شماره ۱۵۵۵ | ۱۳۹۷ سه شنبه ۶ آذر
صفحه را ببند
از قهر و لجاجت با کی‌روش و تیم ملی چی گیرمان می‌آید؟

سیاوش باقی| این روزها مکرر با کسانی مواجه می‌شویم که می‌گویند از کی‌روش شاکی‌اند و به همین دلیل تا زمانی که او باشد از تیم ملی هم حمایت نخواهند کرد و با آن قهر خواهند بود. این قهر و دلخوری اثرش را در تیم ملی هم گذاشته و شاهد بودیم که بچه‌های ملی‌پوش با بستن صفحات خود در فضای مجازی نشان دادند که از حملات و واکنش‌های مردم دلخورند البته احساسات عمومی قابل درک است. کی‌روش آدم یک‌دنده و بداخلاقی است از زمانی که به فوتبال ایران آمده مدام در مجادله با اعضای فدراسیون و مربیان باشگاهی و بازیکنان بوده است. سرمربی تیم ملی در یک سال گذشته هم بی‌وقفه با برانکو سرشاخ بوده و خیلی‌ها تصور می‌کنند بی‌توجهی او به پرسپولیسی‌ها از این کشمکش ناشی می‌شود و به باشگاه محبوب صدمه می‌زند. برانکو این اواخر در اوج موفقیت است و توانسته تیم بی سر و سامان‌اش را به فینال لیگ قهرمانان آسیا برساند و در لیگ داخلی هم خود را در کورس نگه دارد. طبیعی است که هواداران پرسپولیس بیش از همیشه نسبت به کی‌روش و رفتارهایش جری باشند. در حالی که استقلالی‌ها هم از قبل و به دلیل خط زدن رحمتی و دلایل مشابه دل خوشی از او نداشته‌اند. به اینها اضافه کنید رفتار غیرقابل قبول اوسیانو دستیار کی‌روش را که حتی رسانه‌ها را هم رنجاند. کی‌روش با غرور آزارنده‌اش از عذرخواهی طفره رفت و با این وصف چرا باید انتظار داشت که سرمربی تیم ملی، حمایت عمومی را پشت سرش ببیند.
اما طرف دیگر ماجرا این است که ما فقط یک تیم ملی داریم و به قول معروف آش کشک خاله‌مان است. جام ملت‌های آسیا پیش روست و این که بخواهیم دخل تیم ملی را بیاوریم یا به تماشای ناک اوت شدنش بنشینیم حاصلی نخواهد داشت. البته که مردم انتظار دارند کی‌روش این بار با یک قهرمانی از امارات برگردد و به کمتر از آن رضایت نمی‌دهند. هجمه امثال درخشان و مایلی‌کهن به تیم ملی هم فشارها را بیشتر می‌کند. فشارهایی که از طرف فوتبالی‌ها منفعت‌طلبانه است و فرصت‌طلبانه و از طرف افکار عمومی بیشتر احساسی است. این که بدون هیچ برآوردی از قدرت ژاپن و دیگر حریفان فقط قهرمانی بخواهیم، چقدر منطقی است. جالب است که این وسط یک مجری مثل جواد خیابانی هم به آتش خواسته‌ها می‌دمید و می‌گفت ما از تیم ملی جز مدال طلا چیزی نمی‌خواهیم و حتی نایب قهرمانی هم راضی‌مان نمی‌کند! چرا؟ بر چه اساسی؟
جمع هیجان‌زده‌ها و منفعت‌طلب‌ها جمع است و به نظر می‌رسد کی‌روش در گوشه رینگ چاره‌ای جز پیروزی ندارد. او با چند بازی تماشایی و نتایج خوب در جام ملت‌ها دوباره دل همه را به دست خواهد آورد. همانطور که در اوج ناامیدی، وقتی در جام جهانی توانست جلوی اسپانیا بازی پایاپایی را نمایش بدهد و مقابل پرتغال با تیمش تا یک قدمی پیروزی رفت، همه از خوشحالی سر از پا نمی شناختند و کی‌روش اسطوره ملی بود. کسی هم فکر نمی‌کرد چه اخلاق نچسبی دارد و پیش از آن چقدر اعصاب‌مان را خرد کرده است. این بار هم همین خواهد بود البته که احتمالا چوب خط او پر شده و بعید نیست حتی در صورت کسب قهرمانی هم خودش نخواهد یا فدراسیون مصر نباشد با او ادامه بدهد.
اما امروز یک جام ملت‌ها مقابل ماست و مربی بدقلقی که به هر حال بالای سر تیم ملی است و کاری‌اش نمی‌توانیم بکنیم. شاید بهتر باشد کمی دندان روی جگر بگذاریم و حمایت‌اش کنیم تا بعد بتوانیم درباره‌اش تصمیم بهتری بگیریم. شاید بهتر باشد از آلات چوب لای چرخش نگذاریم و آیه یأس نخوانیم. یادمان باشد که اگر او برود، چند سال بعد، کمتر کسی اخلاق ترش‌اش را به یاد خواهد آورد و بیشتر صحنه‌های جذابی را که در تیم ملی خلق کرده، نسلی را که به اروپا فرستاده و چند سال حضور کم شکست و قرار داشتن در رنکینگ اول آسیا را پای او خواهند نوشت. همانطور که هیچکس امروز مایلی‌کهن و درخشان را مربیان فوق‌العاده‌ای ارزیابی نمی‌کند و بالاخره کارنامه‌هایشان دم دست است؛ پس حداقل بابت پولی که به کی‌روش می‌دهیم از او کار بخواهیم و انتظار نتیجه داشته باشیم. او کارمند فوتبال ایران است. اما کی‌روش برود که جای او خواهد آمد؟ که هم به ما احترام بگذارد و هم رابطه‌اش با همه خوب باشد، هم پرسپولیسی‌ها و استقلالی‌ها را راضی کند و هم تیمش دوران کی‌روش را تکرار کند و از آن فراتر برود. کمی فکر کردن به این چیزها بد نیست؛ فکر کردن که کلا بد نیست.  

 


تعداد بازدید :  415