شهرام شهیدی طنزنویس
باز رسیدیم به روز کتاب و کتابخوانی. فرداست که باشد. ستون ما امروز منتشر میشود و از نظر ما هر روز، روز کتاب است.
به رفیقم میگویم در مورد فلسفه چه کتابی بخوانم؟ میگوید «بیشعوری» را بخوان. میگویم در مورد پزشکی و ستارهشناسی و... و ... چی؟ میگوید «بیشعوری» را بخوان. شرمش میشود مستقیم به من بگوید بیشعور، زیگزاگ میرود.
نکته مهم: شهروند محترم چندبار هم کتاب بیشعوری را بخوانید باشعور نمیشوید.
راستی قاچاق کتاب دقیقا یعنی چی؟ یعنی یک نفر به خانمش بگوید با همکارانم میرویم مواد بکشیم بعد یواشکی برود خانه دوستان مجردش کتاب بخواند؟
دبیرستان که بودم در یکی از این کتابهای موفقیت در یک دقیقه خواندم که باید به زندگی امید داشت و با نگاه کردن هر روزه به تصاویری که آرزو دارید به آنها برسید، انرژی مثبت بفرستید تا آرزویتان محقق شود. من هم از آن روز صبح به صبح تصاویر لامبورگینی و پورشه را نگاه میکردم. الان سیسال از آن روزها میگذرد و من پراید خریدهام.
و روزگاری فکر میکردم اگر کتاب بگیرم دستم خیلی کلاس دارد و همه مرا نشان میدهند و میگویند واااااو چه اندیشمندی! بعد در رویاهایم فکر میکردم همسر آیندهام هم بالاخره روزی کتاب را در دستم میبیند و یک دل نه، صد دل عاشقم میشود اما بعدها فهمیدم برای مردم حتی داشتن پراید هم از کتاب مهمتر است.
یک کتابفروشی در اروپا روی شیشه ویترینش کاغذی چسبانده بود و روی آن نوشته بود: « لازم نکرده آرزوی
رومئو و ژولیت بودن در سر داشته باشید. اگر کتاب خوانده بودید، میدانستید که عشق این دو نفر فقط سه روز دوام داشته و 6 نفر هم به خاطر این عشق جان به جانآفرین تسلیم کردهاند. حالا هی کتاب نخوانید و الکی رویاپردازی کنید.»
و بدانید که هر تبلیغی لزوما کارساز نیست. درواقع به قول شیخ اجل، سعدی شیرازی «جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت» چرا این را گفتم؟ چون یک نفر در یکی از شبکههای مجازی نوشته بود: «کاش مردم جای پوشک کتاب میخریدند.» شما به حرف این عزیز برادر گوش نکنید. واقعیت این است که اگر کتاب نخرید بهتر است تا کتاب بخرید و جای کهنه بچه از آن استفاده کنید!
فرانسیس بیکن گفته برخی کتابها را باید چشید، برخی را قورت داد و برخی دیگر را باید کمی جوید و هضم کرد. بیخود نیست اسمش بیکن بوده. احتمالا به خاطر همین نگاه غذایی به کتاب بوده که اسم این فیلسوف انگلیسی را روی گوشت نمکسود و دودیشده گذاشتهاند. آخ که پیتزا بیکن الان چقدر میچسبد.
در برخی کشورها نویسندهها جزو طبقه روشنفکر محسوب میشوند. در برخی دیگر کسانی که زیاد کتاب میخوانند هم در طبقه روشنفکران میگنجند، اما در ایران ما روشنفکرانی داریم که نه کتاب نوشتهاند، نه کتاب خواندهاند. چطوری؟ هر روز میروند کافه سیگار میکشند و قهوه میخورند و پشت سر نویسندگان و هنرمندان غیبت میکنند.