وقتی قیمت دلار شروع به کاهش کرد و ویدیوی مرد زنجانی دست به دست میشد که از کاهش قیمت دلار و پایینآمدن قیمت داروهای بچه بیمارش اشک شوق میریخت، هیچکس فکرش را نمیکرد که در کمتر از یک هفته بعد ماجرای این پدر و پسر چنان پیچیده شود که هر روز خبری از آنها در رسانهها دیده شود. چهره این مرد و اشکهایش میتوانست مدتی بعد از پربازدیدشدن آن ویدیو به دست فراموشی سپرده شود اما اینطور نشد. افشین ولیخانی به همراه پسر کوچکش به برنامه فرمول یک آمدند. او از سختیهای درمان برای بیماران سرطانی و خانوادههایشان گفت. از وزیر بهداشت و بعضی از سیاستهابه صراحت انتقاد کرد، حتی مردم را هم بینصیب نگذاشت و از آنها خواست که به هیجانات منجر به افزایش قیمت دلار دامن نزنند تا بیماران برای پیداکردن داروهایشان دچار مشکل نشوند. حرفهای او که با بغض همراه بود، حتی پسرش را هم تحتتأثیر قرار داد و بغض او را هم شکاند. لحظات دراماتیک برنامه وقتی به اوج رسید که پسربچه بلند شد اشکهای پدرش را پاک کرد و در آغوش او نشست و ماجرای اهدای کلیه او به یک بیمار نیازمند دیگر مطرح شد. حرفها و اشکهای افشین و پسرش چنان روی مخاطبها اثر گذاشت که عده زیادی اعم از سلبریتیها برای جمعآوری کمک به او بسیج شدند. شماره کارتش به سرعت منتشر شد و در کمتر از 48ساعت، یکمیلیارد و 300میلیون تومان برای او جمعآوری شد. دو روز بعد هم روزنامه شرق با او به گفتوگو نشست و او دردهایش را تکرار کرد، اما ماجرا به همینجا ختم نشد. موسسه محک اطلاعیهای منتشر و در آن اعلام کرد که علی ولیخانی، پسر افشین در سال 94 درگیر لنفوم هوچکین (یکی از انواع سرطانهای غدد لنفاوی) شده اما یکسال بعد بهطور کامل بهبود پیدا کرده است. محک ادعا کرد که این موسسه تمام هزینههای درمان او و حتی هزینه رفتوآمدش به تهران را هم پرداخته است. موسسه مهرآنه زنجان هم از کمکهای ریز و درشت به خانواده علی ولیخانی گفت و اعلام کرد که نسخهای که پدر در برنامه فرمول یک نشان میدهد و از کمیاببودنش میگوید، مربوط به سال 95 است و جدید نیست. از آنطرف، انجمن حمایت از بیماران کلیوی هم وارد ماجرا میشود و اعلام میکند که افشین ولیخانی در سال 85 یعنی 5سال قبل از تولد پسرش اقدام به اهدای کلیهاش کرده و برای این کار هم مبلغ ۳ونیم میلیون تومان دریافت کرده. این مبلغ شامل دوونیممیلیون تومان از گیرنده کلیه با شماره چک ۸۴۷۴۸۳ در تاریخ ۲۰ شهریورماه ۸۵ و یکمیلیون تومان بهعنوان پاداش ایثار بوده است. در فواصل این اطلاعیهها، افشین ولیخانی و پسرش یکبار دیگر میهمان برنامه فرمول یک شدند و در این برنامه اعلام کردند که تمام مبالغ جمعآوریشده را به موسسه محک میدهند تا برای بیماران سرطانی هزینه شود اما موسسه محک با اطلاعیه دیگری باز هم جنجال به پا کرد. این موسسه اعلام کرد که چون منبع و روش به دست آمدن این پول برای موسسه مبهم است و چنانکه باید و شاید شفافیت در کار نبوده، از پذیرش مبلغ معذور است. بعد از همه اینها هم، دادستانی زنجان و پلیس فتا وارد عمل شدند. در اولین مرحله حسابی که برای کمک اعلام شده بود، مسدود و اعلام شد که ماجرا تحت بررسی قرار دارد.
دروغ نگفتم
افشین ولیخانی، مردی که مردم چندروز تمام برایش اشک ریختند و بعد از آن با تمام توان به او تاختند و به دروغگویی و سلب اعتماد مردم به موردهای مشابه متهمش کردند، میگوید دروغ نگفته. او حاضر به توضیح بیشتر نمیشود و قبل از قطعکردن تماس میگوید: «من یک کلمه هم دروغ نگفتم. مگر من گفتم علی الان هم سرطان دارد؟ من از بدبختیهای بیماران سرطانی گفتم. الان حرف نمیزنم اما حرف زیادی برای گفتن دارم که وقتی این فشارها خوابید، میگویم.»