سیامک رحمانی سردبیر
کلنجار با برنامه نود موضوع تازهای نیست. این برنامه بارها با حملاتی مواجه شده و در گذشته بارها زیر یکخم برنامه را گرفتهاند تا خاکش کنند. غیر از این مواردی که ترمز برنامه کشیده شده و برایش مشکلاتی تراشیدهاند هم در یاد همه هست. دفعاتی که پیامک برنامه قطع شده، زمان برنامه کوتاه شده، شروع برنامه به ساعات دیرتری هل داده شده یا جلوی حضور میهمانانش گرفته شده. در این مورد کسی فراموش نکرده که چطور جلوی پخش مصاحبه با پویول گرفته شد یا مصاحبه با دکتر ظریف پخش نشد تا بلوایی به پا شود. به این بهانه که از قبل هماهنگ نشده بود. همانطور به آیتمی که درباره آتشسوزی ساختمان پلاسکو تهیه شده بود، ایراد گرفتند و گفتند برنامه ورزشی نباید در موضوعات نامربوط وارد شود. البته برنامه نود، پیش و بعد از آن در مورد مسائل اجتماعی پرشماری آیتم ساخته و کسی با آنها مشکلی نداشته است. تعجبی هم نداشت که برنامه ساختمان پلاسکو به آقای قالیباف و دوستانش بربخورد و بخواهند عادل را کمی بچزانند. مجری موفق و پرطرفداری که خیلیها دل خوشی از او ندارند. اما چرا یک رسانه باید با بهترین مجری و پولسازترین برنامهسازش مشکل داشته باشد. چطور میشود برنامههای بیبو و خاصیت ورزشی که نه حاصلی برای رسانه ملی دارند و نه افتخاری برای مدیران شبکهها، میتوانند چند دهه روی آنتن بمانند و نود با اینهمه مخالفت و سنگاندازی مواجه است. شاید نکته را باید در تفاوتهای این برنامه و شکل اجرایش در دیگر برنامههای ورزشی دید. نود هیچوقت این شیوه رایج اجرا که با میهمانان تعارف کنیم و مجیز مدیران ورزشی را بگوییم و دنبال گرفتن امتیاز باشیم، رعایت نکرده است. عادل فردوسیپور با همان لحن و راحتی صحبت میکند که باید. نه تملق میگوید و نه سعی در لاپوشانی مشکلات دارد. ادا درنمیآورد و به بینندهها و روسای ورزش و فوتبال باج نمیدهد. اگر میدهد، آنقدر نیست که بینندههایش اعتمادشان را به او از دست بدهند. اگر مجبور است ریاکاری کند، آنقدر تابلوست که هوادارانش از او میپذیرند
کموبیش.
با همه انتقاداتی که به او وارد است، اما تفاوت او با دیگر برنامههای ورزشی در تیزی این برنامه است. اینکه نود در مناسبتهای مختلف به واکاوی مشکلات میرود و پتهها را روی آب میریزد. اینکه پروندههای فساد در ورزش را میگشاید و به عریانترین شکل ممکن از عفونت ورزش رونمایی میکند. این کاری است که بقیه رقبا و همتایانش جسارت و جنماش را ندارند. همین هم هست که برنامه نود را تبدیل به پدیده تمام این سالهای برنامههای ورزشی کرده و بینندههای میلیونیاش را نگه داشته است. اگرنه، فوتبال و اشتباهات داوری و حاشیهها را که بقیه هم نشان میدهند. اگر نود یک شب است، بقیه هرشب، ساعتها وقت دارند هنرنمایی کنند. اما نود لحن شفاف و افشاکننده و اصلاحگری دارد که بقیه ندارند. برای همین هم در همه این سالها عدهای دنبال این بودهاند که نود سینمایی و نود سیاسی و نود اقتصادی در تلویزیون راه بیفتد و راه نیفتاده، چون عادل دیگری در رسانه ملی پیدا نمیشود، چون مشی عدهای با این شکل برنامهسازی بیگانه است، چون فوتبال و ورزش خط قرمزهای گل و گشادتری دارند و کمی بیشتر میشود در آنها شلنگتخته انداخت. اما همین ترمز دیشب نشان داد که تحملها کمتر شده.
پالس این رفتار همان است که همه احساس میکنیم؛ اینکه منتقدان درونسازمانی و بیرونسازمانی نود صداقت و اعتماد متقابل بین بینندگان و مجریان این برنامه را چندان برنمیتابند؛ اینکه چنگانداختن به حوزههای فسادخیز برایشان کمتر قابل تحمل است؛ اینکه محبوبیت را فقط در قواعد تعریفشدهاش میخواهد. اگر عادل ریگی به کفش داشت تا امروز صدبار آبرویش را برده بودند و هزار پاپوش برایش دوخته بودند، اما حتی بدون ایراد و پاپوش هم ظاهرا طاقتها طاق
شده است.
فقط دعا کنیم وجدان مدیران رسانه هوای برنامه پربیننده را داشته باشد.