کلاسهای موفقیت برادرم | شهاب نبوی| بالاخره چندماه پیش برادرم بعد از سالها با کولهباری از تجربه به خانه برگشت. برایش میهمانی مفصلی گرفتیم و کل فامیل و دوست و آشنا را دعوت کردیم. او در طول این سالها به اسطوره موفقیت در فک و فامیل تبدیل شده بود. خودش هم این نقشش را خیلی دوست داشت و تا گردن در قالب آن فرو رفته بود. بارها گوشم را تیز کرده و شنیده بودم که بزرگترهای فامیل هیکل 125کیلویی برادرم را میکوبند توی فرق سر بچههایشان و به آنها میگویند: «از پسر اوس جواد یاد بگیرید. نگاه کنید از چه خونواده ترکیده و بدبختی اومده. باباش رو ببینید، روزی چهارتا پاکت سیگار میکشه و همهش داره چرت میزنه. داداشش رو ببینید، 30سالشه، تازه رسیده پیشدانشگاهی. اما خودش توی اروپا درس خونده و اولین ایرانیه که وارد شعبه طلایی ناسا در غرب اروپا شده.» چند وقتی است که به اصرار فک و فامیل، برای بچههایشان کلاسهای موفقیت برگزار میکند و نفری خدا تومان پول از هرکدام میگیرد. اتفاقا کلاسها جواب داده و چند نفرشان توی کنکور امسال، رتبههای زیرهزار آوردند و چند نفرشان هم که داشتند بدبخت و ورشکسته میشدند، کار و کاسبیشان سکه شد. تازه کانون چند تا خانواده را هم با هر بدبختی بود، زیرش را روشن کرد تا گرم شود و کار به طلاق و طلاقکشی نرسد. گاهی خودم هم شک میکنم و اگر بارها به ملاقاتش در زندان نرفته بودم، باور میکردم که اولین ایرانی حاضر در شعبه طلایی ناسا در غرب اروپاست. انگار راست میگویند که زندان برای خودش دانشگاه است.