خدا پدر و مادر مخترع اينترنت را بيامرزد كه حداقل برخي صفها را از خيابان و فضاي واقعي برچيد و به فضاي مجازي و پشت رايانه و تلفن همراه برد. فرض كنيد كه اينترنت نبود و قرار بود که 50 هزار پرايد به مردم فروخته شود، پرايدي كه همه عليه آن متفقالقول هستند كه از بديهايش بگويند، در اين صورت يك صف 7 ميليون نفري از جلوي كارخانه سايپا شكل ميگرفت و اگر در هر متر 3 نفر هم میایستادند، طول اين صف تا چاهبهار ميشد! البته چون صف واقعي بود، به احتمال زياد بيش از 10درصد اين افراد نميآمدند و اگر صفها هم جلوي نمايندگيها تشكيل ميشد، جلوي هر نمايندگي فروش سايپا حداقل 10 هزار نفر صف ميكشيدند و از چند روز پيش آنجا اتراق ميكردند و اقتصاد خريد و فروش نوبت صف هم شكل ميگرفت و احتمالا دعوا و درگيري هم چاشني چنين وضعي بود.
ولي خوبي الان اين است كه از اين مسائل خبري نيست اما به عوض آن تا دلتان بخواهد گفته ميشود كه هيچكس نتوانسته وارد سايت شود و ثبتنام کند. روشن است كه چرا؟ هنگامي كه در يك لحظه 700 هزار نفر ميخواهند وارد سايت شوند و خودرو بخرند، سايت آمازون هم باشد، هنگ ميكند و بالا نميآيد! به علاوه فرض كنيم كه صددرصد افراد به صورت تصادفي و بدون هيچگونه پارتي وارد سايت شوند و خودرو پيشخريد كنند. تعداد آنان كمتر از يكدرصد كل متقاضيان است؛ يعني اگر از هر صد نفر بپرسيم 99 نفرشان خواهند گفت كه موفق به ثبتنام نشدهايم! نتيجه روشن است و نيازي به توضيح اضافي نيست.
ولي پرسش اساسي اين است كه از كي تا حالا به يكباره 7 ميليون نفر متقاضي پرايد شدهاند؟! فرض كنيد همه آنها ميتوانستند وارد شوند و ثبتنام كنند، اين حجم از نقدينگي كجاست كه ميتواند اين تعداد پرايد را خريداري كند؟ به علاوه در جامعهاي كه حداقل 7 ميليون نفر متقاضي خريد يك خودرو هستند، نسبت به وضع موجود چه اعتراضي دارند؟ اشتباه نشود، منظورمان اين نيست كه مشكل وجود ندارد كه كم هم نيست، حتي منظورمان اين نيست كه مردم براي حفظ ارزش پول خود نيز اقدامي نكنند، بلكه مسأله اين است كه چرا به اين نوع عرضه كالا كه كاملا شانسي است، اعتراض و نقد نميكنيم. عرضهاي كه هيچ ربطي به نياز خريدار ندارد و مصرف بيهودهاي را شكل ميدهد.
حالا فرض كنيم كه خريد خودرو براي حفظ ارزش پول توجيهپذير باشد، رفتار جامعه و مردم در مورد ساير كالاها مثل پوشك را چگونه بايد توضيح داد؟ در واقع بد نيست كه يك سوزن هم به خودمان بزنيم سپس خود را مجاز بدانيم كه يك جوالدوز هم به ديگران بزنيم. اين نحوه رفتار ما مثل رانندگي ما است. هنگامي كه ميكوشيم از همه جلو بزنيم، به يكباره متوجه ميشويم كه اگر همه رانندگان اين شيوه را انتخاب كنند، نه تنها تصادف و خسارت افزايش پيدا ميكند بلكه ترافيك ايجادشده موجب بستهشدن راه و ديررسيدن همه به مقصد ميشود.