در منابع تاریخی آمده است که در روز هفتم محرمالحرام به درخواست ابن زیاد و نامهای که از جانب او برای عمر سعد فرستاده شد، فاصلهای میان سپاه امام و عمر سعد ایجاد شد و اجازه دسترسی به آب فرات به امام حسین (ع) و یارانش داده نشد. به گفته سیدبن طاووس درکتاب لهوف سعد پس از دریافت دستور از ابن زیاد، ۵۰۰ سوار جنگجو در اختیار عمروبن حجاج گذاشت و او را مامور کرد که آب را بر حسین و کاروانش ببندد. روز هفتم محرم یک طرف کربلا تا چشم کار میکرد، خیمه و خرگاه و اسب و سرنیزه بود و طرف دیگر چادری چند وخیمههای انگشتشمار که وسط آن یک چادر بزرگ با قبه سبز به چشم میخورد.
در اعیانالشیعه نقل شده است:
در روز هفتم محرم زمانی که حبیب تنهایی امام را دید، بسیار متاثر شد و از ایشان خواست تا از قبیله خود بنیاسد درخواست کمک کند و با آنان صحبت کند تا برای یاری امام و آنها به کربلا بیایند. امام موافقت با ایشان کردند. حبیب به سوی آنها رفت و پس از مذاکره با آنها توانست ۷۰نفر از آنها را با خود همراه کند ولی در بین راه با ماموران عبیدالله درگیری ایجاد شد و زدوخوردی میان آنان درگرفت و سپاهیان قبیله اسد را به عقب راندند و حبیب توانست به دشواری خود را به امام برساند.