امروز لوایح مربوط بهfatf یا همان کنوانسیون مقابله با پولشویی یا تأمین مالی تروریسم به آخرین ایستگاه در مجلس میرسد و تکلیفش مشخص میشود. فارغ از تصمیمی که نمایندههای مردم در خانه ملت درباره این لوایح میگیرند و سرنوشتی که در انتظار عضویت ایران در این کنوانسیون خواهد بود، رفتار صداوسیما در مورد لوایح مربوط به آن جلب توجه زیادی کرده است.
اگر برنامههایی را که صداوسیما در آنها به نحوی به لوایح چهارگانه مربوط به fatf اشاره کرده، مرور کنیم، اینطور به نظر میرسد که رسانه ملی تا یکجایی به صورت کجدارومریز بازتابدهنده نظرات یک طرف ماجرا بوده است اما در روزهای آخر منتهی به تصمیمگیری نهایی نمایندههای مجلس، دست از اشارههای غیرمستقیم برداشت و برنامهای مستقل درباره جوانب پیوستن ایران به fatf ساخت. برنامهای به نام «سراب» که جنجال زیادی به راه انداخت و با واکنشهای بسیاری روبهرو شد. انتقادها از صداوسیما درباره این برنامه بیشتر از هرچیز به یکجانبهگراییاش برمیگشت. برنامه سراب فقط به ابعاد منفی که مخالفان تصویب لوایح چهارگانه شرح میدهند، پرداخته بود؛ درحالی که طی روزهای گذشته چهرههای سیاسی برجستهای در صف موافقان تصویب لوایح قرار گرفتهاند اما ردی از آنها و نظراتشان در این برنامه دیده نشده بود. رئیسجمهوری و رئیس مجلس ازجمله برجستهترین موافقان تصویب لوایح بودهاند و نمایندهها و کارشناسان زیادی در کنار آنها ایستادهاند.
علیرضا رحیمی، نماینده تهران در مجلس که خود جزو موافقان پیوستن ایران به FATF است، اولین کسی بود که نسبت به برنامه سراب واکنش نشان داد. او گفت: «رسانه ملی به تکهای از پازل تخریب دولت و تریبونی برای مخالفان لوایح مرتبط با FATF تبدیل شده است و آنان به هیچوجه صدای موافقان این لوایح را نمیشنوند.» او ادامه داد: «موافقان و مخالفان این لوایح نظر کارشناسی خود را به مجلس ارایه میکنند، زیرا به اعتقاد ما محل بحثهای کارشناسی و استدلال کف خیابان نیست. ما دغدغهای که مخالفان در جهت منافع ملی دارند را درک میکنیم، ولی روش مخالفان برای کشاندن اعتراضها به کف خیابان را تأیید نمیکنیم.»
بعد از رحیمی، جلال میرزایی نماینده مردم ایلام در مجلس پا را از انتقاد موردی به صداوسیما فراتر گذاشت و به رویه کلی رسانه ملی تاخت. او گفت: «صداوسیما به دلیل عملکرد یکسویه و حمایت از یک طیف خاص، مخاطبانش را از دست داده است. رسانه ملی باید در خدمت مردم و نظام باشد و یکسویه عمل نکند، تعجب میکنیم که چرا صداوسیما تبدیل به سازمانی با عملکرد یکسویه شده است.»
او ادامه داد: «عملکرد جناحی صداوسیما در برخورد با مسائل کشور باعث شده که این سازمان مخاطب خود را از دست بدهد و برنامههایش دیگر هیچ کمکی به رشد و توسعه کشور نکند. صداوسیما به جای خدمترسانی تحت تسلط طیف خاصی است که بیشتر به واگراییهای سیاسی دامن میزند. رسانه ملی به جای پخش سخنان موافقان و مخالفان CFT و FATF فقط به پخش سخنان مخالفان بسنده میکند و به تریبون طیف خاصی تبدیل شده است.»
تکرار مکررات
شاید بشود ریشه انتقاد تند افرادی مانند جلال میرزایی و علیرضا رحیمی به صداوسیما را به پیشینه رسانه ملی در تحلیل مسائل مربوط به دولت دانست. در واقع آنها تنها کسانی نیستند که حالا به بهانه رویکرد صداوسیما بهfatf به آن میتازند بلکه همین چندروز پیش صداوسیما از سوی دولت متهم شد که در برنامههایی مانند «پایش» مشغول تخریب دولت است، آنهم به بهانه مشکلات اقتصادی.
قبلتر از آنهم رویکرد رسانه ملی به مسأله برجام با انتقاد روبهرو بود، تا جایی که وقتی ترامپ از برجام خارج شد، رفتار صداوسیما تفاوت چندانی با واکنش مخالفان دولت به این اتفاق و کوبیدن بر طبل بی حاصلی برجام نداشت.
رفتارهای چندسال اخیر صداوسیما در مورد مسائل مختلف که به نحوی به دولت مربوط بودهاند، فقط واکنش چهرههای سیاسی را به دنبال نداشته است و در بعضی موارد مردم عادی هم به خیل معترضان اضافه شدهاند؛ مثلا در مورد مسأله فیلترینگ تلگرام، پخش گزارشی از صداوسیما درباره رضایت حداکثری مردم از فیلترشدن تلگرام موجی از واکنشهای تند را به همراه داشت. ماجرا به همینجا ختم نشد و صداوسیما در برنامهای که به همین مناسبت ساخته بود، زیر عنوان مناظره کسانی را دعوت کرده بود که همگی موافق فیلترینگ بودند و خبری از مخالفان نبود. همه اینها باعث شده که خیلیها بیطرفی را یک ماموریت غیرممکن برای رسانه ملی بدانند.