هلالاحمر ياد گرفتهام دشوارترين مسائل و كارها به همت جمعي حل خواهد شد. بعضي آدمها در همين همسايگي ما حتي به نان شب هم محتاج هستند. اما نميتوان بيتفاوت بود. بايد تلاش كرد. از افراد توانمندي كه ميشناسم برايشان كمك ميگيرم. همراه با اعضاي خانواده و دوستان 250دكتر را عضو هلالاحمر كردهايم كه نيازمندان را ويزيت رايگان ميكنند. ما حتي براي نوعروسان جهيزيه تهيه ميكنيم.»
خدا هيچ وقت بندههايش را رها نميكند
در خانواده جعفري بعضي از فعاليتهاي داوطلبان هلالاحمر به شكل اختصاصي انجام ميشود. تهيه بستههاي غذايي براي نيازمندان، پرداخت هزينه تحصيل دانشجويان نيازمند و هزار و يك كار ديگر كه تمايلي به بيان جزیياتش ندارند. خانم كارساز در اينباره ميگويد: «اينگونه كارها بركت خاصي به زندگي ميدهد. در اينگونه كارها هيچ چيز دست ما نيست. به لطف خدا همه چيز خود به خود جور ميشود.
يكبار با يك دانشجو روبهرو شدم كه به خاطر مبلغي نميتوانست ثبتنام كند و به همين دليل تصميم داشت ترك تحصيل كند. وقتي خواستم كمكش كنم هيچ پولي همراهم نبود. به آن دانشجو گفتم فردا حتماً كارش را درست ميكنم.
همين كه او پايش را از اتاق بيرون گذاشت خيري آمد و دقيقاً آن مبلغي را كه آن دانشجو لازم داشت به من داد و گفت: هركاري صلاح ميداني با اين پول انجام بده. بلافاصله با آن دانشجو تماس گرفتم و آن پول را به او دادم. چهره درهم او شاد شد و گفت: چطور در اين فاصله كوتاه پول را تهيه كرديد؟ به او گفتم: خدا هيچوقت بندههايش را رها نميكند.»