شهروند| رابعه موحد رواندرمانگر است و در گفتوگو با «شهروند» تحلیل خوبی از شرایط روان مردم در وضعیت اقتصادی فعلی میدهد. او همین چند روز پیش، نامهای خطاب به همکارانش در فضای مجازی منتشر کرد و از آنها خواست تا در این شرایط، رعایت حال مردم را کنند: «اخيرا با موجي از مراجعهکنندگان سراسيمه و مضطرب روبهرو ميشوم كه مشكلاتشان فراتر از رابطه، ازدواج، طلاق و حتي آسيبهاي دوران كودكي است. سوال آنها این است. چه خواهيم كرد؟ كجا برويم؟ چگونه زندگي روزمره را پيش ببريم؟ با اخراج و بيكاري چه كنيم؟ دانشجوياني كه با وجود كسب موفقيت در دانشگاههاي خارج از كشور با اشك و آه به خانه بحرانزده فراخوانده ميشوند، چون خانواده توان حمايت مالی از ادامه تحصيلشان را ندارد. مردم امروز با بحراني بيمانند مواجه هستند و به اميد يافتن راهي و تسكيني روحي و رواني به دفاتر روانشناسان مراجعه میکنند.» او در بخش دیگری از این نامه، نوشته: «همكاران روانشناس و روانپزشك بياييد در اين ناامني رواني جامعه به سهم خود آستين بالا بزنيم. بياييد تا اطلاع ثانوي يا تا حدي كه ممكن است، حق مشاورهها را بيشتر نكنيم. اگر قدرت تغيير تصميم سران كشورهاي جهان را نداريم، افزايش ندادن ويزيتها و حق مشاورهها تا چهارصد هزار تومان، براي نيمساعت مشاوره دست خود ماست.»
دغدغه این روانشناس، حال روحی مردم است؛ همین هم شده تا در کنار انتشار این نامه، درخواست برگزاری سمینارهای رایگان در حوزه روان داشته باشد: «از زبان مراجعهکنندگانم واژههای ناامیدی زیاد شنیده میشود. میزان امید مردم کم شده و حالا در این شرایط باید از خودمان مراقبت کنیم. نباید به فکر سود باشیم. به فکر سرمایهگذاری نباشیم. سعی کنیم صرفهجویی کنیم تا بتوانیم این بحران را رد کنیم.» همه جا صحبت از گرانیهاست؛ از فلان کالایی که گران شده و دیگر نمیتوان خرید. در اتوبوس، در مترو، در تاکسی، در میان خانوادهها، در محل کار و ... همه از بالا رفتن قیمتها میگویند و کاهش قدرت خرید. با این حال به اعتقاد موحد، صحبت نکردن درباره شرایط فعلی خود، شکنجه دیگری است: «اگر در این شرایط آدمها با هم حرف نزنند، تحمل شرایط سختتر میشود. حداقل با این حرفزدنها متوجه میشوند که تنها نیستند. شاید به راهکارهایی برای عبور از بحران برسند. همین که بدانند همسایهشان هم جای گوشت سویا میخورد یا شبها شام نان و پنیر میخورد، باعث میشود تا تحمل شرایط برایشان راحتتر باشد. چون میبینند که تنها
نیستند.»
به اعتقاد این روانشناس، وضع فعلی، به اندازه کافی پررنگ است و با حرفزدنهای مردم، پررنگتر نمیشود: «به هر حال مردم الان دچار ناامیدیاند؛ این مکانیزم دفاعی بدن است و هشدار میدهد که باید از این حالت خارج شد. ما نمیتوانیم خودمان را فریب بدهیم. تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که خودمان را حفظ کنیم.» حال روحی مردم خوب نیست؛ آنها خستهاند و این فشار اقتصادی، پیامدهای اجتماعی شدیدی به همراه دارد.
این روانشناس میگوید که در این وضعیت، مردم خشمگین میشوند، ناامید میشوند، رابطههایشان خراب میشود، روابط در درون خانواده به هم میریزد و ...: «قرار است پدر و مادران خسته الان نسل بعدی را تربیت کنند و با این شرایط، نسل بعدی بشدت آسیب میبیند.» به گفته موحد، مشکل پیش آمده، بحران شخصی نیست. ما برای عبور از این بحران نیاز به یک شور جمعی داریم. اتفاقی که افتاده، نه شوخی است، نه دروغ و نه غیرواقعی.