شماره ۱۴۹۳ | ۱۳۹۷ شنبه ۱۷ شهريور
صفحه را ببند
اول هفته‌ها با مومیایی

قبر اجاره‌ای  | مومیایی|  چند وقت پیش یک نفر از بچه‌های خدمات قبرستان آمد و گفت: «ببین مومی، یه ایده خفن دارم برا پول درآوردن. هستی یا نه؟» گفتم: «مومی عمته، ولی اگه پول خوب توش هست، بگو.» گفت: «یکی رو می‌شناسم که تو بیزینس نوزاده. دستش به خیره. پوشک و شیر خشک نگه می‌داره برای بچه‌ها. ولی انبارش دیگه پر شده. جا نداره.» گفتم: «خب، من چی‌کار کنم؟» گفت: «بیا و چند روز قبرت رو اجاره بده. پوشک‌ها رو بیاریم تو قبرت جاساز کنیم.» دیدم کار خوبی است. قبول کردم. ناچار شب را بیرون قبر خوابیدم که دیدم نصف شب چند نفر با اسلحه حمله کردند که پوشک‌ها را ببرند. داشتم جلوی آنها را می‌گرفتم که از آن طرف پلیس‌ها آمدند. فکر کردم دزدها را می‌خواهند بگیرند، اما من را به جرم احتکار پوشک گرفتند. گفتم: «احتکار؟ چند تا دونه پوشک مگه قیمتش چقدره؟» وقتی آقای پلیس قیمت پوشک را گفت؛ خودم به‌صورت خودجوش دستبند را زدم به دستم.


تعداد بازدید :  401