آسيبهاي رواني امدادگران را تهديد ميكند
بيتا مدرسي - كارشناس ارشد روانشناسی| بروز آسيبهاي جدي جسمي و روحي امدادگران در جريان امدادرساني در حوادث، انجام حمايتهاي رواني و اجتماعي از اين افراد را الزامي ميكند. وقتي حادثهاي مثل زلزله رخ ميدهد افراد زيادي آسيب ميبينند. عامه مردم در حوادث، بيشتر افراد زخمي يا فوتشدگان را مدنظر قرار ميدهند؛ درحالي كه اين ميزان آسيب فقط بخش كوچكي از كوه عظيم آسيبهاست. آسيبديدگان اوليه حوادثي مثل سيل يا زلزله، بمبارانهاي هوايي و جنگ كساني هستند كه مستقيماً دچار آسيب جسمي يا جاني شدهاند. ولي آسيبهاي جدي و پايدارتر براي بازماندگان باقي خواهد ماند كه در ماههاي بعد خود را به رخ خواهد كشيد. خانواده، زنان و كودكان بازمانده از حوادث، قربانيان پنهان در همه حوادث هستند. در كنار اينها گروه ديگري نيز هستند كه به شدت در معرض خطر و آسيبهاي جدي جسمي و رواني هستند. اين گروه امدادگراني هستند كه بيوقفه و خستگيناپذير در تدارك كمك به همنوعان خود برآمدهاند. امدادگران در عمليات با صحنههاي دردناك مواجه ميشوند كه صدمه روحي و رواني براي آنها ايجاد ميكند. بهداشت روان امدادگران به 2بخش تقسيم ميشود؛ يكي بحث استرسهاي قبل از حادثه است و ديگري استرسهايي كه در جریان حوادث و بحرانها رخ ميدهد. اين نوع استرس با يك فاصله زماني بعد از حادثه ايجاد ميشود. تكنيكهاي بسياري براي پيشگيري از فشارهاي رواني وجود دارد كه هر فرد با توجه به مهارتهای شخصي مثل اعتماد به نفس، خونسردی، انسجام و تعادل و استواری ميتواند در پيشگيري از فشارهاي رواني موفق عمل کند.
حمايت اجتماعي از شخص به ميزان كافي، هم در کاهش آسيبپذيري و هم در مقابله وي با فشار رواني نقش عمدهاي دارد. امدادگران بايد براي پيشگيري يا كاهش فشارهاي رواني غيرضروري ابتدا علایم و نشانههاي رواني را بشناسند و زندگي خود را با روشهايي كه باعث كاهش اين فشارها ميشود مطابقت دهند.در آخر هم در صورت نياز از مشاوران مجرب استفاده کنند تا از آسیبهای روحی که ممکن است در آینده گرفتار آن شوند جلوگیری کنند .
همه افراد حتي روانشناسان كه خودشان دانش مراقبت از روان را دارند، براي مراقبت از خود در مقابل بار عاطفي همراهي با مراجعان دردمند،نياز به كمك دارند، هر چند «در ايران چنين فرهنگي رايج نيست. امدادگران بيشك بايد پس از هر مأموريتي جلسات درماني با روان درمانگران داشته باشند، چراكه استراحت جسماني به هيچوجه كافي نيست. آنها نياز دارند جايي باشند و در حضور كسي كه از آنها انتظارِ غيرمنطقي قدرتمندبودن را ندارد، حرف بزنند. گاهي گريه كنند و از دردهايشان بگويند؛ از خاطراتی كه در تجربههاي خود با آن مواجه ميشوند.»
تداوم آموزش روانشناسي براي امدادگران
صادق روشندل، نجاتگر سوم میگوید: در دورههاي هلالاحمر مسأله حمايت رواني در نظر گرفته شده است و تمام امدادگران بايد دوره روانكاوي را سپري كنند. اينگونه، مسائل تلخي را كه امدادگران با آن روبهرو هستند به راحتي تجزيه و تحليل ميكنند و ميتوانند بر خود مسلط باشند. حتي اين دوره كمك بسياري در كنترل جريانهاي ناخوشايندي ميكند كه در حادثه اتفاق ميافتد يا براي ايجاد انگيزه در حادثهديده استفاده ميشود. اما هر چقدر به مسأله سلامت روان توجه شود كم است. اگر مسئولان برنامهايترتيب دهند كه امدادگران بهطور تخصصيتر با مسائل روانشناسي آشنا شوند، اتفاق بسيار خوبي خواهد افتاد. برگزاري كارگاههاي متداول ميتواند بسيار موثر باشد. اينگونه يك امدادگر هم در مسائل نجات تسلط پيدا ميكند و هم ميتواند بهعنوان يك روانشناس عمل كند. درست است به اندازه كسي كه در این رشته تحصيلات دانشگاهی دارد نميتواند عمل کند ولي ميتواند با تكنيكهايي آشنا شود كه در مواقع بحراني كارآمد باشد. هميشه خاطرات خوب و بد در كار ما وجود دارد. خاطرات خوب باعث آرامش ميشود ولي حادثههاي تلخ ذهن را آزار ميدهند. يك بار در پايگاه مشغول مرتب كردن وسايل بوديم كه عملياتی به ما اعلام شد. بلافاصله خودمان را به محل حادثه رسانديم. ماشين آتش گرفته بود و يك نفر جلوي چشمانمان داشت ميسوخت. آتش آنقدر حرارت داشت كه نميتوانستيم نزديك شويم ولي به سرعت تا رسيدن آتشنشاني با كپسول شروع به خاموش كردن آتش كرديم. آن حادثه، بدترين حادثه زندگيام بود و هيچوقت فراموشش نميكنم. گاهي وقتها آن صحنهها جلوي چشمانم ميآيند و آزارم ميدهند. نميشودكاري كرد. چنين اتفاقاتي جزیي از كار ماست و بايد هميشه آمادهباشيم. ما با جانمان به امدادگر بودن در هلالاحمر تعهد دادهايم.