در عملياتهاي دشوار امداد و نجات دريايي حضور داشتهاند. اگرچه مسئوليت امداد و نجات حوادث دريايي با سازمان بنادر و دريانوردي است اما آنها نيز بهعنوان پشتيبان، دلگرمي مسافران وحشت زده قايقهاي تندرو و اتوبوسهاي مسافربري گرفتار در امواج متلاطم خليجفارس بودهاند. مثل فرشته نجات از راه رسيدهاند و به افرادي كه نزديك بود شنا كردن در ساحل خليج، آخرين ايستگاه زندگيشان باشد، زندگي دوباره اهدا كردهاند. امدادگران و نجاتگران پايگاه شهيد حقاني، در محدوده اسكله مسافربري بندرعباس كه تنها اسكله ويژه مسافربري در كشور است، عملياتهاي امداد و نجات متعددي را تجربه كردهاند. در اين گزارش با نجاتگران اين پايگاه دريايي گفتوگو كردهايم و خاطرات تلخ و شيرين آنها را از عملياتهاي امداد و نجات دريايي و ساحلي شنيديم.
آن نفسها بهترين هديه براي من بود
محمد امين آزادبخش سابقه عضويت: 6 سال
محمد امين آزادبخش يكي از نجاتگران پايگاه دریایی شهید حقانی است كه با گذراندن دورههاي آموزشي امداد و نجات ساحلي، سيلاب و... در بسياري از عملياتهاي امداد و نجات اين پايگاه حضور فعال داشته است. آزادبخش درباره عملياتهاي امداد و نجات پايگاه ميگويد: «در محدوده اسكله مسافربري بيشترين حوادثي كه حضور نجاتگران را طلب ميكند، دريازدگي مسافران و غرق شدن افرادي است كه براي شنا به ساحل ميآيند. از آنجايي كه شناوران سازمان بنادر و دريانوردي به دليل قدرت زياد موتور امكان نزديك شدن به ساحل و امدادرساني در اين محدوده را ندارند، درخواستهاي امداد و نجات به هلالاحمر ميرسد تا با شناورهاي سبك بهعنوان پشتيبان سازمان بنادر و نيز شهرداري بندرعباس عمليات جستوجو و نجات را به عهده بگيريم.» آزادبخش خاطرههاي بسياري از عملياتهاي امداد و نجات در دريا و ساحل دارد. اما ميگويد نجات جان يك كودك خردسال آنهم در مقابل ديدگان والدينش، بهترين خاطرهاي است كه تا امروز از فعاليت در پايگاه دريايي داشته است: «تعطيلات عيد نوروز بود. هلالاحمر همراه با چند نهاد ديگر پستهاي نوروزي سيار براي خدماترساني به مسافران در محدوده ساحل و اسكله مسافربري بندرعباس ايجاد كرده بود. همراه با چند نجات غريق ديگر از فدراسيون نجات غريق استان، مشغول گشتزني در ساحل بودم كه ناگهان فريادهاي پي در پي يك زن توجهم را جلب كرد. كودكي خردسال وارد آب شده و غرق شده بود. پدر و مادرش در نقطه ديگري اتراق كرده بودند و از فرزندشان خبر نداشتند. با نشاني زن جوان، كودك را از آب بيرون آوردم. هوشيارياش از بين رفته بود.
بلافاصله تنفس مصنوعي و احياي قلبي را آغاز كردم. پدر و مادرش كه به صحنه حادثه رسيدند باورشان نميشد به همين سادگي دارند فرزندشان را از دست ميدهند. خوشبختانه CPR موفقيتآميز بود و كودك به زندگي برگشت. وقتي دوباره شروع به نفس كشيدن كرد، انگار تمام غم دنيا را از روي شانههاي پدر و مادرش برميداشتند. صداي نفسهاي دوباره آن پسربچه و اشكهاي شوق پدر و مادرش به يادماندنيترين هديهاي بود كه تا به حال از فعاليت در پايگاه گرفتم.»
نجات جان اعضاي يك خانواده
فرهاد خاني سابقه عضويت: 18 سال
فرهاد خاني يكي ديگر از نجاتگران پايگاه امداد و نجات دريايي شهيد حقاني اسكله مسافربري بندرعباس است. او كه با گذراندن دورههاي تخصصي امداد و نجات ساحلي، دريايي و... از مربيان امداد و نجات و نيز از اعضاي تيم ايثار و واكنش سريع كشور محسوب ميشود، علاوه بر همكاري در پايگاه شهيد حقاني و حضور در عملياتهاي امداد و نجات ساحلي و دريايي در پايگاههاي امداد و نجات جادهاي هم خدمترساني ميكند. خاني ماجراي نجات يكي از مسافران اسكله مسافربري بندرعباس را اينطور تعريف ميكند: «عيد نوروز كه از راه ميرسد، شمار مسافراني كه گذرشان به اسكله مسافربري بندرعباس ميافتد هم بيشتر ميشود. آن روز مصدوم يك حادثه جادهاي را از حوالي پايگاه امداد و نجات جادهاي آب شيرين بندرعباس با آمبولانس به بيمارستان بندرعباس رسانديم. وقتي مصدوم را به بيمارستان منتقل کردیم از پايگاه شهيد حقاني خبر رسيد به دليل وقوع يك حادثه در اسكله، نياز فوري به حضور آمبولانس وجود دارد. بلافاصله از بيمارستان به سمت اسكله حركت كرديم. جمعيت زيادي روي اسكله حضور داشتند و مثل بسياري از روزهاي ديگر محوطه شلوغ و پر از مسافر بود. گوشهاي از اسكله نجاتگران پايگاه را ديدم كه در نقطهاي جمع شده و مشغول امدادرساني هستند. 4 نفر از مسافراني كه در انتظار سوار شدن به قايقهاي مسافربري تندرو بودند، در اثر ازدحام جمعيت تعادلشان را از دست داده و از روي اسكله به داخل دريا افتادند. عمق آب در آن نقاط گاهي به 10متر هم ميرسد. نجاتگران پايگاه هم همه آنها را از آب خارج كرده و مشغول عمليات احيا بودند.» خاني مكثي ميكند و ادامه ميدهد: «از آنجايي كه تعداد مصدومان زياد بود، نجاتگران آنها راترياژبندي كرده و تلاش ميكردند ابتدا چند نفري كه اميد نجات آنها بيشتر است را احيا كنند. توجهم در ميان مصدومان به مردم ميانسالي جلب شد كه هيچ حركتي نداشت و خانوادهاش هم از او قطع اميد كرده بودند. در واقع همه مصدومان از افراد يك خانواده بودند. مادر و پسر نوجوانش در گوشهاي اشك ميريختند و اميدوار بودند تا نجاتگران بتوانند 3 عضو ديگر خانواده را نجات دهند. من اما به سرعت خودم را به مرد ميانسال كه پدر خانواده بود رساندم. CPR را شروع كردم و در عين ناباوري بازماندگانش، با رسيدن نيروهاي اورژانس توانستيم با شوك دادن مصدوم را احيا كنيم. وقتي شنيديم همه اعضاي آن خانواده پس از چند روز از بيمارستان مرخص شدند و همگي سالم هستند، آن روز تبديل به يكي از بهترين خاطرات ما از سالها تلاش و فعاليت در پايگاه شهيد حقاني شد.»
شب سرد و سخت اسكله مسافربري
ابراهيم اكبرزاده سابقه عضويت: 18 سال
ابراهيم اكبرزاده يكي ديگر از نجاتگران پايگاه شهيد حقاني ماجراي حادثه براي يك اتوبوس دريايي و حضور نیروهای هلال احمر به عنوان پشتیبان این عملیات را اينطور برايمان تعريف ميكند: «من هم قرار بود مسافر آن اتوبوس دريايي باشم. حوالي عصر بود و دريا هم داشت توفاني ميشد كه اتوبوس دريايي از جزيره هرمز به طرف اسكله مسافربري بندرعباس حركت كرد. ظرفيت حدود 22 نفره اتوبوس تكميل شده بود و در نتيجه من هم به همراه چند مسافر ديگر كه جايي در آن اتوبوس پيدا نكرديم، با قايق ديگري راهي بندرعباس شديم. وقتي به بندرعباس رسيدم، خبر رسيد آن اتوبوس دريايي در ميانه راه دچار نقص فني و غرق شده است. ظاهراً ناخدا اتوبوس دريايي را به نزديكي ساحل رسانده بود اما به دليل وخامت اوضاع شناور و نيز امواج متلاطم دريا، از مسافران خواسته بود با جليقه نجات خودشان را داخل آب بيندازند. اما تنها 5 مسافر به داخل آب
پريدند.»
اكبرزاده مكثي ميكند و ادامه ميدهد: «شناور SAR اداره بندر كه پيش از غرق شدن اتوبوس به آن رسيده بود، با توجه به متلاطم بودن دريا توانست همان 5 مسافري كه به داخل آب پريدند را نجات دهد. ديگر كار از كار گذشته بود و آب از قسمت عقب اتوبوس وارد كابين شده و طولي نكشيد كه اتوبوس به همراه ديگر مسافرانش به زير آب رفت. پس از اينكه خبر غرق شدن اتوبوس دريايي اعلام شد، هلالاحمر كه از قبل آمادهباش و فراخوان تيمهاي عملياتي خود را زده بود، تيمهاي جستوجو را در چند گروه به منطقه
اعزام كرد.
با اعلام فراخوان، ما هم از پايگاه شهيد حقاني به محل مورد نظر اعزام شديم. ديگر نهادهاي امدادي هم آمده بودند. حضور هلالاحمر در اين عمليات بهصورت گشتهاي ساحلي و پشتيباني عمليات بود. بهمن ماه بود و آب دريا هم بسيار سرد. سرماي آن شب و نيز آب سرد دريا با غرق شدن آن اتوبوس دريايي انگار سردتر شده بود.
لحظات حساسي بود و بايد تا قبل از بالا آمدن آب دريا، تيمهاي جستوجو اتوبوس غرق شده را كه در اثر فشار زياد جزر و مد جابهجا ميشد، پيدا ميكردند. يكي از تيمهاي جستوجوي هلالاحمر در گشتهاي متعدد توانست اتوبوس غرق شده را پيدا كند و با بيسيم ديگر گروههاي امدادي را باخبر كرد. همان لحظه دست به كار شديم تا اجساد را از داخل شناور غرق شده خارج
كنيم.
اتوبوس در گل و لايگير كرده و واژگون شده بود. كار را با بريدن قسمت انتهايي اتوبوس آغاز كرديم و توانستيم با همكاري ديگر گروههاي امدادي پس از چند دقيقه 2 جسد را از شناور خارج كنيم. اما آب دريا شروع به بالا آمدن كرده بود. اگر ادامه ميداديم خطر جاني همه نيروهاي امدادي را تهديد ميكرد. محل را نشانهگذاري و عمليات را متوقف كرديم. حوالي 6 صبح با پايينتر رفتن سطح آب، با حضور غواصان ديگر اجساد را هم از اتوبوس خارج و همراه با امدادگران آتشنشاني به ساحل منتقل كرديم.»