شهروند| همه چیز از 800‌هزار تومان پول قرضی شروع شد. پسر کیک بوکس‌کار وقتی دید ‏دوستش پول قرضی را پس نمی‌دهد، عصبانی شد. اما عصبانیتش را به طرز عجیبی نشان ‏داد. او به خانه بدهکارش حمله کرد. با قمه هرچه خودروی مدل بالا و گرانقیمت در مقابل این ‏خانه بود را تخریب کرد و متواری شد. او با قمه به جان 6 خودروی، بی ام و، سوناتا، ‏سورنتو، سراتو، 206 و پراید افتاد و آنها را خراب کرد. از این‌که نمی‌توانست پولش را از مرد ‏نمایشگاه دار پس بگیرد، خشمگین بود برای همین چنین نقشه‌ای را کشید. اما تصورش اشتباه ‏بود. او به جای این‌که خودروهای مرد نمایشگاه‌دار را تخریب کند، خودروی همسایه‌ها را ‏خراب کرد. این پسر ورزشکار از ماجرای این کار عجیبش به «شهروند»گفت.  ‏
  چند‌سال داری؟
‏25 سال
  ورزشکاری؟
بله. کیک بوکس کار می‌کنم. مدال هم آورده‌ام. ‏
  چه مدالی؟
مدال طلای استانی. می‌خواستم وارد مسابقات کشوری هم بشوم. ‏
  چرا دستگیر شدی؟
با قمه ماشین چند نفر را تخریب کردم. ‏
  چرا؟
عصبانی بودم. پولم را پس نمی‌دادند. نمی‌دانستم باید چکار کنم. آن‌قدر عصبی شدم که دست به ‏این کار زدم. ‏
  چقدر پول بود؟
‏800‌هزار تومان. مبلغش مهم نبود. اما رفتار دوستم که به او اعتماد کرده بودم مرا عصبی ‏کرد. خیلی راحت می‌گفت پول را پس نمی‌دهد. من هم چون به واسطه یکی از دوستان ‏صمیمی‌ام به او اعتماد کرده بودم، دستم به جایی بند نبود. وقتی دیدم خیلی راحت می‌گوید ‏پولم را نمی‌دهد تصمیم به این کار گرفتم. ‏
  قمه را از کجا آوردی؟
از زنجان به قیمت 300‌هزار تومان خریده بودم. البته از قبل این قمه را خریده بودم. می‌‏دانستم روزی به آن نیاز پیدا می‌کنم. ‏
  چند ماشین تخریب کردی؟
‏6 ماشین بود. بی ام و، سورنتو، سوناتا، سراتو، 206 و پراید.
  همه این خودروها برای دوستت بود؟
نه من اشتباه کردم. تصور می‌کردم برای او است. اما همه آنها برای همسایگانش بود. ‏
  چرا فکر می‌کردی این همه خودرو برای او است؟
چون او نمایشگاه اتومبیل داشت. فکر می‌کردم این خودروها را برای فروش مقابل خانه‌اش ‏پارک کرده. ولی اشتباه کرده بودم. در یک لحظه آن‌قدر عصبانی شدم که اصلا به عواقب کارم ‏فکر نکردم. فقط می‌خواستم عصبانیتم را خالی کنم.‏
  یعنی نمایشگاه ماشین داشت، اما 800‌هزار تومان پول تو را پس نمی‌داد؟ ‏
خشم من هم به خاطر همین بود. او پول داشت. اما نمی‌خواست پول مرا پس بدهد. ‏
  چرا از تو قرض گرفته بود؟
فوری پول لازم داشت. دوست صمیمی‌ام واسطه شد. من هم تصور می‌کردم که پولم را پس ‏می‌دهد. اما نداد. ‏
  شغل خودت چیست؟
من هم در نمایشگاه ماشین کار می‌کنم. ولی نمایشگاه برای خودم نیست.‏
  سابقه داری؟
سه بار به جرم درگیری دستگیر شده‌ام. البته یک بارش تصادف منجر به مرگ بود. برای ‏هرکدام از سابقه‌هایم، 6 ماه، یک‌سال و یک‌سال و نیم هم به زندان افتادم. ‏