شهروند| یک خانه جدید از راه رسیده است؛ خانه مسئولیتپذیری. خانه را تعدادی از روانشناسان راه انداختهاند، روانشناسانی خبره که قرار است به پدر و مادرها یاد دهند که با بچههایشان چطور رفتار کنند؛ چطور کودکی را که در دیکته نوشتن مشکل دارد، در جاهای پرسروصدا اذیت میشود، تعادل حرکتی ندارد و... بفهمند و این را بدانند که این کودکان نه لزوما بیشفعالند، نه اوتیسم دارند و نه هر بیماری مشابه دیگری که پدر و مادرها برچسبش را به کودکانشان میزنند. خانه مسئولیتپذیری اما در آموزش این ناآگاهی به خانوادهها کمک میکند و این مشکل را حل کرده است. غرفههایی در سطح شهر که شروع آن از باغ کتاب و کافه کودک کلید خورده و قرار است در تمام مناطق شهر و احتمالا کشور برقرار شود و کودکان و پدر و مادرها را به صورت رایگان ارزیابی کند، به آنها آموزش دهد، برایشان همایش برگزار کند و اگر لازم بود، به صورت فردی ویزیت شوند. خانههای مسئولیتپذیری در نمایشگاه مادر و کودک هم غرفههای خود را راهاندازی کرده و خانوادهها با کودکان ۲ تا ۱۲سال میتوانند به آنها مراجعه کنند. این ارزیابی در سه بخش انجام میشود؛ در بخش اول کودک توسط روانشناسهای تأییدشده ارزیابی میشود، در قسمت دوم والدین از لحاظ سبک فرزندپروری ارزیابی میشوند و در بخش سوم هم به والدین آموزش داده میشود. پروسهای رایگان که فقط ۲۰دقیقه زمان میبرد. خانههای مسئولیتپذیری طرح مشترکی از حسام فیروزی، رواندرمانگر حوزه کودک، نوجوان و خانواده و انجمن حمایت از حقوق کودکان است که قرار است در تمام مناطق در سطح شهر غرفه داشته باشد.
وقتی حواس یکپارچه نیستند، چه میشود؟
حسام فیروزی، رواندرمانگر کودک، نوجوان و خانواده و طراح خانههای مسئولیتپذیری درباره این طرح و ارزیابی کودکان ۲ تا ۱۲سال میگوید: «هدف ما از این ارزیابی، آموزش به خانواده است تا آنها را به تفاوت خودشان با کودکشان آشنا کنیم. برای مثال وقتی کودکی زمین میخورد، والد به او میگوید هیچی نشد. در واقع چون خودش دردی ندارد، به کودک هم این را القا میکند که تو هم دردی نداری.» به گفته او، «رابطه والدین با یکدیگر نیز تأثیر بسزایی در تربیت کودک دارد. آنقدری که مادر در تربیت کودک تأثیر دارد، پدر ندارد ولی در این طرح روی هر دوی اینها کار میشود. در واقع هماهنگی پدر و مادر در تربیت بسیار مهم است.» فیروزی درباره خلأ درحاشیهبودن پدر در روند تربیت فرزند میگوید: «خیلی اوقات مادر از تکنیک تهدید برای مواجهه با کودک استفاده میکند؛ درصورتی که ما آموزش میدهیم این تهدید باید تبدیل به ترغیب شود. طبیعتا یکی از دلایلی که پدر خودش را در روند تربیت کنار میکشد این است که راحتتر است خودش را از سیستمی که نمیداند چیست، کنار بگذارد و مسئولیت چیزهایی را بپذیرد که برایش راحتتر است. طبق تحقیقات زمانی که پدر و مادر هر دو شاغل هستند، پدر نقش پررنگتری در تربیت دارد اما زمانی که مادر خانهدار است، پدر در حاشیه است و مسئولیت اقتصاد را به عهده میگیرد. به نظر من بخش عمدهای از اینها به دلیل گذار از دنیای سنتی به مدرن است و با آموزش برطرف میشود.»
فیروزی در پاسخ به این سوال که وجود نداشتن یکپارچگی حسی فقط در سن ۲ تا ۱۲سال نمود دارد یا در بزرگسالی هم ادامه پیدا میکند، میگوید: «در سنین بزرگسالی در رابطه جنسی این وجودنداشتن یکپارچگی حسی معضل به وجود میآورد و ما دیدهایم که بیشترین مشکلات در روابط جنسی بین زن و شوهر بهدلیل همین موضوع است. طرفین از حسهای یکدیگر اطلاعی ندارند و تنظیم شده نیست. این دانش کمتر از ۱۰سال است که شناخته شده و کمتر روانشناسی است که درباره آن بداند. تنظیم این حسها هم در روند درمان انجام میشود و ما آن را در چند جلسه به والد آموزش میدهیم.»
مقاومت نکنید؛ آگاه شوید!
خانوادههایی که به غرفههای خانه مسئولیتپذیری مراجعه میکنند به سه مرحله تقسیمبندی میشوند. بخش اول کودک ارزیابی میشود؛ ارزیابی با روانشناسانی است که برای این کار آموزش دیده و تایید شدهاند. میز و صندلیهای کوچک و رنگ و وارنگی را برای بچهها چیدهاند با کاغذ و مدادرنگیهای متنوع. «اول اسم و سن کودک را میپرسیم و بعد میگوییم که مهدکودک میرود یا نه. ارزیابهای ما بسته به سن کودک با همان لحن با او صحبت میکنند تا راحتتر ارتباط بگیرند.» سوالها از رفتن به مهدکودک یا نرفتن، به زندگی با چه کسانی و تعداد دوستهایی که دارند، میرسد. حالا نوبت نقاشی کشیدن است و احتمالا از مهمترین بخشهای ارزیابی بهحساب میآید. هم تحلیل نقاشی کودکان و هم بررسی چپدست بودن و راستدست بودن، نوع گرفتن مداد در دست، تعادل کودک و برتری چشم، گوش و ... . «فشار دست کودک را هم ارزیابی میکنیم تا میزان استرس و اضطراب کودک را بسنجیم. بعد از ارزیابی کودک سوالاتی را نیز از والدین میپرسیم؛ مانند اینکه به مارک لباسش حساس است؟ چقدر به ریختن آب روی لباسش حساسیت نشان میدهد؟ دوخت جلوی جورابش اذیتش میکند؟ واکنشش به درد چقدر است؟ علاوه بر این حساسیتهای سطحی و عمقی کودک را هم بررسی میکنیم.» بالای برگههای ارزیابی از کودکان هم چند خط کوتاه نوشتهاند. «کودک از مادرش با گریه جدا شد.»، «کودک نتوانست ارتباط برقرار کند.»، «کودک خیلی خوب ارتباط گرفت.» و .. . یادداشتهای کوتاه و دقیقی که ارزیابی را راحتتر میکند.
کودک شما لزوما بیشفعال نیست
روانشناسان خانه مسئولیت پذیری میگویند، مشکل اصلی والدین در مواجهه با کودکان این است که بیشترشان مشکلات کودکشان را به بیشفعالی ربط میدهند، درحالیکه اغلب اوقات مشکل اصلی کودکان وجود نداشتن یکپارچگی است و خانوادهها هم اطلاعی از آن ندارند. خیلی وقتها بچهها بیششنوایی دارند؛ به این شکل که صداها را بلندتر از چیزی که است میشنوند. درواقع در وجود نداشتن یکپارچگی حسی، حسهای کودکان تنظیمشده نیست. بسیاری از اختلالات دیکتهنویسی در کودکان بههمین علت است که خیلی ساده میشود به آن پرداخت و این مشکل را حل کرد. خیلی از خانوادهها بعد از ارزیابی از ما میپرسند که بچهمان چطور است؟ ما نمیتوانیم چیزی بگوییم زیرا امکان خطا بالاست و با پرسیدن چند سوال نمیشود نتیجهای برای آن مشخص کرد. درواقع پروسه طولانیتری دارد و باید پس از ارزیابی کلی نتیجه را اعلام کرد. بعد از ارزیابی کودک، سوالاتی را از پدر و مادر میپرسیم و درنهایت به خانواده آموزش میدهیم.