شماره ۱۵۱۵ | ۱۳۹۷ شنبه ۱۴ مهر
صفحه را ببند
بازنشر یک گزارش‌گفت‌وگو

خیلی‌ها با انتشار صحبت‌های دکتر مزدا نسبت به مرگ این پزشک توانا واکنش نشان دادند. شاید بد نباشد بدانید که این صحبت‌ها را دکتر مزدا‌ سال 94 با «شهروند» درمیان گذاشت. شهریور 94 بود که پروفسور به صورت داوطلبانه برای درمان بیماران، در بیمارستان نورافشار هلال‌احمر حاضر شد. سطرهایی که در ادامه می‌آید، گزارش این حضور است که در 11 شهریور 94 در روزنامه شهروند منتشر شد. خبرنگار ما می‌گوید دکتر مزدا علاقه‌ای به رسانه‌ای‌شدن کارهایش نداشت و در سکوت خبری پیش می‌رفت.

گزارش «شهروند» از حضور داوطلبانه جراح موفق ستون‌فقرات در بیمارستان فوق‌تخصصی نورافشار
پزشک دوست‌داشتنی

حسام خراسانی|  متولد آبادان است، خونگرم و خوش‌صحبت؛ پدرش ایرانی و مادرش فرانسوی است. درباره پروفسور «کيوان مزدا» حرف می‌زنم؛ مردی که به دليل انجام جراحي‌های سنگين و موفق ستون‌فقرات در دنيا به «مرد کمر» شهرت دارد. گزارش پیش‌رو، روایت «شهروند» از حضور داوطلبانه این جراح موفق ستون‌فقرات در بیمارستان فوق‌تخصصی نورافشار برای اعمال جراحي رايگان و داوطلبانه است؛ حضوری که در یکی از صبح‌های آخرین ماه تابستان اتفاق افتاد. قرار ملاقات، سالن انتظار اتاق عمل بیمارستان نورافشار بود؛ نام مددجو: «فاطمه، ١٣ساله»، پزشک: «کیوان مزدا». فاطمه چند دقیقه زودتر از دکتر از اتاق عمل خارج شد، به دلایل پزشکی، زمان عمل چندماهی به تعویق افتاد. فاطمه بی‌حوصلگی می‌کرد، چند عکاس و فیلمبردار از رسانه‌های مختلف شروع به تصویربرداری و عکسبرداری از چهره معصوم فاطمه کردند؛ مادر فاطمه هم به هم‌صحبتی با فاطمه می‌پرداخت، او سعی داشت تا کودک خود را آرام کند؛ بی‌قراری‌های فاطمه ادامه‌دار بود. دکتر هم در همان دقایق از اتاق خارج شد. بدون توجه به دوربین‌ها و سوال‌های مختلف همراهان بیمار به سمت فاطمه رفت و حرف خاصی نزد؛ تنها چند ثانیه «لبخند» زد؛ لبخندی که فاطمه را آرام کرد؛ به سمت سالن انتظار رفت و با خانواده چند بیمار هم‌صحبت شد. در این حین یکی از خبرنگارها اصرار داشت با او مصاحبه کند؛ دکتر با لحنی که علامت تأکید داشت، گفت: «پس از معاینه بیماران.» بعدش هم بلافاصله از طریق آسانسور به کلینیک درمان و مطب رفت. افراد زیادی منتظر دکتر بودند؛ یکی از آنها پدر فاطمه بود.
پدر فاطمه در گفت‌وگو با «شهروند» از بیماری دختر خود ‌گفت: «مراجعات مختلفی به مراکز مختلف درمانی داشتم اما به هیچ نتیجه‌ای نرسیدم تا اینکه از طریق یک «ان‌جی‌او» در حوزه سلامت به بیمارستان نورافشار و دکتر کیوان مزدا معرفی شدم؛ چند نوبتی است که دکتر درمان فاطمه را به عهده گرفته و الحمدلله حال فاطمه رو به بهبودی است.» پدر فاطمه که معلم است، ادامه داد: «دکتر مزدا فرشته‌نجات کودکان است.»
«مریم» ١١ساله، مبتلا به معلولیت سی‌پی، یکی دیگر از مددجویانی است که با او به گفت‌وگو نشستیم. او گفت: «من قبلا از پزشک می‌ترسیدم اما یکبار در ایام عید که نزد دکتر آمدم، از آن به بعد دیگر از دکتر نمی‌ترسیدم، دکتر مزدا، دوست بچه‌هاست.»
پس از اصرار فراوان توانستیم چند دقیقه با دکتر گفت‌وگو داشته باشیم. دکتر کیوان مزدا با بیان اینکه در طول سال، ٤ نوبت برای درمان مددجویان به تهران سفر می‌کند، گفت: «درحدود ٢٠نفر را در سفر اخیر عمل کرده‌ام؛ هزینه درمان هم توسط یک «ان‌جی‌او»ی فعال در ایران و همین‌طور یک «ان‌جی‌او» در فرانسه پرداخت می‌شود.» این پزشک داوطلب ادامه داد: «بسیاری از تجهیزات در ایران فراهم است و درصورت نیاز، تعدادی نیز با هزینه همان «ان‌جی‌او»ها وارد کشور می‌شود.» دکتر کیوان مزدا در ادامه به مشکلات حوزه درمان در ایران اشاره داشت و گفت: «ایران یک کشور درحال توسعه است؛ متاسفانه زمان ورود بیمار برای درمان با تأخیر صورت می‌گیرد؛ بیمه در ایران با کشورهای توسعه‌یافته بشدت متفاوت است.» او ادامه داد: «٣٠سال است که کار من این است، فعالیت داوطلبی جزیی از زندگی‌ام است؛ برهانی برای توجیه آن ندارم، همان‌گونه که نفس می‌کشم، کار داوطلبی می‌کنم، به نظر شما نفس‌کشیدن دلیل می‌خواهد؟» حرف پایانی دکتر مزدا، آرزویش برای دنیا بود: «جنگ نباشد، غذا باشد؛ زندگی بدون هیچ‌گونه تبعیض.»


تعداد بازدید :  306