شماره ۱۵۶۲ | ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۴ آذر
صفحه را ببند
آنها به قوانین رحم نمی‌کنند!

سیاوش باقی| در سال‌های اخیر کمتر قانونی را به یاد می‌آوریم که مثل قانون منع بکارگیری بازنشستگان مورد اقبال قرار گرفته باشد؛ قانونی که از پایین‌ترین طبقات جامعه تا اغلب مسئولان با آن موافق و پیگیر تصویب و اجرا شدنش بودند. بگذریم که مثل همیشه مقاومت‌هایی شد و عده‌ای برای مستثنی‌کردن خود یا نزدیکانشان تلاش‌هایی کردند که بیشتر آنها هم به ثمر ننشست. اما اصل قانون کمتر معارضی داشته و بیشترین نقدی که به آن وارد بوده، بندهای الحاقی و مواردی بوده که از شمول این قانون حذف شده است. امروز هم بیشترین همت کاربران فضای مجازی به‌عنوان فعالان مدنی این است که موارد نقض قانون را پیگیری کنند و برای اجراشدن بدون استثنای قانون، هشتگ و کمپین راه بیندازند. اما اهمیت این قانون و دلیل اقبال آن چه بوده است. در ظاهر ماجرا مردم به این باور رسیده‌اند که گردش مدیران به سختی صورت می‌گیرد و حوزه‌های مدیریتی بیشتر بین چهره‌های قدیمی و شناخته‌شده هر حوزه دست‌به‌دست می‌شود. در بسیاری از موارد هم با کنار گذاشته شدن یک مدیر، او بلافاصله می‌تواند از ارتباطاتش استفاده کند و سریعا در حوزه دیگری مشغول به کار شود. این عشق به ماندن در پست‌های مدیریتی و چرخیدن در آن هم برای بسیاری جز نزدیک بودن به امتیازات ویژه دلیلی ندارد. معلوم است کسانی که در محیطی جا می‌افتند، راه و چاه و رابطه‌های لازم را برای حفظ قدرت پیدا می‌کنند و تا وقتی که هستند، اجازه نمی‌دهند غریبه به قلمرویشان وارد شود و همه سعی‌شان را می‌کنند که تا سال‌ها بمانند و کار را به دست جانشینان خلف خود بدهند. این هم یعنی دور ماندن بسیاری از نیروهای خلاق و توانا از مسئولیت‌ها و محروم‌شدن جامعه از خدمات بخش بزرگی از تحصیلکردگان و  البته جوانان.
قانون منع بکارگیری بازنشستگان هم گویا قرار است در جایی جلوی این استمرار را بگیرد و مانع از سخت‌شدن پوسته‌های چندلایه‌ای شود که اجازه ورود به نیروی تازه‌نفس  نمی‌دهند. همه می‌دانند که سن بازنشستگی در ایران پایین است و کسی که در 50 سالگی با 30‌سال خدمت کنار می‌رود، به احتمال زیاد در اوج پختگی و تجربه است و انرژی لازم برای سال‌ها کار مفید را دارد. اما چه می‌توان کرد که به دلایل ذکر شده ممکن است خشک و ‌تر با هم بسوزند و باید راه‌هایی پیدا کرد تا مدیران شایسته بتوانند به کار خود ادامه دهند. هرچند هر راهکار جدیدی می‌تواند مسیر نفوذ برای نالایق‌ها را هم هموار کند.
اما سوال جدی این است که حتی در صورت اجرای سفت و سخت و بدون استثنای منع بکارگیری بازنشستگان، در عمل باید چه انتظاری از نتایج آن داشته باشیم. اگر قرار باشد به جای بازنشسته‌ها باز هم عده‌ای خودی، اقوام و وابستگان و آشنایان جای قدیمی‌ها را بگیرند، فایده این قوانین و اصرار بر اجرای آن چه خواهد بود. اگر هر وقت حرف نیروهای جوان و خلاق می‌شود، با عده‌ای آقازاده و پارتی‌دار مواجه باشیم که سریع می‌آیند و جاهای خالی را پر می‌کنند، اصلا کنار زدن بازنشستگان و این همه هزینه دادن بابت آن برای چیست. جالب این‌که طرح تازه مجلس قرار است جلوی بکارگیری اقوام درجه اول و دوم را هم بگیرد تا کسی نتواند از قدرت و جایگاهی که دارد، به نفع منافع شخصی و فامیلی سو‌ء‌استفاده کند. این هم می‌تواند یک تلاش بی‌ثمر دیگر باشد، اگر اصل را بر شایسته‌سالاری نگذاریم، یعنی اهل زدوبند خوب بلدند چطور برای دور زدن همین قانون بچه‌ها و اقوام را به سمت هم پاس بدهند و سر قانون و ناظرش را کلاه بگذارند.
با خودمان روراست باشیم. اگر نظام اداری و روابط شبکه‌ای تغییر اساسی نکند، اگر نظارت دقیق محکمی صورت نگیرد و خلاصه اگر قرار نباشد قانون و شایستگی و در نظر گرفتن منافع ملی و جمعی مدنظر باشد، هیچ قانونی نخواهد توانست جماعت فرصت‌طلب را عقب براند و دست و پایشان را ببندد. اصلاح و کم کردن سهم‌خواهی و سودجویی‌های شخصی نیاز به اخلاق، عزت‌نفس و قاطعیتی دارد که نزد برخی دیده نمی‌شود. اگرچه که حتی در حد وضع قوانین هم نباید ناشکر بود. وقتی بسیاری از نمایندگان همچنان به دنبال محدودکردن فضای مجازی و آزادی‌های مدنی هستند، قدر قوانینی را که اندک دوراندیشی و مصلحت‌سنجی در آنها دیده می‌شود، باید دانست.


تعداد بازدید :  566